در آموزههای دینی همکاری با حاکمیت حاکمان ستمکار و کسانی که بر اساس سلسله مراتب از سوی فرد ظالم، مسئولیتی را به عهده دارند؛ از گناهان کبیره است و عذابی سخت به دنبال خواهد داشت؛ زیرا همکاری با آنان سبب از بین رفتن حق و زنده شدن باطل میگردد؛ از اینرو - جز در مواقع ضرورت - یاری رساندن به آنان جایز نیست.[1]
یکی از شیعیان به نام عبدالغفار بن قاسم میگوید: به امام باقر(ع) گفتم: نظرتان در نزدیک شدن من به سلطان و رفت و آمد به دربار چیست؟ فرمود: این کار را برای تو صلاح نمیدانم. گفتم: گاهی به شام میروم و بر ابراهیم بن ولید(وی به مدت دو ماه حکومت امویان را به دست داشت.[2] بر اساس برخی از گزارشها امام باقر(ع) توسط وی مسموم و به شهادت رسید[3]) وارد میشوم. فرمود: «ای عبدالغفار! رفت و آمد تو نزد سلطان سه پیامد منفی دارد: محبت دنیا در دلت راه مییابد، مرگ را فراموش میکنی، و نسبت به آنچه خدا قسمت تو کرده ناراضی میشوی».
عرض کردم: ای فرزند رسول خدا(ص)! من عیالوارم و هدفم از رفتن به آنجا، انجام تجارت است. فرمود: «ای بندۀ خدا! من نمیخواهم تو را به ترک دنیا دعوت کنم، بلکه میخواهم گناهان را ترک کنی، ترک دنیا فضیلت است، اما ترک گناه فریضه و واجب است و تو در شرایطی هستی که به انجام واجبات نیازمندتری تا کسب فضائل».[4]
بر این اساس، مقصود امام(ع) این است که رفتن به نزد حاکم ظالم – اگر به تقویت حاکمیت ظالمانه او بیانجامد و یا برای به دستآوردن ثروت بیشتر باشد - ملازم با انجام گناه بوده و ترک آن واجب است.
البته در مواردی که این همکاری برای اموری – مانند حفظ نظم عمومی و یا به دستآوردن حداقل معاش برای یک زندگی حداقلی – لازم باشد، تنها در همان محدوده میتوان به همکاری با او پرداخت و تا حد امکان تلاش نمود که این همکاری، نشانگر تأیید آن حاکم ظالم و حکومتش ارزیابی نشود.
[1]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 332، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[2]. «اسامی و مدت زمان حکومت خلفا»، 51244.
[3]. شیخ صدوق، اعتقادات الامامیة، ص 98، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، 1414ق.
[4]. خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر(ع)، محقق، مصحح، حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، ص 251 - 252، قم، بیدار، 1401ق.