کد سایت
fa24712
کد بایگانی
29553
نمایه
خطبه بدون نقطه امام علی(ع)
خلاصه پرسش
خطبه بدون نقطه امام علی(ع) کدام است؟ و چرا در نهج البلاغه سید رضی نیامده است؟
پرسش
خطبه بدون نقطه امام علی(ع) کدام است؟ و چرا در نهج البلاغه سید رضی نیامده است؟
پاسخ اجمالی
خطبهای منسوب به امام علی(ع) وجود دارد که در آن از هیچ کلمه نقطهداری استفاده نشده است و تمام خطبه بدون نقطه میباشد. البته این خطبه در نهج البلاغه وجود ندارد، بلکه در منابع دیگر ذکر شده است. سید رضى در جمعآورى سخنان امام علی(ع)، روشى مخصوص به خود داشته است و آن اینکه وى، بناى نوشتن و جمعآورى مجموع سخنان علی(ع) را نداشته، به همین جهت، از بین منابع فراوانى که داشته، قسمتهایى را گلچین نموده است. او خود نیز در مقدمه کتاب، به این نکته اشاره کرده که آنچه میآورد انتخاب شدههایى از کلمات و نامههاى آنحضرت است.[1]
برخى چنین پنداشتهاند که سخنان امیر مؤمنان على(ع) تنها حجمى معادل نهج البلاغة دارد، یا خطبهها و نامههاى آنحضرت را منحصر در همان تعداد نمودهاند، در حالىکه چنین نیست. مسعودى که حدود صد سال قبل از سید رضى میزیسته، در «مروج الذهب» میگوید: «هم اکنون چهار صد و هشتاد و اندى خطبه از على(ع) در دست مردم است».[2] و یا آمُدى در «غرر الحکم»، پانزده هزار کلمه قصار از امیر المؤمنین(ع) نقل کرده است، در حالىکه کلمات قصار نهج البلاغة، 480 کلمه است.
کتابهای فراوان دیگرى نیز پیرامون کلمات آنحضرت تحریر شده؛ مانند تحف العقول، روضة الواعظین و... که بیش از یکصد و اندى کتاب قبل از نهج البلاغة، خطبههاى امام علی(ع) را جمع کردهاند.
در هر صورت متن این خطبه چنین است:
«الْحَمْدُ للَّهِ أَهْلِ الْحَمْدِ وَ مَأْوَاهُ، وَ لَهُ أَوْکدُ الْحَمْدِ وَ أَحْلَاهُ، وَ أسعَدُ [أَسْرَعُ][3] الْحَمْدِ وَ أَسْرَاهُ، وَ أَطْهَرُ الْحَمْدِ وَ أَسْمَاهُ، وَ أَکرَمُ الْحَمْدِ وَ أَوْلَاهُ.
الْوَاحِدِ الأَحَدِ الصَّمَدِ، لَا وَالِدَ لَهُ وَ لَا وَلَدَ.
سَلَّطَ الْمُلُوک وَ أَعْدَاهَا، وَ أَهْلَک الْعُدَاةَ وَ أَدْحَاهَا، وَ أَوْصَلَ الْمَکارِمَ وَ أَسْرَاهَا.
وَ سَمَک السَّمَاءَ وَ عَلَّاهَا، وَ سَطَحَ الْمِهَادَ وَ طَحَاهَا، وَ وَطَّدَهَا وَ دَحَاهَا، وَ مَدَّهَا وَ سَوَّاهَا، وَ مَهَّدَهَا وَ وَطَّاهَا، وَ أَعْطَاکمْ مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا، وَ أَحْکمَ عَدَدَ الأُمَمِ وَ أَحْصَاهَا، وَ عَدَّلَ الأَعْلَامَ وَ أَرْسَاهَا.
أَلَا لَهُ الأَوَّلُ لَا مُعَادِلَ لَهُ، وَ لَا رَادَّ لِحُکمِهِ.
لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک السَّلَامُ الْمُصَوِّرُ الْعَلَّامُ، الْحَاکمُ، الْوَدُودُ، الْمُطَهِّرُ، الطَّاهِرُ، الْمَحْمُودُ أَمْرُهُ، الْمَعْمُورُ حَرَمُهُ، الْمَأْمُولُ کرَمُهُ.
