یزید بن زیاد(زید) بن مهاصر(مهاجر[1])، (مظاهر[2]) ابوشعثاء[3]کندى،[4] از کسانى بود که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید.[5]برخی از گزارشها نام وی را یزید بن مهاصر نقل کردهاند.[6] وی ابتدا همراه سپاه عمر بن سعد برای نبرد با امام حسین(ع) به منطقه کربلا آمده بود، ولى هنگامی که سپاه اموی پیشنهادهاى حضرتشان را نپذیرفت، از لشکر کوفه جدا شده و به سپاه امام(ع) پیوست.[7] وی با خواندن این رجز به میدان رفت:
«أَنَا یَزِیدُ وَ أَبِی مَهاصِرُ *** أشجع من لیث- بغیل- خادر
یَا رَبِّ إِنِّی لِلْحُسَیْنِ نَاصِرٌ *** وَ لِابْنِ سَعْدٍ تَارِکٌ وَ هَاجِر»؛[8]
(من یزید هستم، نام پدرم مهاصر است. من از شیرى که در بیشه خفته است، دلیرترم. پروردگارا! من یاور حسینم و عمر بن سعد را ترک کرده و از او دوری گزیدهام).
همچنین گزارش شده است که وی تیراندازی ماهر بود، به گونهای که از 100 تیری که وی در روز عاشورا به سوی لشکر دشمن پرتاب کرد، فقط پنج تیر به هدف نخورد. وی هر تیرى که میانداخت میگفت: من پسر بهدله(قومی از قبایل کنده) و از سواران عرجله[9] هستم.[10] امام حسین(ع) نیز برای او دعا میفرمود که خدایا! تیرهای او را به هدف برسان، و پاداش او را بهشت قرار ده.
یزید آن قدر به نبرد خود ادامه داد تا به شهادت رسید.[11] و گفته شده که زمان شهادتشان اندکی بعد از شهادت حنظلة بن اسعد عجلی بوده است.[12]
در زیارتنامه شهدا نیز بر این شهید درود فرستاده شده است:
«السَّلَامُ عَلَى یَزِیدَ بْنِ زِیَادِ بْنِ مُهَاصِرٍ الْکِنْدِی».[13]
[1]. ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، گردآورنده، آخوندی، محمد، ج 2، ص 577، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1367ش.
[2]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 494، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[3]. ابومخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی، ص 237 – 238، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 72، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. «شهدای قیام عاشورا»، 28614.
[6]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب ع، ج 4، ص 103، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[7].وقعة الطف، ص 237 – 238.
[8]. همان، ص 238.
[9]. روز عرجله، روز جنگى مربوط به قوم بهدله قبیلهاى از قبائل کنده از قوم او بود که در آن پیروز شده بودند و برایشان نامآور شده بود؛ لذا به آن افتخار و مباهات میکردند.
[10].وقعة الطف، ص 238.
[11].همان.
[12]. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 28 – 29، قم، انوار الهدی، چاپ دوم، 1423ق.
[13]. بحار الانوار، ج 45، ص 72.