کد سایت
fa30170
کد بایگانی
36464
نمایه
انتقاد سازنده و عوامل نقدگریزی
طبقه بندی موضوعی
بیشتر بدانیم
برچسب
شرایط|انتقاد سازنده|ویژگی|نقدگریزی
خلاصه پرسش
انتقاد سازنده دارای چه شرایط و ویژگیهایی است؟
پرسش
انتقاد برای اصلاح فرد و جامعه با چه شرایطی مفید و مؤثر میافتد؟
پاسخ اجمالی
انتقاد که در حقیقت تعبیر دیگر نهی از منکر است؛ یعنی نقد عملکرد افراد، شخصیتها و...، اگر با شرایط و با استفاده از مکانیسم مناسب انجام گیرد، تأثیر مثبت و بسیار سازنده دارد و باعث رشد و تعالی خواهد بود؛ از اینرو، باید شرایطی را در نظر گرفت و براساس آن عمل کرد. برخی از مهمترین شرایط انتقاد سازنده چنین است:
1. اخلاق: نخستین شرط یک انتقاد سالم و سازنده، رعایت اصول اخلاقی و تقوای الهی است. فرد منتقد در انتقادش باید رضایت خدا را در نظر بگیرد که در این صورت، هم در صورت اثربخش بودن انتقاد به هدفش رسیده است و هم در برابر خدا و وجدانش آسوده است که به وظیفهاش عمل کرده است.
2. آگاهی و شناخت: شرط دیگر برای انتقاد سازنده، آگاهی منتقد از منع قانونی یا قبح اخلاقی مطلب مورد انتقاد است.
رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس بدون علم کارى انجام دهد، فسادش بیشتر از اصلاحش میگردد».[1]
امام صادق(ع) میفرماید: «کسی که بدون شناخت به انجام عملی دست زند، مانند روندهای است که مسیر اشتباهی را میپیماید و شتاب بیشتر، فقط او را از مقصد دورتر میکند».[2]
انسان اگر بدون آنکه سخنش را بشناسد و یا از عمل شخص مطلع باشد، زبان به انتقاد بگشاید چه بسا بعدها به نادرستی آن پی ببرد که در آن صورت جز شرمندگی چیزی عایدش نخواهد شد.
در روایت آمده است؛ روزی محمد بن منکدر امام باقر(ع) را در آفتاب سوزان مشاهده میکند که مشغول کشاورزی است. او به گمان خود زبان به انتقاد گشود و پس از عرض سلام به آنحضرت گفت: آیا شایسته یکی از بزرگان قریش است که در این هوای گرم در پی دنیا باشد؟ چگونه خواهی بود اگر در این حال از دنیا بروی؟ حضرت فرمود: «به خدا قسم! اگر در این حال بمیرم در حین انجام طاعتی از طاعات خداوند جان سپردهام». محمد بن منکدر میگوید: میخواستم شما را نصیحت کنم، شما مرا موعظه کردی.[3]
3. احتمال تأثیرپذیری: انتقاد در صورتی لازم و مفید است که انسان بداند حرفش تأثیر دارد. اگر انسان احتمال دهد که انتقادش در عملکرد طرف و یا دستکم در جهتگیری جامعه تأثیرگذار نخواهد بود، در اینجا عملاً شرایط و زمینه انتقاد مهیا نیست.
4. زمان و مکان: شخص منتقد باید زمان و مکان نقد و انتقاد را در نظر داشته باشد؛ چرا که در بسیاری از موارد، زمان مهیای نقد نیست؛ لذا اگر در چنین شرایطی انتقاد صورت گیرد اثر سازندگیاش را از دست خواهد داد. چه بسا همین نقد در شرایط دیگر اثر مطلوبش را خواهد داشت.
عوامل نقدگریزی
در تعالیم اسلام نقدگریزی از ویژگیهای منفی افراد است که ریشه در تکبر و خودبرتربینی دارد، در حالیکه انسان هم باید نقد کننده و هم نقدپذیر باشد. در متون دینی ما روایات زیادی وجود دارد که بیانگر آن است که فردی که انتقاد میکند باید با روی باز منتظر شنیدن انتقاد هم باشد؛ امام علی(ع) در اینباره میفرماید: «هر که سه خصلت داشته باشد، دنیا و آخرتش سالم ماند: امر به معروف کند و خود به آن عمل کند، نهى از منکر کند و خود از آن باز ایستد و از حدود خداوند عزّ و جلّ پاسدارى کند».[4]
حتی امام علی(ع) که معصوم از خطا بودند، از دیگران دعوت میفرمودند که ایشان را نقد کنند: «از حقگویى یا مشورت به عدل خوددارى نکنید که من در نظر خود نه بالاتر از آنم که خطا کنم، و نه در کارم از اشتباه ایمن میباشم، مگر اینکه خداوند مرا از نفسم کفایت کند، نفسى که خداوند از من به آن مالکتر است؛ زیرا من و شما بندگانى در اختیار پروردگارى هستیم که جز او پروردگارى نیست، مالک و صاحب آن چیزى از ما است که ما مالک آن نیستیم، و ما را از آنچه در آن بودیم بیرون آورد و به آنچه صلاح ما بود در آورد؛ هدایت را عوض گمراهى، و بینایى را بعد از کوردلى به ما عنایت فرمود».[5]
1. اخلاق: نخستین شرط یک انتقاد سالم و سازنده، رعایت اصول اخلاقی و تقوای الهی است. فرد منتقد در انتقادش باید رضایت خدا را در نظر بگیرد که در این صورت، هم در صورت اثربخش بودن انتقاد به هدفش رسیده است و هم در برابر خدا و وجدانش آسوده است که به وظیفهاش عمل کرده است.
