بلا و گرفتاری برای پرورش روح انسان مفید است،[1] و در صورت وقوع بلا و گرفتاری، انسان نباید ناراحت شود، بلکه باید تسلیم قضا و قدر الهی، و راضی به رضای خداوند باشد.[2]
اما این به معنای علاقه داشتن به گرفتاری، یا خود را گرفتار نمودن و تلاش نکردن برای رفع مشکلات نیست، بلکه چنین تصوری با تعالیم دینی و آموزههای اهلبیت(ع) سازگاری ندارد.
در همین راستا گزارش شده است که جابر بن عبدالله انصاری در اواخر عمرش به ضعف پیری و ناتوانى مبتلا شده بود. امام باقر(ع) به دیدارش رفت و احوالش را پرسید، جابر گفت: من در حالى هستم که پیرى را بر جوانى و بیماری را بر سلامت و مرگ را بر زندگى ترجیح میدهم. امام باقر(ع) فرمود: اى جابر! من این چنین نیستم که چیزى را بر چیز دیگر ترجیح دهم، پس اگر خدا مرا پیر کند پیرى را دوست دارم، اگر جوان قرار دهد جوانى را دوست دارم، اگر مرا مریض کند بیماری را دوست دارم، اگر شفایم دهد شفا و سلامت را دوست میدارم، اگر بمیراند مردن را دوست میدارم، و اگر زنده نگهدارد زندگى را دوست میدارم. خلاصه آنچه را که خداوند بخواهد تسلیم او هستم.[3]
بنابر این، خود را به گرفتاری و مشکلات انداختن نه تنها همخوان با تعالیم اسلام نیست، بلکه انسان مؤمن موظف است برای رفع و دفع بلا و گرفتاری از خود و همنوعان خود به درگاه خداوند دعا کند و از او یاری بخواهد،[4] و در راه برطرفکردن این گرفتاریها گام بردارد.
[1]. ر. ک: «فلسفۀ درد و رنج در زندگی اولیای الاهی»، 2056؛ «غرض از امتحانات الهى»، 107؛ «حوادث و مشکلات وسیله ای برای امتحان و تعالی انسان»، 4735؛ «پیمان گرفتن خدا از مؤمنان بر امتحانهای الهی»، 47762.
[2]. ر. ک: «معنای مقامهای تفویض، تسلیم، توکل و رضا»، 34560؛ «حقیقت عبودیت و بندگی در احادیث»، 44360.
[3]. «وَ رُوِیَ أَنَّ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ ابْتُلِیَ فِی آخِرِهِ بِضَعْفِ الْهَرَمِ وَ الْعَجْزِ فَزَارَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ ع فَسَأَلَهُ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ أَنَا فِی حَالَةٍ أُحِبُّ فِیهَا الشَّیْخُوخَةَ عَلَى الشَّبَابِ وَ الْمَرَضَ عَلَى الصِّحَّةِ وَ الْمَوْتَ عَلَى الْحَیَاةِ فَقَالَ ع أَمَّا أَنَا یَا جَابِرُ فَإِنْ جَعَلَنِیَ اللَّهُ شَیْخاً أُحِبُّ الشَّیْخُوخَةَ وَ إِنْ جَعَلَنِی شَابّاً أُحِبُّ الشَّیْبُوبَةَ وَ إِنْ أَمْرَضَنِی أُحِبُّ الْمَرَضَ وَ إِنْ شَفَانِیَ أُحِبُّ الشِّفَاءَ وَ الصِّحَّةَ وَ إِنْ أَمَاتَنِی أُحِبُّ الْمَوْتَ وَ إِنْ أَبْقَانِی أُحِبُّ الْبَقَاء». شهید ثانى، زین الدین بن على، مُسکّن الفؤاد عند فقد الأحبّة و الأولاد، ص 87، قم، بصیرتى، چاپ اول، بیتا.
[4]. ر. ک: «منافات نداشتن دعا و تلاش برای درمان با خواست خداوند»، 2900؛ «انسان و تقدیرات الهی»، 886.