سرجون یا سرحون بن منصور رومی، یکی از مشاوران معاویه و نویسندهی نامههای حکومت او بود.[1] او از مسیحیانی بود، که اسلام آورد. [2] وی در حکومت یزید نیز در کنار وی بود،[3] و امور مالی او را مدیریت میکرد.[4]
زمانی که یزید از حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه خبر یافت، از سرجون مشورت خواست. سرجون نیز عبیدالله بن زیاد را (برای فرمانداری کوفه) پیشنهاد داد؛ اما یزید در ابتدا نپذیرفت. سرجون به او گفت: اگر معاویه زنده بود و عبیدالله را به تو پیشنهاد میداد، قبول میکردی؟ یزید گفت: بله! سرجون نامهای سربسته و مهر کرده از معاویه را به او داد و گفت: معاویه در حال مرگش، این نامه را نوشت و عبیدالله بن زیاد مأمور آنجا کرد. به دنبال آن بود که یزید نیز نعمان بن بشیر را از حکومت کوفه برکنار کرد و عبیدالله را جای وی قرار داد.[5]
از آنجا که سرجون در این جابجایی قدرت نقش مهمی داشت، میتوان او را عامل مهمی در شکلگیری فاجعهی کربلا دانست.
برخی از نویسندگان معاصر علت انتخاب عبیدالله بن زیاد توسط سرجون را دو مسئله میدانند:
- وی از قساوت ابن زیاد آگاهی داشت و میدانست که غیر از او کسی نمیتواند کوفه را مدیریت کند.
- تعصب قومی قبیلهای وی باعث این انتخاب بود؛ چراکه عبیدالله و سرجون هر دو اصالتا رومی بودند.[6]
به هر حال، سرجون بعدها در حکومت معاویة بن یزید بن معاویه[7] و نیز در دوران مروان بن حکم به عنوان کاتب بیتالمال مشغول به کار بود،[8] اما در زمان عبد الملک بن مروان؛ چون برخی کوتاهیها و سهلانگاریها از او مشاهده شد، به بهانهی تغییر دیوان محاسبات از رومی به عربی، او را از کار برکنار کردند.[9]
گزارش شده است که بعد از وی نیز فرزندش منصور به این سمت مشغول به کار شد.[10]
[1]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 5، ص 36، دار الاضواء، بیروت، 1411ق.
[2]. ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 20، ص 161، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق.
[3]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 5، ص 379، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[4]. تاریخ مدینة دمشق، ج 20، ص 161.
[5]. انساب الاشراف، ج 5، ص 379.
[6]. قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسین(ع)، ج 2، ص 353، قم، مدرسه علمیه ایروانی، چاپ چهارم، 1413ق.
[7]. أبوالحسن علی بن الحسین المسعودی، التنبیه و الإشراف، تصحیح عبد الله اسماعیل الصاوی، ص 265، قاهرة، دار الصاوی، بیتا.
[8]. تاریخ مدینة دمشق، ج 20، ص 161.
[9]. ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج 4، ص 252، دار الکتب العلمیة، بیتا.
[10]. ابن ندیم بغدادی، محمد بن إسحاق، الفهرست، ص 339، بیروت، دار المعرفة، چاپ دوم، 1417ق.