عَلَّمَکمْ کلَامَهُ، وَ أَرَاکمْ أَعْلَامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکمْ أَحْکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلَالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرَامَهُ.
وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً الرِّسَالَةَ، رَسُولَهُ الْمُکرَّمُ، الْمُسَوَّدُ الْمُسَدَّدِ، الطُّهْرُ الْمُطَهَّرُ. أَسْعَدَ اللَّهُ الأُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤْدَدِهِ، وَ سَدَادِ أَمْرِهِ، وَ کمَالِ مُرَادِهِ. أَطْهَرُ وُلْدِ آدَمَ مَوْلُوداً، وَ أَسْطَعُهُمْ سُعُوداً، وَ أَطْوَلُهُمْ عَمُوداً، وَ أَرْوَاهُمْ عُوداً، وَ أَصَحُّهُمْ عُهُوداً، وَ أَکرَمُهُمْ مُرْداً وَ کهُولاً. صَلَاةُ اللَّهِ لَهُ وَ لآلِهِ الأَطْهَارِ، مُسَلَّمَةً وَ مُکرَّرَةً مَعْدُودَةً، وَ لآلِ وُدِّهِمُ الْکرَامِ مُحَصَّلَةً مْرَدَّدَةً، مَا دَامَ لِلسَّمَاءِ أَمْرٌ مَرْسُومٌ، وَ حَدُّ مَعْلُومٌ.
أَرْسَلَهُ رَحْمَةً لَکمْ، وَ طَهَارَةً لأَعْمَالِکمْ، وَ هُدُوءِ دَارِکمْ، وَ دُحُورِ عَارِکمْ، وَ صَلَاحِ أَحْوَالِکمْ، وَ طَاعَةً للَّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصْمَةً لَکمْ وَ رَحْمَةً.
إِسْمَعُوا لَهُ، وَ رَاعُوا أَمْرَهُ، وَ حَلِّلُوا مَا حَلَّلَ، وَ حَرِّمُوا مَا حَرَّمَ.
وَ اعْمَدُوا، رَحِمَکمُ اللَّهُ، لِدَوَامِ الْعَمَلِ، وَ ادْحَرُوا الْحِرْصَ وَ اعْدِمُوا الْکسَلَ، وَ أدْرُوا السَّلَامَةَ، وَ حِرَاسَةَ الْمُلْک وَ رَوْعَهَا، وَ هَلَعَ الصُّدُورِ وَ حُلُولَ کلِّهَا وَ هَمِّهَا.
هَلَک، وَ اللَّهِ، أَهْلُ الإِصْرَارِ، وَ مَا وَلَدَ وَالِدٌ لِلإِسْرَارِ.
کمْ مُؤَمِّلٍ أَمَّلَ مَا أَهْلَکهُ، وَ کمْ مَالٍ وَ سِلَاحٍ أُعِدَّ صَارَ لِلأَعْدَاءِ عَدُّهُ وَ عَمَدُهُ.
اللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ وَ دَوَامُهُ، وَ الْمُلْک وَ کمَالُهُ.
لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ، وَسِعَ کلَّ حِلْمٍ حِلْمُهُ، وَ سَدَّدَ کلَّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کلَّ عِلْمٍ عِلْمُهُ.
عَصَمَکمْ وَ لَوَّاکمْ، وَ دَوَامَ السَّلَامَةِ أَوْلَاکمْ، وَ لِلطَّاعَةِ سَدَّدَکمْ، وَ لِلإِسْلَامِ هَدَاکمْ، وَ رَحِمَکمْ وَ سَمِعَ دُعَاءَکمْ، وَ طَهَّرَ أَعْمَالَکمْ، وَ أَصْلَحَ أَحْوَالَکمْ.
