محالبودن تخلف معلول از علت تامه، از جمله مسائلی است که در تفکر فلسفی نقشی اساسی دارد، به گونهای که میتوان آنرا زیربنای بسیاری از مسائل، بلکه جمیع مسائل فلسفی دانست؛ زیرا اگر تخلف معلول از علت جایز باشد، قانون خللناپذیر علیت با شکست مواجه شده، و اساس تفکر فلسفی، بلکه زندگی روزمره بشر دچار وقفه خواهد شد.
این از آنرو است که نه تنها تفکر فلسفی و علمی بشر، بلکه جریان زندگی عادی و معمولی وی بر قانون علیت استوار بوده و امید وصول به نتیجه و دریافت پاداش است که بشر را به کوشش خستگیناپذیر وا میدارد.
به قول مولانا:
«گر نبودی میل و امید ثمر کی نشاندی باغبان بیخ شجر».[1]
این «امید به حصول نتیجه پس از عمل» که در نهاد بشر نهفته است، از آثار اعتقاد به «قانون علیت» است که آن نیز با روان بشر در آمیخته است. و در تاریخ تفکر بشر و اندیشههای پر پیچ و خم وی تاکنون شنیده نشده است که کسی تخلف معلول از علت را روا دانسته و منکر قانون علیت شده باشد، تا جایی که برخی آنرا در حیوانات نیز موجود میدانند و عمل حیوانات را نمایشگر وجود قانون علیت در نهاد آنها میپندارند.
قانون علیت ابتدا در حیوانات به صورت تداعی معانی ظاهر شده است. به این جهت هر حیوانی وقتی از مکانی رنج دید، دیگر به آنجا نمیرود و یا غذایی پیدا کرد دوباره به آنجا میرود، ولی این تداعی معانی در بشر به صورت کشف قانون علیت درآمد.
با توجه به آنچه گفته شد، معلوم میشود که «استحاله تخلف معلول از علت»، یک قانون قطعی و غیرقابل انکار است. به همین جهت بیشتر فلاسفه و متفکران مسلمان در اثبات مسائل فلسفی به آن استدلال کردهاند و آنرا به عنوان اساس و زیر بنای بسیاری از مسائل گوناگون پذیرفتهاند. برخی مفاد آنرا بدیهی تلقی کرده و نیازی به اقامه برهان جهت اثبات آن ندیدهاند.[2]
گفتنی است که محال بودن تخلف معلول از علت، تنها در مورد علتهای تامه است، و اگر کسی معنای علت تامه را مطابق آنچه در کتب فلسفی تقریر شده دریابد، محالبودن تخلف معلول از علت تامه را به ضرورت درمییابد و نیازی به اقامهی برهان جهت اثبات آن نمیبیند، چنانکه شیخ الرئیس ابن سینا میگوید:
هرگاه شیئی از اشیاء به ذات خود، سبب وجود شیء دیگر شود که این سببیت دائمی باشد، تا زمانی که ذاتش موجود باشد این سببیت دوام دارد. پس هر چیز دائم الوجود معلولش هم دائم الوجود است. و این چنین علتی سزاوار به علیت است؛ چرا که این علت مانع از مطلق عدم برای آن چیز است، و چیزی است که وجود تام را به آن شیء اعطا میکند.[3]
[1]. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر چهارم.
[2]. ر. ک: «مفهوم قانون علیت»، 25482.
[3]. ابن سینا، الالهیات من کتاب الشفاء، تحقیق، حسن زاده آملی، حسن، ص 267، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1376ش.