این جمله، از کلمات گهربار امام علی(ع) در نهج البلاغه است که چنین ترجمه شده است: «در فتنهها همچون شتر بچهای باش که نه پشتی برای سواری دادن و نه شیری برای دوشیدن دارد».[1]
برخی این جمله را این طور معنا کردهاند که در فتنهها ساکت و خاموش باش تا از تو نتوانند سوء استفاده کنند.[2]
ولی آنچه به طور مسلم از این روایت به دست میآید آن است که در فتنهها طوری باش که نتوانند از تو سوء استفاده کنند، نه آنکه لزوماً خاموش و ساکت باشی. از کلام امام علی(ع) بیش از آن استفاده نمیشود، و ایشان نفرمودهاند که در هر فتنه و در هر حالی ساکت باش؛ به همین دلیل، ابن ابی الحدید در شرح این کلام میگوید: «مصداق این کلام حضرت وقتی است که فتنهای که بر پا شده، میان دو گروه باطل باشد، اما اگر میان حق و باطل باشد؛ مانند جنگ صفین و جمل، انسان باید جانب حق را بگیرد و در این راه قیام کند».[3]
همچنین در یکی دیگر از شرحهای نهج البلاغه در شرح این کلام چنین آمده است: «کلام مولا، منحصر به فتنه بین دو گروه حق و باطل نیست، بلکه هر فتنهای را شامل میشود؛ مانند فتنه خلق قرآن در زمان مأمون. منظور حضرت هم گوشهگیری و سکوت و خود را به غفلت زدن نیست، بلکه نهی از همکاری با سران فتنه است، پس ایشان امر به سکوت و گوشهگیری نکردهاند، بلکه در این موارد در تمسک به حق باید قیام کرد».[4]
با توجه به کلام امام علی(ع) و بعضی از شرحهایی که بیان شد، چنین میتوان نتیجه گرفت که انسان در فتنه نباید به فتنهگران کمک کند، گاهی این همکاری نکردن با گوشهگیری و دخالت نکردن در برخی درگیری ها تحقق مییابد، و گاهی با قیام و مبارزه و فریاد.
به عبارتی، اگر شخصی حق را دقیقاً بشناسد و توانایی آن را داشته باشد که با زیرکی و کیاست وارد سیاست شود، وظیفه او است که در میدان حاضر شده و به دفاع از حق بپردازد، اما اگر نتواند مرزبندی دقیقی بین حق و باطل در ذهن خود مجسم کند و به همین دلیل این امکان وجود داشته باشد که مورد سوء استفادۀ دیگران قرار گیرد، باید تا شناسایی کامل حق و باطل، خود را درگیر فتنه نکند.
بنابر این، سخن امام علی(ع) به معنای بیتفاوتی در امور نیست.
در فتنه چنان باش که بارت ننهند
و ز دست و زبانت استعانت نبرند
زین آتش تند در حذر باش و بهوش
تا مدّعیان رند جانت نخرند
[1]. «کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَب». نک: صبحی صالح، نهج البلاغة، ص 469، هجرت، قم، 1414ق.
[2]. آمدی تمیمی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، شرح آقا جمال خوانسارى، ج 4، ص 607، دفتر تبلیغات، قم، 1366ش.
[3]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 18، ص 82، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404ق.
[4] خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج 21، ص 8، مکتبه الاسلامیه، تهران،1400ق. با اندکی تصرف.