وَ أَسْأَلُهُ لَکمْ دَوَامَ السَّلَامَةِ، وَ کمَالَ السَّعَادَةِ، وَ الآلَاءَ الدَّارَّةِ، وَ الأَحْوَالَ السَّارَّةِ. وَ الْحَمْدُ للَّهِ وَحْدَه».[4]
ترجمه: «سپاس، خدایى را که شایسته ستایش و جایگاه هر ستایش است، رساترین، شیرینترین، سعادتبارترین، شریفترین، آشکارترین، والاترین، گرامیترین و سزاوارترین ستایش، برای خداست.
یگانه یکتاى بینیازی است که نه پدر دارد و نه فرزند.
فرمان روایان را مسلّط ساخت و به تاختن وا داشت، و متجاوزان را هلاک کرد و پس راند، ارزشها [ى اخلاقى] را [به بندگان] رسانید و والایى بخشید.
آسمان را برافراشت و بلندى بخشید، زمین را مسطّح کرد و گسترانْد و آنرا محکم و پهن کرد، امتداد بخشید و هموار و آماده کرد و گسترانید. آب و چَراگاهش را به شما عطا کرد و شمار امّتها را از روى حکمت تعیین کرد و آنها را شمارش نمود، و نشانهها را راست و استوار کرد.
آگاه باشید! معبود نخستینی، که معادلى برایش نیست، و حُکمش رد کنندهاى ندارد.
هیچ خدایى جز او نیست، فرمانروایى است که امنیت میدهد، صورتگرِ بسیار دانا، حاکمِ مهربان و پاک و پاکیزه است. فرمانش ستوده و حریم کویش آباد است و به کرَمش امید میرود.
سخن خود را به شما آموخت، و نشانههایش را نشان داد، و احکامش را براى شما فراهم ساخت. حلال خویش را حلال و حرامش را حرام ساخت.
بار رسالت را بر دوش محمّد(ص) نهاد؛ همان رسول گرامی که بدو سروری، درستی در گفتار و کردار و رفتار ارزانی شده، پاک و پیراسته است، که به خاطر عُلوّ جایگاه و والایى سرورى و استوارى کار و کمال ارادهاش؛ خداوند، امّت را توسط او سعادتمند ساخت. او، پاکترین فرزندِ آدم(ع) از نظر ولادت، فرخندهترین، والاترین، خوشمنظرترین و درستپیمانترین آنان و در جوانى و بزرگسالى، با کرامتترینِ آنان بود. درود خدا بر او و خاندان پاکش باد! درودى خالص، پى در پى و پُرشمار، و بر دوستداران بزرگوارشان، درودى ماندگار و پیوسته تا زمانى که براى آسمان فرمانى نگاشته شده، و حدّ و نقشی معلوم و مقرّر شده است.
او را براى رحمت بر شما، پاک ساختن اعمالتان، آرامش خانههایتان، بر طرف شدن نقاط ننگ و شرمآور کارهایتان، اصلاح حالتان، اطاعت از خدا و رسولان او، [به عنوان] نگهبان و رحمتی براى شما فرستاد.
به او گوش فرا دهید و فرمانش را رعایت کنید. آنچه را حلال کرده، حلال شمارید و آنچه را حرام کرده، حرام دانید. خدا رحمتتان کند! به تداوم عمل، تکیه کنید. حرص را دور سازید، تنبلى را از بین ببرید، و از امنیت و نگهبانى مُلک و زیبایىِ آن و آنچه را که موجب بیتابى دلها و روی آوردن درماندگی و غم به سوی آنهاست، مراقبت کنید، و بشناسید.
به خدا سوگند! اصرارکنندگان [بر گناه و سرکشى] هلاک شدند، و هیچ پدرى براى نهان ماندن فرزندی پدید نیاورد. بسا آرزومندى که آرزوى چیزى کرده و [همان چیز،] او را هلاک ساخته است! و بسا مال و سِلاحى که براى خود آماده کردهاند، ولى جنگافزار و تکیهگاه دشمن گشته است!
بار خدایا! سپاس و دوام سپاس، و فرمانروایى و کمال فرمانروایى، از آنِ تو است.
