کد سایت
fa30185
کد بایگانی
36479
نمایه
استصحاب عدم ازلی
طبقه بندی موضوعی
مبانی فقهی و اصولی
خلاصه پرسش
استصحاب عدم ازلی چیست؟
پرسش
استصحاب عدم ازلی چیست؟
پاسخ اجمالی
استصحاب عدم ازلی یعنی بنا را بر آن بگذاریم تا چیزی را که از ازل وجود نداشته، همچنان غیر موجود فرض کنیم.
استصحاب عدم ازلی از اقسام استصحاب عدمى است که در زیر توضیح داده میشود:
حکم به استمرار عدم سابق، استصحاب عدمى است، این استصحاب در مقابل استصحاب وجودى و به معناى حکم به عدم وجود مستصحبى است که نبود آن در گذشته یقینى بوده، ولى اکنون در وجود آن تردید شده است.
توضیح: مستصحب گاهى از امور وجودى است؛ مانند عدالت زید، و طهارت مایعى معیّن، و گاهى از امور عدمى است که این دو صورت دارد:
1. گاهى این امر عدمى؛ عدم اصلى و ازلى است که از آن به عناوین گوناگون یاد مىشود، از جمله: استصحاب عدم ازلى و استصحاب برائت اصلى.
به این معنا که، از ازل و قبل از خلقت عالم و آدم چنین تکلیفى نبوده، پس از خلقت و قبل از شریعت اسلام نیز این حکم موجود نبوده، همچنین پس از شریعت نیز تا دوران قبل از بلوغ چنین حکمى وجود نداشته است، حال پس از بلوغ، مکلف شک میکند که چنین تکلیفى شرعاً بر عهده او قرار گرفته یا نه؛ در اینجا استصحاب عدم جارى میشود.
2. گاهى این امر عدمى؛ از عدمهاى مضاف و غیر اصلى است؛ مانند: عدم کُرّ بودن آب و عدم موت.
نسبت به جریان استصحاب در امور وجودى و عدمهای مضاف، اشکالى وجود ندارد، اما در مورد جریان استصحاب در امور عدمى این بحث وجود دارد که آیا این نوع استصحاب حجت است یا خیر؟
بنابراین، استصحاب عدم ازلى که از اقسام استصحاب عدمى است به معناى استصحابى است که مستصحب آن، عدم ازلى مىباشد؛ یعنى مُستصحب از ازل تا زمان شک، تحقق پیدا نکرده است؛ مثل اینکه شک شود آیا فلان شىء اکنون موجود شده یا خیر، آنگاه استصحاب عدم ازلى در مورد آن جارى شود، و یا آنکه شک شود ذمّه مکلف به تکالیف شرعى یا دینى مشغول شده یا نه، آنگاه چنین حکم شود که از ازل این تکلیف نبود، اکنون نیز همان عدم ازلى استصحاب مىشود.[1]
استصحاب عدم ازلی از اقسام استصحاب عدمى است که در زیر توضیح داده میشود:
حکم به استمرار عدم سابق، استصحاب عدمى است، این استصحاب در مقابل استصحاب وجودى و به معناى حکم به عدم وجود مستصحبى است که نبود آن در گذشته یقینى بوده، ولى اکنون در وجود آن تردید شده است.
توضیح: مستصحب گاهى از امور وجودى است؛ مانند عدالت زید، و طهارت مایعى معیّن، و گاهى از امور عدمى است که این دو صورت دارد:
1. گاهى این امر عدمى؛ عدم اصلى و ازلى است که از آن به عناوین گوناگون یاد مىشود، از جمله: استصحاب عدم ازلى و استصحاب برائت اصلى.
به این معنا که، از ازل و قبل از خلقت عالم و آدم چنین تکلیفى نبوده، پس از خلقت و قبل از شریعت اسلام نیز این حکم موجود نبوده، همچنین پس از شریعت نیز تا دوران قبل از بلوغ چنین حکمى وجود نداشته است، حال پس از بلوغ، مکلف شک میکند که چنین تکلیفى شرعاً بر عهده او قرار گرفته یا نه؛ در اینجا استصحاب عدم جارى میشود.
2. گاهى این امر عدمى؛ از عدمهاى مضاف و غیر اصلى است؛ مانند: عدم کُرّ بودن آب و عدم موت.
نسبت به جریان استصحاب در امور وجودى و عدمهای مضاف، اشکالى وجود ندارد، اما در مورد جریان استصحاب در امور عدمى این بحث وجود دارد که آیا این نوع استصحاب حجت است یا خیر؟
بنابراین، استصحاب عدم ازلى که از اقسام استصحاب عدمى است به معناى استصحابى است که مستصحب آن، عدم ازلى مىباشد؛ یعنى مُستصحب از ازل تا زمان شک، تحقق پیدا نکرده است؛ مثل اینکه شک شود آیا فلان شىء اکنون موجود شده یا خیر، آنگاه استصحاب عدم ازلى در مورد آن جارى شود، و یا آنکه شک شود ذمّه مکلف به تکالیف شرعى یا دینى مشغول شده یا نه، آنگاه چنین حکم شود که از ازل این تکلیف نبود، اکنون نیز همان عدم ازلى استصحاب مىشود.[1]