مقصود امام خمینی(ره) از علاقه به دنیا در این سخن، داشتن امکانات مادی از قبیل پول و ثروت، تکنولوژی و صنعت، و تلاش در راه تحصیل اینها نیست؛ بلکه منظورشان تعلق خاطر و وابستگی روحی و قلبی انسان به دنیا است؛ به بیان دیگر مراد ایشان از دنیا، دنیای مذموم است. این موضوع توسط خود ایشان در کتابی که نگاشتهاند توضیح داده شده است:
«پس معلوم شد از برای انسان دو دنیا است: یکی ممدوح و یکی مذموم. آنچه ممدوح است، حصول در این نشئه که دار التربیة و دار التحصیل و محل تجارت مقامات و اکتساب کمالات و تهیه زندگانی سعادتمند ابدی است که بدون ورود در اینجا امکانپذیر نیست... عالم ملک، که مظهر جمال و جلال است و حضرت شهادت مطلقه است، به یک معنی مذمتی ندارد، و آنچه مذموم است دنیای خود انسان است، به معنی وجههی قلب به طبیعت و دلبستگی و محبت آن است که آن منشأ تمام مفاسد و خطاهای قلبی و قالبی است. پس، تعلق قلب... محبت دنیا عبارت از دنیای مذموم است، و هر چه دلبستگی به آن زیادتر باشد، حجاب بین انسان و دار کرامت او و پرده ما بین قلب و حق بیشتر و غلیظتر شود».[1]
بنابراین مقصود این است که هر چه تعلق خاطر انسان به دنیا کمتر باشد، دشواریهای قبر و برزخ نیز برای او کمتر خواهد بود و در حقیقت تناسبی بین تعلقات دنیوی و مشکلات برزخی وجود دارد، بلکه میزان در طولانیشدن عالم قبر و برزخ نیز همین تعلقات است که هر چه کمتر باشد، برزخ و قبر انسان روشنتر و گشادهتر و مکث انسان در آن کمتر است.
[1]. امام خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص 121، بیجا، بیتا؛ ر. ک: «برزخ و زندگی برزخی»، 3891؛ «معنای اقبال و ادبار دنیا در سخنی از امام علی(ع)»، 95809؛ «عوامل دنیا زدگی»، 71278.