«عاقله» در اصطلاح فقه عبارتاند از: افرادى که به حکم شارع مقدس، ضامن دیه قتل و جراحت اشتباهى، افراد جنایتکاری میباشند که مرتکب قتل یا جراحت شده است.
علت نامگذاری
در علت نامیدن این افراد به عاقله، وجوهى ذکر شده است؛ مانند:
- عقل به معناى دیه است، و این افراد به جهت تحمّل دیه از طرف جانى، عاقله(دیه دهنده) نامیده شدهاند.
- عقل به معناى منع است، و در عصر جاهلى، عشیره قاتل با شمشیر از او در برابر عشیره مقتول حمایت میکردند. اسلام، دفاع با استفاده از شمشیر را تبدیل به دفاع با استفاده از مال نمود و از آن به بعد خویشاوندان قاتل با مال به حمایت او برمیخیزند.
- عقل به معناى بستن است و از آن جهت که در دوران جاهلى، عشیره قاتل، شتر را به عنوان دیه بر سر در خانه ولىّ مقتول میبستند، به آنان عاقله گفته شده است.
مراتب عاقله
مراتب عاقله به ترتیب عبارتاند از: عَصَبه، مُعتِق، ضامن جریره و امام(ع).
- عصبه: عَصَبه بنابر قول مشهور عبارتاند از: مردان از خویشاوندان پدرى؛ مانند برادر، عمو و فرزندان آنها.
برخى گفتهاند: عصبه کسانی هستند که از قاتل -در فرض فوت کردن او- ارث میبرند.
برخى دیگر گفتهاند: احتمال دارد صفت «ارثبر» در کلمات افرادی که نظر دوم را پذیرفتهاند، بیان علّت باشد نه تعریف و تفسیر عصبه؛ بدین معنا که علت تحمل دیه توسط آنان، قرار گرفتن ایشان در طبقات ارث است، نه اینکه هرکس از قاتل ارث میبرد از عصبه به شمار میرود و در نتیجه با وجود طبقه نخست، عاقله همان طبقه باشد نه طبقه دوم.
در اینکه آیا عاقله شامل پدر و جدّ پدرى و نیز فرزندان جانى میشود یا نه؟ مسئله اختلافى است.
زن، نابالغ و دیوانه هرچند از وارثان باشند، داخل در عاقله نیستند. چنانکه فقیر از خویشاوندان پدرى عهدهدار دیه نخواهد بود.
خویشان پدرى که از پدر و مادر یکیاند بر آنان که تنها از پدر یکى هستند، مقدماند؛ هرچند برخى در مقدم بودن آنان اشکال کردهاند.
- مُعتِق: در مورد برده آزاد شدهای که دست به جنایت زده، با نبود خویشاوندان پدرى، یا تهیدستی آنان، نوبت به فردی میرسد که او را آزاد کرده بود؛ یعنی او عاقله جانى خواهد بود.
درصورت فوت معتق، خویشاوندان پدرى او، و با فقدان آنان، آزادکننده قبلى، و در صورت نبود او خویشان پدرى او عهدهدار دیه خواهند بود. اگر معتق زن باشد، خویشان پدرى او متحمل دیه میشوند نه معتق. اگر چند نفر با هم جانى را آزاد کرده باشند، همه آنان عاقله او به شمار میروند.
- ضامن جریره: با نبود خویشان پدرى و معتق یا فقر آنان، نوبت به ضامن جریره[1] میرسد و او عاقله جانى محسوب میشود.
- امام: در صورت نبود خویشان پدرى و معتق و ضامن جریره یا تهیدستی آنها، نوبت به امام(ع) میرسد و او عاقله جانى خواهد بود.
گفتنی است؛ در صورتی که امام(ع) عاقله قرار گیرد، آیا امام مطلقا ضامن دیه است یا تنها در صورتى ضامن است که جانى نیز تهیدست باشد، اختلاف است.
بنابر قول دوم، در صورت توانایى جانى بر پرداخت دیه، او باید دیه را بپردازد. همچنین در اینکه امام(ع) دیه را از مال خود میپردازد یا از بیت المال اختلاف است.[2]
[1]. عقدى است که به موجب آن یکى از طرفین عقد متعهد میشود دیه ناشى از جنایت طرف دیگر را بپردازد با این شرط که از او ارث ببرد.
[2]. ر. ک: هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج 5، ص 299- 301، قم، موسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بیت علیهم السلام، مرکز پژوهشهاى فارسى الغدیر، چاپ اول، 1426ق.