امام علی(ع) فرمود: «وفا با پیمانشکنان، پیمانشکنى نزد خدا است، و بیوفایى با پیمانشکنان، وفای نزد خداوند است».[1]
در مورد معنای این روایت، برخی گفتهاند: «وفای به پیمانشکنان، تقویت و کمک کردن به غدر و پیمانشکنی بیشتر است، ولی غدر و پیمانشکنی با آنان را میتوان به نوعی مقابله با گسترش فرهنگ پیمانشکنی دانست».[2]
بعضی نیز در شرح این روایات گفتهاند: دلیل اینکه وفای به پیمانشکنان، غدر و پیمانشکنی با خداوند است، این است که خداوند دستور داده است که انسان در صورتی باید به قراردادها و پیمانها، وفادار باشد که طرف مقابل هم پایبند باشد و در صورت پیمانشکنی آنان، افراد باایمان نیز باید پیمانشکنی کنند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «چگونه براى مشرکان پیمانى نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالى که آنها همواره آماده شکستن پیمانشان هستند)؟! مگر کسانى که نزد مسجدالحرام با آنان پیمان بستید (و پیمان خود را محترم شمردند) تا زمانى که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفادارى کنید، که خداوند پرهیزکاران را دوست دارد».[3]
بنابراین، وفای با پیمانشکنان مخالف دستور خدا، غدر و پیمانشکنی با خدا و بیوفایی نسبت به تعهدات یک انسان مؤمن در برابر خدا است؛ اما پیمانشکنی با آنان، وفای عهد با خدا و پذیرش دستور خدا است.
البته احتمال دیگر اینکه منظور صدق حقیقی عنوان غدر و وفا نیست؛ بلکه مقصود ترتیب آثار و گناه غدر و پیمانشکنی و یا وفاداری است.[4]
در هر صورت به نظر میرسد سعدی شیرازی مفاد این روایت را زیبا معنا کرده است:
با بدان بد باش با نیکان نکو جای گُل، گل باش و جای خار، خار.[5]
گفتنی است که تعبیر به غدر و پیمانشکنی برای مقابله با پیمانشکنان، از نوع مشاکله است.[6]
[1]. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 513، کلمات قصار 259، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. »یعنی أنّ إیفاء العهد و العمل بمقتضاه لأهل الغدر ترک العهد و نقضه فی حکم اللّه تعالى و یترتّب علیه أثره، و الغدر فی حقّهم وفاء و ذلک إذا کان الغادر على الحقّ لأنّ الموفی حینئذ یمدّهم على المعصیة و الغادر«مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی الأصول و الروضة، ج 1، ص 321، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، 1382ق.
[3]. «کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ». توبه، 7.
[4]. ر. ک: هاشمى خویى، میرزا حبیب الله، حسن زاده آملىٍ، حسن، کمرهاى، محمد باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة و تکملة منهاج البراعة، ج 4، ص 197 و 198، تهران، مکتبة الإسلامیة، چاپ چهارم، 1400ق.
[5]. سعدی، مواعظ، قصاید.