نخست باید گفت؛ رسول اکرم(ص) برای تحقق آرمانها و اهداف بزرگ اسلام که دعوت تمام انسانها به اسلام و مهیا نمودن فضایی آرام و به دور از تضادهای دینی، قومی و قبیلهای بود، نیاز به آن داشت که تفاخر و تضادهای قومی و مذهبی را به همزیستی مشترک تبدیل نماید تا امت واحده شکل بگیرد. بر این اساس، حضرتشان و نیز اهلبیت(ع) با پیروان دیگر ادیان که برخوردی خصمانه با مسلمانان نداشتند، ارتباطی مسالمتآمیز برقرار مینمودند. در اثر این تلاشها بود که برخی اهل کتاب به رسول خدا(ص) و قرآن ایمان آوردند: «وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ لَمَنْ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَما أُنْزِلَ إِلَیکمْ وَما أُنْزِلَ إِلَیهِمْ خاشِعینَ لِلَّهِ لا یشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِک لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِسابِ»؛[1] و از اهل کتاب، کسانی هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گردیده، ایمان دارند. در برابر خدا خاضع هستند و آیات خدا را به بهای ناچیزی نمیفروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، به حساب انسانها با سرعت رسیدگی میکند.
بر این اساس، ارتباط رسول خدا(ص) و اهلبیت ایشان با برخی همسایگان یهودی، ارتباطی خوب و مهربانانه بود، تا جایی که گاه از آنان پولی قرض میکردند.[2] در همین راستا گزارش شده است، یکی از همسایگان یهودی پیامبر(ص) [در مدینه] در خانهاش عروسی داشت و به حضور حضرتشان آمده و تقاضا کرد تا دخترشان فاطمه(س) را به عروسی آنها بفرستد. پیامبر(ص) فرمود: فاطمه(س) همسر علی بن ابیطالب(ع) است و باید ایشان اجازه دهد. آنها از پیامبر(ص) خواستند تا رضایت امام را جلب نماید. به هرحال حضرت زهرا(س) تصمیم به شرکت در عروسی گرفت. زنان یهودی، خود را به زر و زیور و لباسهای فاخر آراستند، با این گمان که فاطمه(س) با همان لباسهای عادی خود به عروسی خواهد آمد و آنان میتوانند به ایشان فخر فروخته و به نوعی دختر پیامبر(ص) را مورد توهین قرار دهند! اما جبرئیل لباسی زیبا و زیورهایی بیمانند را از بهشت برای فاطمه(س) آورد. وقتی حضرتشان آنها را پوشید، همگان از زیبایی و رنگ و بوی خوش آنها تعجب نمودند، و هنگامی که با آن وضعیت وارد خانه آن یهودی شد، زنان حاضر در مجلس شگفتزده شده و در مقابل آنحضرت(س) به سجده افتادند و بسیاری از آنان نیز به دنبال مشاهده این معجزه، اسلام آوردند.[3]
در این روایت، گزارشی از غذا خوردن حضرت فاطمه(س) در آن مراسم وجود ندارد.
در ارتباط با سند این گزارش باید گفت که این روایت تنها در کتاب الخرائج و الجرائح و بدون ذکر سند ذکر شده است؛ لذا نمیتوان آن را از جهت سند، روایتی صحیح السند دانست؛ اما به جهت آنکه کتاب نسبتا معتبری آنرا نقل کرده و محتوای آن نیز مخالفتی با آموزههای دینی و عقائد شیعی ندارد و بر این اساس، حتی اگر آنرا گزارشی غیر قطعی بدانیم، اما پذیرش آن نیز مشکلی ندارد؛ زیرا اگرچه اهلبیت(ع) اهل تظاهر و فخرفروشی نبودند؛ اما این ماجرا ناظر به نوعی اعجاز برای خنثیکردن توطئهی برخی یهودیان برای تحقیر بانوی اسلام بود و حضرتشان قبل و بعد از آن ماجرا، همچنان رویکرد سادهزیستی خود را حفظ فرمودند.
[1]. آلعمران، 199.
[2]. «درخواست کمک مالی امام علی(ع) از شخص یهودی»، 91960.
[3]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 538 – 539، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 43، ص 30، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.