2. آگاهی و شناخت: شرط دیگر برای انتقاد سازنده، آگاهی منتقد از منع قانونی یا قبح اخلاقی مطلب مورد انتقاد است.
رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس بدون علم کارى انجام دهد، فسادش بیشتر از اصلاحش میگردد».[1]
امام صادق(ع) میفرماید: «کسی که بدون شناخت به انجام عملی دست زند، مانند روندهای است که مسیر اشتباهی را میپیماید و شتاب بیشتر، فقط او را از مقصد دورتر میکند».[2]
انسان اگر بدون آنکه سخنش را بشناسد و یا از عمل شخص مطلع باشد، زبان به انتقاد بگشاید چه بسا بعدها به نادرستی آن پی ببرد که در آن صورت جز شرمندگی چیزی عایدش نخواهد شد.
در روایت آمده است؛ روزی محمد بن منکدر امام باقر(ع) را در آفتاب سوزان مشاهده میکند که مشغول کشاورزی است. او به گمان خود زبان به انتقاد گشود و پس از عرض سلام به آنحضرت گفت: آیا شایسته یکی از بزرگان قریش است که در این هوای گرم در پی دنیا باشد؟ چگونه خواهی بود اگر در این حال از دنیا بروی؟ حضرت فرمود: «به خدا قسم! اگر در این حال بمیرم در حین انجام طاعتی از طاعات خداوند جان سپردهام». محمد بن منکدر میگوید: میخواستم شما را نصیحت کنم، شما مرا موعظه کردی.[3]
3. احتمال تأثیرپذیری: انتقاد در صورتی لازم و مفید است که انسان بداند حرفش تأثیر دارد. اگر انسان احتمال دهد که انتقادش در عملکرد طرف و یا دستکم در جهتگیری جامعه تأثیرگذار نخواهد بود، در اینجا عملاً شرایط و زمینه انتقاد مهیا نیست.
4. زمان و مکان: شخص منتقد باید زمان و مکان نقد و انتقاد را در نظر داشته باشد؛ چرا که در بسیاری از موارد، زمان مهیای نقد نیست؛ لذا اگر در چنین شرایطی انتقاد صورت گیرد اثر سازندگیاش را از دست خواهد داد. چه بسا همین نقد در شرایط دیگر اثر مطلوبش را خواهد داشت.
عوامل نقدگریزی
در تعالیم اسلام نقدگریزی از ویژگیهای منفی افراد است که ریشه در تکبر و خودبرتربینی دارد، در حالیکه انسان هم باید نقد کننده و هم نقدپذیر باشد. در متون دینی ما روایات زیادی وجود دارد که بیانگر آن است که فردی که انتقاد میکند باید با روی باز منتظر شنیدن انتقاد هم باشد؛ امام علی(ع) در اینباره میفرماید: «هر که سه خصلت داشته باشد، دنیا و آخرتش سالم ماند: امر به معروف کند و خود به آن عمل کند، نهى از منکر کند و خود از آن باز ایستد و از حدود خداوند عزّ و جلّ پاسدارى کند».[4]
حتی امام علی(ع) که معصوم از خطا بودند، از دیگران دعوت میفرمودند که ایشان را نقد کنند: «از حقگویى یا مشورت به عدل خوددارى نکنید که من در نظر خود نه بالاتر از آنم که خطا کنم، و نه در کارم از اشتباه ایمن میباشم، مگر اینکه خداوند مرا از نفسم کفایت کند، نفسى که خداوند از من به آن مالکتر است؛ زیرا من و شما بندگانى در اختیار پروردگارى هستیم که جز او پروردگارى نیست، مالک و صاحب آن چیزى از ما است که ما مالک آن نیستیم، و ما را از آنچه در آن بودیم بیرون آورد و به آنچه صلاح ما بود در آورد؛ هدایت را عوض گمراهى، و بینایى را بعد از کوردلى به ما عنایت فرمود».[5]
[1]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج 2، ص 242، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول، 1410ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 43، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1407ش.
[3]. همان، ج 5، ص 73.
[4]. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، حسنی بیرجندی، حسین، ص 464، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[5]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 335، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.