امروز، در جغرافیاى سیاسى معاصر، جهان به کشورهاى مختلفى تقسیم میشود که مرزهاى قراردادى و پذیرفته شده از سوى دولتها، آنها را از هم جدا میکند و در هر کشور، حکومتى برپاست. کسانى که در یک کشور زندگى میکنند، بر اساس موازین خاصّى «شهروند»(Citizen) آن کشور محسوب و دیگران «خارجى»(Foreigner) تلقى میشوند. احکام جارى در یک کشور برخى مخصوص شهروندان، گروهى مختصّ به خارجیان مقیم آن کشور و دستهاى مشترک میان هر دو است.
آیا این مرزبندیهاى جغرافیایى از دیدگاه اسلام ارزش و اعتبارى دارد؟ به دیگر سخن؛ جهانى که اسلام ترسیم میکند، چگونه است؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت: اسلام خود را دین تمام جهان، براى تمام زمانها معرّفى میکند و همه جهان را سرزمین خود میداند که باید در آنجا پذیرفته و به آن عمل شود. قسمتهایى که اکثریت مردم این آیین الهى را پذیرفتهاند، «بلد الاسلام» یا «دارالاسلام»(سرزمین اسلام) و قسمتهاى دیگر جهان «بلد الکفر» یا «دارالکفر»(سرزمین کفر) تلقّى میشود. پس تنها مرزى که اسلام در جهان میپذیرد، مرز اعتقاد و عقیده است و تنها عقیده ارزشمند از دیدگاه اسلام، همان اسلام است. «إن الدین عند الله الإسلام».[1] اسلام در ازاى مفهوم «کشور»(country)، مفهوم «سرزمین» و در مقابل مفهوم «ملت»(Nation)، مفهوم «امّت» را مطرح کرده است؛ یعنى تمایزات قومى، نژادى، ... را نمیپذیرد و تنها به اعتقادات و باورها نظر دارد.
سرزمین اسلام یکى است و خطهاى فرضى و قرارداى از دید اسلام، اثرى در هویت یگانه آن ندارد. این سرزمین یگانه در حالت ایده آل توسّط یک امام معصوم(ع) باید اداره شود و حکومت جهانى حضرت مهدى(عج) تحقّق این آرمان است. در عصر غیبت معصومان(ع) اگر امکان چنین چیزى فراهم شد و مصلحت مسلمانان در اداره مجموعه سرزمینهاى آنها در قالب یک سرزمین بود، فقیه میبایست مجموعه آنها را به همین صورت اداره کند. اگر اداره هر قسمت از این سرزمین توسّط یک فقیه - بویژه فقیه بومى - با مصالح مسلمانان سازگارى داشت، باید همین شیوه اتخاذ شود. بنابراین، به عنوان یک مبناى ماندنى و جهانشمول در مکتب سیاسى اسلام، سرزمین اسلام یگانه است، ولى میتوان بنابر مصالح متغیّر آنرا به کشورهاى جداگانه، یا ایالات و استانهاى مختلف یک کشور، و یا هر شیوه متصوّر دیگرى اداره کرد، که این امور در واقع به سازوکار سیاسى مرتبط میشود.[2]
[1]. آل عمران، 19.
[2]. برای مطالعه بیشتر، ر. ک: هادوى تهرانى، مهدى، ولایت و دیانت، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ دوم، 1380ش.