خدایى جز او نیست. بردبارى او؛ همه بردباریها را فرا گرفته، حکم او؛ راه را بر همه حکمها بسته، علم او؛ هر علمى را فرود آورده است. شما را محافظت کرده و پناهتان داده است، دوام سلامت را نصیبتان ساخته، براى اطاعت کردن، راهنماییتان کرده است و به اسلام، هدایتتان نموده است. بر شما رحمت فرستاده، دعایتان را شنیده، اعمالتان را پاک گردانده و احوالتان را سامان بخشیده است.
از خداوند براى شما دوام سلامت، کمال سعادت، نعمتهاى سرشار و شادى روزگار را درخواست میکنم و سپاس، تنها برای خداوند است» [5].
نقل کننده این خطبه توضیحاتی پیرامون منبع و مأخذ این خطبه داده است که نیازی به ذکر آن در این مختصر نیست.[6]
البته برخی از منابع جملات اول این خطبه را نقل کرده، ولی بقیه خطبه را بیان نکردهاند و گفتهاند «إلی آخرها»؛ و همین نشان دهنده این است که اصل این خطبه را پذیرفتهاند.[7]
در پایان ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که خطبه بینقطه، در ظاهر موجب شگفتی بسیار میشود و این شگفتی به حق نیز هست، اما باید توجه داشت که شناخت و معرفت نسبت به امام علی(ع) را نباید به دانش ادبیات و روش سخنوری آنحضرت منحصر ساخت؛ چرا که مهارت بالای امام علی(ع) در سخنوری و فصاحت و بلاغت آنحضرت، یکی از ابعاد ظاهری شناخت به حساب میآید. کتاب شریف «نهج البلاغة»، شامل سخنان و کلمات و نامههاى گهربار امام علی(ع) است که دارای ویژگیهایی؛ چون زیبایى، فصاحت، انسجام، تأثیر و نفوذ شگفتانگیز آن است؛ اما شناخت نهجالبلاغه نباید به این الفاظ و کلمات منحصر باشد، بلکه الفاظ را به همراه محتوا باید نگاه کرد تا به عمق کلام حضرت توجه شود. خطبه بینقطه نیز در عین ارزشمندی، نباید سبب غفلت از محتوا شده و درباره شناخت و معرفت نسبت به امام علی(ع) و کسب معارف الهی، به شگفتانگیز بودن الفاظ خطبه بسنده کرد.
برخى چنین پنداشتهاند که سخنان امیر مؤمنان على(ع) تنها حجمى معادل نهج البلاغة دارد، یا خطبهها و نامههاى آنحضرت را منحصر در همان تعداد نمودهاند، در حالىکه چنین نیست. مسعودى که حدود صد سال قبل از سید رضى میزیسته، در «مروج الذهب» میگوید: «هم اکنون چهار صد و هشتاد و اندى خطبه از على(ع) در دست مردم است».[2] و یا آمُدى در «غرر الحکم»، پانزده هزار کلمه قصار از امیر المؤمنین(ع) نقل کرده است، در حالىکه کلمات قصار نهج البلاغة، 480 کلمه است.
کتابهای فراوان دیگرى نیز پیرامون کلمات آنحضرت تحریر شده؛ مانند تحف العقول، روضة الواعظین و... که بیش از یکصد و اندى کتاب قبل از نهج البلاغة، خطبههاى امام علی(ع) را جمع کردهاند.
در هر صورت متن این خطبه چنین است:
«الْحَمْدُ للَّهِ أَهْلِ الْحَمْدِ وَ مَأْوَاهُ، وَ لَهُ أَوْکدُ الْحَمْدِ وَ أَحْلَاهُ، وَ أسعَدُ [أَسْرَعُ][3] الْحَمْدِ وَ أَسْرَاهُ، وَ أَطْهَرُ الْحَمْدِ وَ أَسْمَاهُ، وَ أَکرَمُ الْحَمْدِ وَ أَوْلَاهُ.
الْوَاحِدِ الأَحَدِ الصَّمَدِ، لَا وَالِدَ لَهُ وَ لَا وَلَدَ.
سَلَّطَ الْمُلُوک وَ أَعْدَاهَا، وَ أَهْلَک الْعُدَاةَ وَ أَدْحَاهَا، وَ أَوْصَلَ الْمَکارِمَ وَ أَسْرَاهَا.
