میدانیم که انسانها علاوه بر نیازهای معنوی و قوّۀ عقل که آنها را از دیگر موجودات مادّی متمایز کرده و عنوان «اشرف مخلوقات» را به آنان میبخشد، در زندگی دنیا، نیازهای مادی بسیاری را نیز دارند که در این زمینه با دیگر موجودات زنده، مشترک میباشند.
اما آنچه در این زمینه باید دانست، آن است که برطرف کردن نیازهای جنسی خدادادی - و یا به تعبیری، نیازهای شهوانی - از راه صحیح و مشروع آن، رخدادی است که از عقل و معنویت سرچشمه میگیرد و با آن تعارضی ندارد. آنچه با عقل و معنویت ناسازگار است، آن است که هدف اصلی از زندگی را لذایذ جسمانی مانند خوراک، پوشاک، روابط جنسی و ... قرار دهیم که در این صورت نه تنها تفاوتی با حیوانات نخواهیم داشت،[1] بلکه از آنان نیز پستتر به شمار خواهیم آمد؛[2] زیرا چهارپایان بدون داشتن قوّۀ عقل، تمام هم و غم خود را در این امور متمرکز میکنند ولی انسانهای دنیاپرست با اینکه قوۀ عقل را دارند، آن را به فعلیّت نبخشیده، و نمیاندیشند.
بر این اساس، بهرهبرداری مناسب و مشروع از لذتهای دنیا، نه تنها با عقل مخالف نیست، بلکه دستوری از جانب عقل است که توسط فرستادگان خدا نیز مورد تأیید قرار گرفته است.
ابوذر غفاری بعد از شنیدن این موضوع که روابط جنسی حلال دارای ثواب اخروی نیز میباشد، دچار شگفتی شده و به پیامبر اکرم(ص) عرضه میدارد: آیا با آنکه از چنین روابطی، لذت دنیوی میبرم، مستحق پاداش نیز هستم؟! پیامبر(ص) در پاسخ فرمودند: همانگونه که اگر این روابط را به صورت نامشروع (و بدون در نظر گرفتن عقل و معنویت) انجام میدادی، مستحق مجازات اخروی بودی، اکنون که این روابط به صورت مشروع انجام شده، مستحق پاداش نیز خواهی بود(و این جای شگفتی ندارد).[3]
[1]. اشاره به این آیه شریفه: «خداوند کسانى را که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند وارد باغهایى از بهشت میکند که نهرها از زیر (درختانش) جارى است در حالى که کافران از متاع زودگذر دنیا بهره میگیرند و همچون چهارپایان میخورند، و سرانجام آتش دوزخ جایگاه آنهاست»؛ محمد، 12.
[2]. همانطورکه در قرآن کریم میخوانیم: «به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم آنها دلها [عقلها]یى دارند که با آن (اندیشه نمیکنند، و) نمیفهمند و چشمانى که با آن نمیبینند و گوشهایى که با آن نمیشنوند آنها همچون چهارپایانند، بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)»؛ اعراف، 179.
[3]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 5، ص 496، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.