- توکل عبارت است از: اعتماد و اطمینان قلبی انسان در تمام کارها به خداوند متعال، و حوالهکردن همهی کارهای خود به او و تکیه بر حول و قوه الهی.
- توسل در اصطلاح دینی مسلمانان عبارت است از: واسطه قرار دادن پیامبران، امامان، و صالحان به پیشگاه خداوند، برای رسیدن به مقام قرب الهی.
- توسل و یاریخواستن از پیامبران و اولیای الهی، به معنای شریک قرار دادن آنان در افعال خداوند نیست؛ بلکه به این معنا است که اولا: خداوند جهان را بر اساس اسباب و مسببات خلق و اداره میکند و اسباب و مسببات نیز اعم از مادی و معنوی است. ثانیا: تأثیر علل و اسباب مادی و معنوی وابسته و منوط به اذن و اجازه خداوند است؛ همه علتها به علت و مبدأ اول بازگشت میکنند و همه این علل و اسباب به فرمان او و طبق اراده و خواست او انجام وظیفه مینمایند؛ بنابر این، توسل به اولیای الهی به این معنا است که آنان از مقرّبان درگاه الهی بوده و در پیشگاه خداوند دارای موقعیت و احترام ویژهای هستند، و به همین جهت، سبب و وسیله جریان فیض خداوند هستند.
نتیجه اینکه هر چند توکل بر خدا، در واقع همان توحید در افعال است، و به این معنا میباشد که انسان موحد معتقد است که در کل هستی فقط یک موجود مؤثر مستقل به نام خدا وجود دارد؛ اما این اعتقاد مانع از توسل به اسباب نیست؛ زیرا همانگونه که اشاره کردیم اسباب و مسببات بر اساس اراده الهی تأثیرگذارند و اولیای الهی برترین اسباب و مسبباتی هستند که خداوند به آنان قدرت تأثیر داده و بنابر این، توسل در راستای توکل بر خداوند، و یا به عبارتی در طول آن ارزیابی میشود؛ یعنی اساس و بنیان همه کارها باید توکل بر خداوند بوده و در همان راستای توکل بر او باید توسل نیز داشت؛ یعنی همانگونه که برای شفای بیماری باید بر خداوند توکل کرده و با این وجود نباید از رفتن به پزشک و استفاده از دارو غفلت کرد و این دو منافاتی با هم ندارند زیرا چه بسا با توکل بر خدا، مانع از خطای پزشک در تشخیص بیماری و یا در تجویز دارو گردیم.
در موردی مشابه، توسل به اولیای الهی را نیز مسیری میدانیم که همان خدایی که به او توکل کردهایم با ما توصیه کرده است.[i]
[i]. ر. ک: «توسل در قرآن و سنت»، 2032؛ «فلسفهی توسل به اهلبیت(ع)، 1321؛ «توسل و ارتباط بدون واسطه با خداوند»، 542؛ «ارتباط اخلاق و توکل»، 2434.