بر اساس تعالیم قرآن و روایات، بهشت دارای طبقات مختلفی است،[1] و هر انسان باایمان بر اساس اعمال نیکی که در دنیا انجام داده، در یکی از این طبقات ساکن خواهد شد. اما اینکه انسان مؤمنی که در درجات پایینتر بهشت است، آیا میتواند با پیامبر اسلام(ص) و اهلبیت(ع) ملاقات کند و با آنحضرات همنشین شود -در حالی که جایگاه این ذوات مقدسه در بالاترین طبقات بهشت است- باید گفت که این امکان وجود دارد و قرآن کریم صریحا به این موضوع اشاره کرده است:
هر فردی که از خداوند و پیامبر پیروی کند او همنشین افرادی؛ مانند پیامبران، صدیقان، شهیدان و نیکوکاران خواهد بود و آنان چه خوب همنشینانی هستند.
از این آیه برداشت میشود که تمام بهشتیان مشمول این مژده پروردگارند، نه گروه خاصی از آنان!
- آیه 44 سوره صافات، تمام بهشتیان را برادرانی میداند که روبروی یکدیگر قرار میگیرند.
- خداوند در آیه دیگری در مورد بهشتیان میفرماید: «لَهُمْ ما یشاؤُنَ فیها وَ لَدَینا مَزیدٌ»؛[2] هر چه بخواهند در آنجا برایشان فراهم میشود و علاوه بر آن، نزد ما نعمتهای بیشتری نیز وجود دارد.
البته این آیه را نمیتوان مطلق دانست؛ یعنی معنایش آن نیست که به عنوان نمونه اگر فردی درخواست کند که در بالاترین طبقهی بهشت سکنا گزیند، درخواست او پذیرفته شود؛ زیرا این تقاضا بر خلاف حق و عدالت و اصل توازن بین شایستگیها و پاداشها است؛ اما با توجه به اینکه درخواست ملاقات با پیامبر(ص) و دیگر اولیای الهی یکی از امور معقول و ممکن است که در آیات قبل نیز بدان مژده داده شده است، درخواستهای بهشتیان برای همنشینی با آن بزرگواران مورد پذیرش قرار خواهد گرفت، اگرچه شاید مقدارش برای افراد متفاوت باشد؛ یعنی ملاقاتهای موقت و فاصلهدار.
روایاتی هم از خود پیامبر(ص) وجود دارد که بهشتیان را همنشین آنحضرت اعلام میکند، مانند این دو روایت:
- «من أحب علیا و أطاعه فی دار الدنیا ورد علی حوضی غدا و کان معی فی درجتی فی الجنة و من أبغض علیا فی دار الدنیا و عصاه لم أره و لم یرنی یوم القیامة و اختلج دونی و أخذ به ذات الشمال إلی النار»؛[3]
هر کس علی(ع) را دوست داشته باشد و در دنیا از او پیروی کند، فردا بر حوض من وارد میشود و در بهشت با من همنشین خواهد بود و هر کس در دنیا دشمن علی(ع) باشد و از ایشان نافرمانی کند، من در روز قیامت او را نمیبینم و او نیز مرا نمیبیند، و او را در حالی که از من جدا است و لرزه بر تنش افتاده، به دوزخ میبرند.
- «و شیعتک علی منابر من نور مبیضه وجوههم حولی فی الجنه و هم جیرانی».[4] و پیروان تو (یا علی) با روی سفید بر صندلیهایی از نور تکیه داده و در بهشت گرد من جمع شده و همسایگان من خواهند بود.
اما اینکه بهشتیانی که در طبقات مختلفاند، چگونه با یکدیگر ملاقات میکنند، برخی روایات به این موضوع نیز پرداختهاند:
- رسول خدا(ص): «هنگامی که بهشتیان در بهشت استقرار یابند، برادران مشتاق دیدار یکدیگر میشوند، پس تخت یکی به سوی تخت دیگری حرکت میکند و آن دو با هم دیدار میکنند و از آنچه در سرای دنیا میانشان گذشته است سخن میگویند».[5]
- امام صادق(ع): «هرگز نگویید بهشت یکی است، خداوند میفرماید: و پایینتر از آن دو، دو بهشت دیگر است. و هرگز نگویید که یک درجه است، خداوند میفرماید درجاتی دارد یکی بالای دیگری، تفاوت بهشتیان در واقع به سبب اعمال آنها است». شخصی از حضرتشان پرسید: دو مؤمن بهشتی که یکی جایگاه بالاتری از دیگری دارد، دیدارشان چگونه است؟ آنحضرت(ع) فرمود: «آنکس که بالاتر است میتواند به پایین بیاید؛ اما کسی که پایینتر است، نمیتواند بالا رود؛ زیرا به آن مکان نمیرسد. البته اگر دوست داشتند و خواستند همدیگر را ملاقات کنند، روی تختها دیدار میکنند».[6]
در جمعبندی از تمام آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت، با توجه به اینکه اولیا و دوستان ویژه خداوند، به نوعی جانشین خداوند و واسطهی فیض در هستیاند و در مواقف مختلف از صحرای محشر، پل صراط، میزان قیامت و حتی احتضار حضور دارند، و با توجه به اینکه افرادی که در بهشت قرار میگیرند، قطعا مؤمن بوده، اما با درجات مختلف، میتوان گفت که حضرات معصومین(ع) ملاقاتهایی را با تمام بهشتیان دارند؛ لذا این ملاقات از جانب آنها ممکن است و محقق میشود؛ اما از جانب خود افراد این اتفاق امکانپذیر است یا خیر؟ آنچه از شواهد و قرائن به دست میآید، این است که این درخواست میتواند متعلق اراده آنها قرار گیرد و مانعی هم از اینکه این درخواست معقول نباشد وجود ندارد؛ بنابر این، اصل دیدار و همنشینی ثابت است، لکن با کیفیت و کمیتهای مختلف برای هر کس انجام میشود.
[1]. ر. ک: «بهشت های هفت گانه»، 1859؛ «مقصود از درهای جهنم و بهشت»، 72660.
[2]. ق، 35.
[3]. شیخ صدوق، الامالی، ص 298، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[4]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 577، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[5]. ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، محقق، عمرو بن غرامه، ج 21، ص 170، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 8، ص 105 – 106، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ فیض کاشانی، محمد محسن، نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، محقق، مصحح، انصاری قمی، مهدی، ص 379، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1371ش.