حالات انسان در برخورد با موضوعات، متفاوت است. نسبت به بعضی از موضوعات علم و یا اطمینانی که در حد علم است، دارد. نسبت به بعضی دیگر "وهم" دارد یعنی زیر پنجاه درصد، و نسبت به بعضی دیگر شک دارد یعنی حالت بینابین. معمولاً مردم در زندگی روزانه خود به وهم و شک اعتنائی نمی کنند.
در علم اصول فقه جایگاه برائت و احتیاط به صورت مفصل مورد بحث قرار گرفته است و اثبات شده که اگر مکلف در این جهت شک داشته باشد که آیا تکلیفی به سویش متوجه شده است یا نه، می تواند بگوید اصل بر عدم تکلیف است اما اگر بداند تکلیفی متوجه او شده و شکش در این باشد که آیا آن را ادا کرده یا نه یعنی در مقام امتثال تکلیف شک در فراغ ذمه دارد، در این جا احتیاط جاری می شود و در مورد مثالی که شما مطرح کرده اید انسان شک در توجه تکلیف به خودش را دارد و از این رو برائت جاری می کند.
توجه به نکات ذیل می تواند در این باره سودمند باشد:
1. برطبق قاعده و حدیث رفع[1] که از رسول خدا(ص) رسیده، اثرات چند چیز از امت پیامبر گرامی اسلام (به خاطر امتنان بر این امت)، برداشته شده است. یکی از این موارد رفع آثاری است که "انسان به آن علم ندارد". یعنی در بعضی از موارد و با توجه به شرایطی که عالمان و دانشمندان دینی از این حدیث استخراج کرده اند، احکام حقوقی و عذاب اخروی بر اموری که شخص از روی جهالت انجام داده است، بار نمی شود.
این حدیث مبارک موارد شک را هم در بر می گیرد. پس اگر به امری فقط شک داشته باشیم و با شرایط حدیث رفع هم سازگار باشد، نباید به آن شک اعتناء داشت. درباره مثالی که شما گفته اید نیز همین قاعده استوار است، زیرا شک، مساوی با عدم علم است و شخص در صورت شک باز هم به تحقق دخول، علم ندارد.
بر این اساس، در عمل به احکام، اگر ما وظیفه خود را انجام دهیم و لو این که واقع را درک نکنیم بلکه خلاف عمل ما واقع باشد از مؤاخذه و دیگر اثرات آن در امان هستیم و بر اساس علم و اطمینانی که داریم باز خواست می شویم.
2. از طرفی حکم حرمت چنین ازدواجی در جایی است که عمل لواط انجام گرفته باشد ولی وقتی که شک در تحقق موضوع این حکم، که انجام عمل لواط باشد، داریم؛ حکم جاری نمی شود؛ زیرا علم به تحقق موضوع (عمل لواط) نداریم.
3. از طرفی فرض کنید چنین ازدواجی صورت گرفته است آیا به صرف شک، می توان قائل به حرمت این ازدواج شد؟
یا فرض کنید براثر این ازدواج، فرزندانی هم متولد شده باشند ، آیا احتیاط در این است که بگوییم ازدواج صحیح نبوده و فرزندان، براثر ازدواجی صحیح به دنیا نیامده اند؟!
[1] حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 369 .