کلمهی «ما» در زبان عربی انواع و معانی متفاوت و مختلفی دارد که در نتیجه هرکدامشان آثار متعدد و مختص به خود را خواهند داشت که در یک دستهبندی کلی میتوان آنرا به دو نوع اسمی و حرفی تقسیم کرد.
الف) مای اسمیه: «ما»ی اسمیه برخلاف نوع دیگر خود، به مقتضای اسم بودنش، انواع نقشهای اصلی و فرعی در جمله - مانند مبتدا، خبر، فاعل، مفعول و ... - را میتواند بپذیرد. البته مای اسمیه نیز به نوبه خود، به سه قسم تقسیم میگردد:
1. مای اسمیه معرفه: این نوع از «ما» نقشهایی را میپذیرد که معرفه بودن آن واجب یا ممکن باشد؛ مانند اینکه مبتدا واقع شود؛ مانند «مَا عنْدکُمْ ینْفد وَمَا عِنْد الله بَاقٍ». «ما»ی معرفه خود به دو نوع تقسیم میشود که یکی از آنها تامه و دیگر ناقصه است. اما مای ناقصه، «ما»ی موصوله است و به این دلیل که همیشه برای کامل بودن معنایش، نیاز به جمله صله دارد، آنرا «ما»ی اسمیهی معرفهی ناقصه مینامند. نوع تامهی آن نیز در جملاتی؛ مانند «إِن تبدوا الصَّدقَات فَنِعِمّا هِیَ»،[1] و «غسلته غسلا نِعِمّا» دیده میشود.
2. مای اسمیهی نکره: این نوع نیز به دو قسم ناقصه و تامه تقسیم میشود: «مای اسمیه نکره ناقصه»، آن «ما»یی است که به وسیله یک اسم نکره و یا توسط جمله مورد وصف قرار گرفته است و در معنا، به «چیزی» ترجمه میشود؛ مانند «مَرَرْت بِمَا معجبٍ لَک» و «رُبمَا تکره النُّفُوس من الْأَمر ... لَهُ فُرْجَة کحل العقال».
اما «مای اسمیه نکره تامه» شامل «ما»ی در باب تعجب؛ مانند «ما احسن زیداً» و «ما»ی در باب «نِعمَ» و «بئسَ» مانند «غسلته غسلا نعما» و «ما» در باب مبالغه مانند «إِن زیدا مِمَّا أَن یکْتب» میشود.
3. مای اسمیه نکره متضمن معنای حرف: این قسم نیز شامل «مای استفهامیه» مانند «وَمَا تِلْکَ بیمینک» و «مای شرطیه» مانند «وَمَا تَفعلُوا من خیر یَعلمهُ الله» میشود.
ب) مای حرفیه: این نوع از «ما» برخلاف نوع اسمی خود، هیچ نقشی در جمله نداشته اما در برخی موارد «عامل» بوده و بر ارکان جمله تأثیرگذار است. مای نافیه خود انواع مختلفی دارد:
1. نافیه: «مای نافیه» اگر بر جمله اسمیه وارد شود، نزد برخی از عرب «عامل» قرار گرفته و عملی مانند «لیس» انجام میدهد، یعنی اسم خود را مرفوع و خبر را منصوب میکند؛ مانند «مَا هَذَا بشرا». اما اگر وارد بر فعل شود، عمل نمیکند؛ مانند «وَمَا تنفقون إِلَّا ابْتِغَاء وَجه الله».
2. مصدریه: «مای مصدریه» فعل بعد از خود را تأویل به مصدر میبرد. این نوع ما به دو قسم زمانیه و غیر زمانیه تقسیم میشود؛ مانند «مَا دمت حَیا» و «لیجزیک أجر مَا سقیت لنا» که معنای مثال اول «تا زمان زندهبودنت» میباشد و معنای مثال دوم «پاداش آبرسانی و سقائیات» است.
3. زائده: «مای زائده» دو نوع دارد؛ کافه و غیر کافه. «مای کافه» به مای زائدی گفته میشود که در عملکردن کلمه متصل به خود نیز تأثیر گذاشته و مانع عمل آن در معمولهای خود میشود.
اما «مای غیر کافه» یا عوض از چیز دیگری است مانند «أما أَنْت مُنْطَلقًا انْطَلَقت» که اصل آن «انْطَلَقت لِأَن کنت مُنْطَلقًا» بوده است و بعد جابهجایی اجزای جمله، حرف جر لام و فعل ناقصه کنت حذف شده و ما به جای آن قرار گرفته است. و نیز مانند «افْعَل هَذَا إِمَّا لَا» که اصلش این بوده: «افعل هذا إِن کنت لَا تفعل غَیره». یا اینکه عوض از چیز دیگری نیست که بعد از کلماتی؛ مانند شتانَ، لیت و حرف و اسم شرط و یا حرف جر قرار میگیرد؛ مانند: «أیا مَا تدعوا» و «فبمَا رَحْمَة من الله لنت لَهُم».[2]
با توجه به دستهبندی فوق، مهمترین تفاوت بین «مای موصوله» و «مای مصدریه» این است که مای موصوله اسم و به معنای «الذی» (چیزی یا کسی) است، اما مای مصدریه حرف است؛ یعنی نه معنای مستقلی از خود دارد و نه نقشی در جمله ایفا میکند.
تفاوت دیگری که میتواند به تشخیص این دو از یکدیگر کمک کند، لزوم وجود رابط بین موصول و صله است؛ یعنی در جملهی بعد از مای موصوله باید ضمیری وجود داشته باشد که به «ما» برگردد؛ برخلاف مای مصدری که هیچگونه ضمیر و عائدی به آن برنمیگردد. از دیگر تفاوتهای این دو این است که مای موصوله به دلیل اینکه هم جملهی اسمیه و هم جملهی فعلیه میتواند صله آن قرار گیرد، هم بعد از آن اسم قرار میگیرد و هم فعل،[3] اما مای مصدریه فقط بر سر فعل متصرف و غیر امر وارد میشود، بلکه اکثراً بر سر افعال ماضی وارد میشود.[4]
[1]. بقره، 271.
[2]. ابن هشام، عبد الله بن یوسف، مغنی اللبیب، تحقیق، مازن المبارک، ص 390 – 411، دمشق، دار الفکر، چاپ ششم، 1985م.
[3]. ابن هشام، عبد الله بن یوسف، شرح قطر الندی و بل الصدی، تحقیق، محیی الدین، محمد، ص 107 -1 108، قاهره، چاپ یازدهم، 1383.
[4]. ناظر الجیش، محمد بن یوسف، تمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، تحقیق، فاخر، علی محمد، ج 2، ص 758، قاهره، دار السلام للطباعه و النشر و التوزیع و الترجمه، چاپ اول، 1428ق.