وَ سَمَک السَّمَاءَ وَ عَلَّاهَا، وَ سَطَحَ الْمِهَادَ وَ طَحَاهَا، وَ وَطَّدَهَا وَ دَحَاهَا، وَ مَدَّهَا وَ سَوَّاهَا، وَ مَهَّدَهَا وَ وَطَّاهَا، وَ أَعْطَاکمْ مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا، وَ أَحْکمَ عَدَدَ الأُمَمِ وَ أَحْصَاهَا، وَ عَدَّلَ الأَعْلَامَ وَ أَرْسَاهَا.
أَلَا لَهُ الأَوَّلُ لَا مُعَادِلَ لَهُ، وَ لَا رَادَّ لِحُکمِهِ.
لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک السَّلَامُ الْمُصَوِّرُ الْعَلَّامُ، الْحَاکمُ، الْوَدُودُ، الْمُطَهِّرُ، الطَّاهِرُ، الْمَحْمُودُ أَمْرُهُ، الْمَعْمُورُ حَرَمُهُ، الْمَأْمُولُ کرَمُهُ.
عَلَّمَکمْ کلَامَهُ، وَ أَرَاکمْ أَعْلَامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکمْ أَحْکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلَالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرَامَهُ.
وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً الرِّسَالَةَ، رَسُولَهُ الْمُکرَّمُ، الْمُسَوَّدُ الْمُسَدَّدِ، الطُّهْرُ الْمُطَهَّرُ. أَسْعَدَ اللَّهُ الأُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤْدَدِهِ، وَ سَدَادِ أَمْرِهِ، وَ کمَالِ مُرَادِهِ. أَطْهَرُ وُلْدِ آدَمَ مَوْلُوداً، وَ أَسْطَعُهُمْ سُعُوداً، وَ أَطْوَلُهُمْ عَمُوداً، وَ أَرْوَاهُمْ عُوداً، وَ أَصَحُّهُمْ عُهُوداً، وَ أَکرَمُهُمْ مُرْداً وَ کهُولاً. صَلَاةُ اللَّهِ لَهُ وَ لآلِهِ الأَطْهَارِ، مُسَلَّمَةً وَ مُکرَّرَةً مَعْدُودَةً، وَ لآلِ وُدِّهِمُ الْکرَامِ مُحَصَّلَةً مْرَدَّدَةً، مَا دَامَ لِلسَّمَاءِ أَمْرٌ مَرْسُومٌ، وَ حَدُّ مَعْلُومٌ.
أَرْسَلَهُ رَحْمَةً لَکمْ، وَ طَهَارَةً لأَعْمَالِکمْ، وَ هُدُوءِ دَارِکمْ، وَ دُحُورِ عَارِکمْ، وَ صَلَاحِ أَحْوَالِکمْ، وَ طَاعَةً للَّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصْمَةً لَکمْ وَ رَحْمَةً.
إِسْمَعُوا لَهُ، وَ رَاعُوا أَمْرَهُ، وَ حَلِّلُوا مَا حَلَّلَ، وَ حَرِّمُوا مَا حَرَّمَ.
وَ اعْمَدُوا، رَحِمَکمُ اللَّهُ، لِدَوَامِ الْعَمَلِ، وَ ادْحَرُوا الْحِرْصَ وَ اعْدِمُوا الْکسَلَ، وَ أدْرُوا السَّلَامَةَ، وَ حِرَاسَةَ الْمُلْک وَ رَوْعَهَا، وَ هَلَعَ الصُّدُورِ وَ حُلُولَ کلِّهَا وَ هَمِّهَا.
هَلَک، وَ اللَّهِ، أَهْلُ الإِصْرَارِ، وَ مَا وَلَدَ وَالِدٌ لِلإِسْرَارِ.
کمْ مُؤَمِّلٍ أَمَّلَ مَا أَهْلَکهُ، وَ کمْ مَالٍ وَ سِلَاحٍ أُعِدَّ صَارَ لِلأَعْدَاءِ عَدُّهُ وَ عَمَدُهُ.
اللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ وَ دَوَامُهُ، وَ الْمُلْک وَ کمَالُهُ.
لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ، وَسِعَ کلَّ حِلْمٍ حِلْمُهُ، وَ سَدَّدَ کلَّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کلَّ عِلْمٍ عِلْمُهُ.
عَصَمَکمْ وَ لَوَّاکمْ، وَ دَوَامَ السَّلَامَةِ أَوْلَاکمْ، وَ لِلطَّاعَةِ سَدَّدَکمْ، وَ لِلإِسْلَامِ هَدَاکمْ، وَ رَحِمَکمْ وَ سَمِعَ دُعَاءَکمْ، وَ طَهَّرَ أَعْمَالَکمْ، وَ أَصْلَحَ أَحْوَالَکمْ.
وَ أَسْأَلُهُ لَکمْ دَوَامَ السَّلَامَةِ، وَ کمَالَ السَّعَادَةِ، وَ الآلَاءَ الدَّارَّةِ، وَ الأَحْوَالَ السَّارَّةِ. وَ الْحَمْدُ للَّهِ وَحْدَه».[4]
ترجمه: «سپاس، خدایى را که شایسته ستایش و جایگاه هر ستایش است، رساترین، شیرینترین، سعادتبارترین، شریفترین، آشکارترین، والاترین، گرامیترین و سزاوارترین ستایش، برای خداست.
یگانه یکتاى بینیازی است که نه پدر دارد و نه فرزند.
فرمان روایان را مسلّط ساخت و به تاختن وا داشت، و متجاوزان را هلاک کرد و پس راند، ارزشها [ى اخلاقى] را [به بندگان] رسانید و والایى بخشید.
آسمان را برافراشت و بلندى بخشید، زمین را مسطّح کرد و گسترانْد و آنرا محکم و پهن کرد، امتداد بخشید و هموار و آماده کرد و گسترانید. آب و چَراگاهش را به شما عطا کرد و شمار امّتها را از روى حکمت تعیین کرد و آنها را شمارش نمود، و نشانهها را راست و استوار کرد.
آگاه باشید! معبود نخستینی، که معادلى برایش نیست، و حُکمش رد کنندهاى ندارد.
هیچ خدایى جز او نیست، فرمانروایى است که امنیت میدهد، صورتگرِ بسیار دانا، حاکمِ مهربان و پاک و پاکیزه است. فرمانش ستوده و حریم کویش آباد است و به کرَمش امید میرود.
سخن خود را به شما آموخت، و نشانههایش را نشان داد، و احکامش را براى شما فراهم ساخت. حلال خویش را حلال و حرامش را حرام ساخت.
بار رسالت را بر دوش محمّد(ص) نهاد؛ همان رسول گرامی که بدو سروری، درستی در گفتار و کردار و رفتار ارزانی شده، پاک و پیراسته است، که به خاطر عُلوّ جایگاه و والایى سرورى و استوارى کار و کمال ارادهاش؛ خداوند، امّت را توسط او سعادتمند ساخت. او، پاکترین فرزندِ آدم(ع) از نظر ولادت، فرخندهترین، والاترین، خوشمنظرترین و درستپیمانترین آنان و در جوانى و بزرگسالى، با کرامتترینِ آنان بود. درود خدا بر او و خاندان پاکش باد! درودى خالص، پى در پى و پُرشمار، و بر دوستداران بزرگوارشان، درودى ماندگار و پیوسته تا زمانى که براى آسمان فرمانى نگاشته شده، و حدّ و نقشی معلوم و مقرّر شده است.
او را براى رحمت بر شما، پاک ساختن اعمالتان، آرامش خانههایتان، بر طرف شدن نقاط ننگ و شرمآور کارهایتان، اصلاح حالتان، اطاعت از خدا و رسولان او، [به عنوان] نگهبان و رحمتی براى شما فرستاد.
به او گوش فرا دهید و فرمانش را رعایت کنید. آنچه را حلال کرده، حلال شمارید و آنچه را حرام کرده، حرام دانید. خدا رحمتتان کند! به تداوم عمل، تکیه کنید. حرص را دور سازید، تنبلى را از بین ببرید، و از امنیت و نگهبانى مُلک و زیبایىِ آن و آنچه را که موجب بیتابى دلها و روی آوردن درماندگی و غم به سوی آنهاست، مراقبت کنید، و بشناسید.
