یزید بن معاویه به دلیل جنایاتی که در مدت کوتاه حکومت خود مرتکب شد، به ویژه شهادت امام حسین(ع) که مطمئنا آزار پیامبر اسلام(ص) را به دنبال داشت، به تصریح آیه 57 سوره احزاب، شایسته لعن است. علاوه بر آن، روایاتی نیز در لعن او وارد شده است:
- ابن عباس میگوید: «هنگام شدّتیافتن آخرین بیماری رسول خدا(ص) که بر اثر آن از دنیا رفت، امام حسین(ع) را بر سینهی مبارک چسباند و در حالی که عرق از چهرهاش بر سر و روی امام حسین(ع) میچکید، فرمود: «مَا لِی وَ لِیزِیدَ لَا بَارَک اللَّهُ فِیهِ اللَّهُمَّ الْعَنْ یزِیدَ»؛ مرا با یزید چکار؟ خدا برکت را در او قرار ندهد! خدایا یزید را مورد لعن قرار ده و از رحمت خود دور کن.[1]
- در زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا بر خواندن این دعا سفارش شده است:
«... اللَّهُمَّ الْعَنْ یزِیدَ وَ أَبَاهُ...»؛[2] خدایا، یزید و پدرش(معاویه) را لعن فرما...
و ...
با این وجود، ابوحامد محمد بن غزالی در جواب این پرسش که آیا لعن یزید به دلیل شهادت امام حسین(ع) و یا دستور به کشتن ایشان جایز است؟ در کتابش نگاشت که لعن مسلمانان جایز نیست و یزید مسلمان است و نسبت قتل یا دستور و یا رضایت او به کشتن حسین بن علی(ع) سوء ظن به مسلمان است و سوء ظن نیز به حکم کتاب(قرآن) و سنّت حرام است![3]
در بررسی این سخن غزالی، نخست باید گفت؛ او پاسخش را با این پیشفرض در نظر گرفته است که یزید نه دستور به قتل امام داده بود و نه از آن آگاه بود؛ و به همین دلیل لعن او روا نیست و از همین سخن برمیآید که اگر برای کسی ثابت شده باشد که او در شهادت امام(ع) نقش داشت، لعنت بر او روا خواهد بود؛ از اینرو خودش در ادامه میگوید که اگر ثابت شود قاتل حسین(ع) قبل از توبه مرده است، شایسته لعن خواهد بود.[4]
البته اینکه وقوع این جنایت با هماهنگی یزید بود از متواترات تاریخی است، و برخی از گزارشهای مخالف با آن، که جهت پاکسازی چهره یزید وجود دارد، در برابر آنها تاب مقاومت ندارد. از سوی دیگر لعن به معنای بیزاری از اعمال زشت یک فرد و دعا برای دور شدن او از رحمت خدا است. بر اساس منابع شیعه و اهلسنت برخی از مسلمانان که مرتکب اعمال خلاف شدند مستحق لعن هستند.[5]
علاوه بر آنکه یزید در طول سه سال حکومت خود غیر از جنایت عاشورا، کارهای دیگری نیز انجام داده بود که او را شایسته لعن نموده و نشان از بیدینی و بیاعتقادی او به مبدأ و معاد دارد؛ مانند: غارت و تخریب مدینه، کشتن افراد زیادی از صحابه و دیگران،[6] سنگبارانکردن و انهدام خانۀ خدا[7] و ...
یزید حتی از اظهار کفر خود ابایی نداشت و در جلسهای که در شام و در محضر اسرای اهلبیت(ع) تشکیل شد، آنچه در دل داشت را به صورت شعری بیان کرد:
لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل؛[8]
فرزندان هاشم(پیامبر و خاندان او) با حکومت بازی کردند وگرنه هیچ وحی و خبری از آسمان نیامده است!
به هر حال به گفته ظریفی، اگر به عقیده برخی، توبه یزید از قتل امام حسین(ع) پذیرفته شود، با همان مبنا توبه فردی که یزید را لعنت کرده نیز مسلما پذیرفته خواهد شد![9]
[1]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 22، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، 1406ق.
[2]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبد الحسین، ص 179، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش.
[3]. غزالی، أبو حامد، إحیاء علوم الدین، محقق، حافظ عراقی، عبدالرحیم بن حسین، محمد خضر حسین، ج 9، ص 19، بیجا، دار الکتاب العربی، بیتا.
[4]. همان، ص 20.
[5] . ر. ک: «سب و لعن از نگاه اسلام»، 40059.
[6]. ابن قتیبه دینوری، عبد الله بن مسلم، الامامة و السیاسة، تحقیق، شیری، علی، ج 1، ص 242، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1410ق؛ ر. ک: «شهادت امام حسین (ع) به دست یزید»، 3863.
[7]. الامامة و السیاسة، ج 2، ص 38؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 350، بیروت، دار صادر، 1385ق. ر. ک: «تخریب خانه کعبه توسط یزید و حجاج بن یوسف»، 68125.
[8]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 307، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.