نخست باید گفت که قرآن کریم در آیاتی، از جمله آیه 13 سوره حجرات، ارزش هر انسانى را بدون توجه به نژاد و طایفهی او در ایمان و رعایت تقوا میداند؛ از اینرو نباید انتظار داشت که برای هر یک از صدها و هزاران نژادهایی که در کره زمین وجود دارند، آیه و روایت ستایشآمیز و یا توبیخگری وجود داشته باشد.
در همین راستا در مورد نژاد «ترک» هم باید گفت؛ برتری این نژدا نیز به تقوای آنان خواهد بود؛ لذا اگر روایتی در ستایش آنان وجود نداشته باشد، دلیلی بر نقص آنها نخواهد بود؛ با این وجود روایاتی بدون سند و یا با سندهای ضعیف در ستایش نژاد ترک وارد شده است؛ مانند دو روایت تقریبا مشابه ذیل:
- «إنّ لی جندا أسکنتهم المشرق و سمیتهم الترک، قلوبهم کزبر الحدید لا یرحمون البکائین أولئک هم فرسانی أنتقم ممّن عصانی»؛[1]
برای من لشکری است که آنها را در مشرق زمین سکونت دادهام و ایشان را ترک نامیدم. قلبهای آنان مانند آهن (محکم) بوده و بر (دشمنانی) که بیجهت گریه میکنند توجهی ندارند. آنها لشکریان من هستند و اگر بر قومی خشم بگیرم آنان را بر آن قوم چیره میگردانم.
- خداوند به پیامبر(ص) وحی کرد که برای من در مشرق زمین سپاهیانی وجود دارد و آنها را ترک نامیدهام و آنها را بین سخط و غضب خود قرار دادم. هرگاه عبدی(مرد) و امهای(زنی) امر خدا را ضایع کند، قوم ترک را بر آنها مسلط میکنم و از آنها انتقام میگیرم.[2]
اما همانگونه که گفته شد، روایات یاد شده به گونهای نیست که بتوان از آنها با عنوان روایاتی «صحیح»، «ثقه» و یا «حسن» یاد کرد.
[1]. عماد الدین حسن بن علی طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار(ع)، ص 97، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1376ش.
[2]. احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج 2، ص 982، آنکارا، بینا، چاپ اول، 1959م.