"فقه" در دو معنای عام و خاص مورد استفاده قرار میگیرد که به ترتیب به آنها "فقه اکبر" و "فقه اصغر" گفته میشود. رابطه منطقی "اخلاق اسلامی" با "فقه اکبر"، ارتباط "عام و خاص مطلق" و ارتباط آن با "فقه اصغر"، ارتباط "عام و خاص من وجه" است و در کل تعارض و تزاحمی بین اخلاق و فقه وجود ندارد. توضیحات بیشتر را در پاسخ تفصیلی ملاحظه فرمایید.
ابتدا باید دانست که "فقه" در منظری کلی به معنای کلیت دانش دینی است و شامل تمام دانشهای مرتبط با دین میشود. بر اساس این معنای فقه که به آن "فقه اکبر" نیز گفته میشود، ارتباط "فقه" و "اخلاق" ارتباطی از نوع "عام و خاص مطلق" میباشد؛ یعنی هر موضوع مرتبط با "اخلاق اسلامی" مرتبط با "فقه اسلامی" بوده، اما هر موضوع "فقه اسلامی" لزوماً در مورد "اخلاق" نیست. از طرف دیگر معنای متداول دیگری از "فقه" وجود دارد که آن را تنها به تشخیص وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه موضوعات مختلف منحصر میکند. "فقه اصغر" عنوان چنین برداشت محدودی از فقه است.
در نوع ارتباط منطقی "اخلاق اسلامی" و "فقه اصغر" نیز باید گفت که ارتباط "عام و خاص من وجه" را میتوان در مورد آنها تصور کرد؛ زیرا بسیاری از موضوعات فقهی؛ چون شرایط خرید و فروش، اجاره و ... را نمیتوان موضوعی اخلاقی برشمرد و از طرف دیگر، برخی مباحث اخلاقی که به تعیین مصادیق پرداخته و در صدد تبیین کاربردی موضوعاتی؛ مانند تواضع و تکبر، اخلاص و ریا و ... میباشند را نمیتوان موضوعی فقهی به شمار آورد، و در همان حال موضوعاتی وجود دارند؛ نظیر اصل حرمت و ممنوعیت دروغ، استحباب نماز اول وقت و ... که هم در فقه و هم در اخلاق مورد توجه قرار گرفتهاند.
با توجه به آنچه گفته شد، تعارض و تزاحمی بین فقه و اخلاق وجود ندارد، تا بخواهیم یکی را بر دیگری مقدم کنیم. آری! در احکام اسلامی – چه فقه و چه اخلاق – گاهی تعارض اهم و مهم وجود دارد که باید موردی را که اهمیت بیشتری دارد، مورد عمل قرار داد.