به خدا سوگند! اصرارکنندگان [بر گناه و سرکشى] هلاک شدند، و هیچ پدرى براى نهان ماندن فرزندی پدید نیاورد. بسا آرزومندى که آرزوى چیزى کرده و [همان چیز،] او را هلاک ساخته است! و بسا مال و سِلاحى که براى خود آماده کردهاند، ولى جنگافزار و تکیهگاه دشمن گشته است!
بار خدایا! سپاس و دوام سپاس، و فرمانروایى و کمال فرمانروایى، از آنِ تو است.
خدایى جز او نیست. بردبارى او؛ همه بردباریها را فرا گرفته، حکم او؛ راه را بر همه حکمها بسته، علم او؛ هر علمى را فرود آورده است. شما را محافظت کرده و پناهتان داده است، دوام سلامت را نصیبتان ساخته، براى اطاعت کردن، راهنماییتان کرده است و به اسلام، هدایتتان نموده است. بر شما رحمت فرستاده، دعایتان را شنیده، اعمالتان را پاک گردانده و احوالتان را سامان بخشیده است.
از خداوند براى شما دوام سلامت، کمال سعادت، نعمتهاى سرشار و شادى روزگار را درخواست میکنم و سپاس، تنها برای خداوند است» [5].
نقل کننده این خطبه توضیحاتی پیرامون منبع و مأخذ این خطبه داده است که نیازی به ذکر آن در این مختصر نیست.[6]
البته برخی از منابع جملات اول این خطبه را نقل کرده، ولی بقیه خطبه را بیان نکردهاند و گفتهاند «إلی آخرها»؛ و همین نشان دهنده این است که اصل این خطبه را پذیرفتهاند.[7]
در پایان ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که خطبه بینقطه، در ظاهر موجب شگفتی بسیار میشود و این شگفتی به حق نیز هست، اما باید توجه داشت که شناخت و معرفت نسبت به امام علی(ع) را نباید به دانش ادبیات و روش سخنوری آنحضرت منحصر ساخت؛ چرا که مهارت بالای امام علی(ع) در سخنوری و فصاحت و بلاغت آنحضرت، یکی از ابعاد ظاهری شناخت به حساب میآید. کتاب شریف «نهج البلاغة»، شامل سخنان و کلمات و نامههاى گهربار امام علی(ع) است که دارای ویژگیهایی؛ چون زیبایى، فصاحت، انسجام، تأثیر و نفوذ شگفتانگیز آن است؛ اما شناخت نهجالبلاغه نباید به این الفاظ و کلمات منحصر باشد، بلکه الفاظ را به همراه محتوا باید نگاه کرد تا به عمق کلام حضرت توجه شود. خطبه بینقطه نیز در عین ارزشمندی، نباید سبب غفلت از محتوا شده و درباره شناخت و معرفت نسبت به امام علی(ع) و کسب معارف الهی، به شگفتانگیز بودن الفاظ خطبه بسنده کرد.
[1]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، صالح، صبحی، مقدمه سید رضی، ص 34، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[2]. مسعودی، ابو الحسن على بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: داغر، اسعد، ج 2، ص 419، دار الهجرة، قم، چاپ دوم، 1409ق.
[3]. طبق نسخه دیگر.
[4]. محمودى، محمد باقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، مصحح: آل طالب، عزیز، ج 1، ص 109 – 111، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، 1376ش؛ موسوی، سید صادق، تمام نهج البلاغة، مصحح: فرید سید، ص 335 – 336، مؤسسه امام صاحب الزمان(عج)، تهران، چاپ اول، 1376ش.
[5]. محمدی ری شهری، محمد، با همکاری: طباطبایی، محمدکاظم؛ طباطبایینژاد، محمود، دانشنامه امیر المؤمنین(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، مترجم: سلطانی، محمدعلی، ج 11، ص 387، (با اندکی ویرایش)، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1386ش.
[6]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، ج 1؛ ص 112 – 115.
[7]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 2، ص 48، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق؛ شیخ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 3، ص 552، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1425ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 40، ص 163، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.