کد سایت
fa38666
کد بایگانی
47086
نمایه
معنای مهلاً مهلا
طبقه بندی موضوعی
حدیث
خلاصه پرسش
مهلاً مهلاً یعنی چه؟ و سخن کیست؟
پرسش
مهلاً مهلاً یعنی چه؟ و سخن کیست؟
پاسخ اجمالی
کلمه مهلاً از ریشه «مَهل» به معنای رفق، مدارا کردن، ملاطفت، مهلت، آرامش و آهسته است.[1] این کلمه مصدرى است که به جاى فعل از آن استفاده میشود و کاربرد آن در مذکر، مؤنث، مفرد، تثنیه و جمع یکسان است.[2]
مهلاً مهلاً، مفعول مطلق است که حذف عاملش واجب است قیاساً و در اصل چنین بود: امهل مهلاً یعنی مدارا و صبر کن صبر کردنی؛ زیرا یکی از موارد وجوبی حذف عامل مفعول مطلق جایی است که مفعول مطلق مصدر مکرر باشد و نائب شود از فعلی که به سوی اسم ذات اسناد داده میشود؛ مانند سیراً در مثال زید سیراً سیراً، که در اصل چنین بود: زید یسیر سیراً. یعنی زید سیر میکند سیر کردنی.[3]
این سخن در موارد مختلف از سوی افراد مختلف به کار رفته است که جمع آوری تمام آن موارد نیاز به صرف وقت زیاد است که فایده قابل ملاحظهای نیز بر آن مترتب نخواهد بود. بنابراین به سلیقه و انتخاب شخصی چند موردی را که جنبه اعتقادی و اخلاقی بر آن مترتب است به عنوان نمونه بیان میکنیم:
1. از امام کاظم(ع) روایت شده است: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ مُنَادِیاً یُنَادِی مَهْلًا مَهْلًا عِبَادَ اللَّهِ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَلَوْ لَا بَهَائِمُ رُتَّعٌ وَ صِبْیَةٌ رُضَّعٌ وَ شُیُوخٌ رُکَّعٌ لَصُبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذَابُ صَبّاً تُرَضُّونَ بِهِ رَضّاً»؛[4] در هر روز و شب از سوی پروردگار عزوجل، یک منادی ندا میدهد و اعلام میکند که بندگان خدا! آهسته! آهسته! کمتر گناه کنید! اگر حیوانات علف خوار و کودکان شیر خوار و سالخوردگان قامت خمیده در بین شما نبودند بر شما عذاب نازل میشد، به گونهای که کوبیده و خرد میشدید، چه خرد شدنی.
2. امام حسین(ع) میفرماید: «وَ إِذَا صَاحَ الثَّوْرُ یَقُولُ مَهْلًا مَهْلًا یَا ابْنَ آدَمَ أَنْتَ بَیْنَ یَدَیْ مَنْ یَرَى وَ لَا یُرَى وَ هُوَ اللَّهُ»؛[5] هنگامی که گاو صیحه میزند میگوید ای فرزند آدم؛ کمی آرامتر( عجله و شتاب نکن) تو بین دستان و قدرت کسی قرار داری که میبیند، ولی دیده نمیشود و او خداوند متعال است.
3. آنگاه که سر حضرت اباعبدالله(ع) را در جلوی یزید قرار دادند، وی با چوب خیزران بر لب و دندان امام حسین(ع) میزد و اشعار کفر آمیز میخواند و خطاب به اجداد خود میگفت ای کاش بودید تا میدیدید چگونه انتقام کشتگان جنگ بدر را گرفتم و...، حضرت زینب(س) طاقت نیاورد و خطبهای آغاز کرد و فرمود: «حمد و سپاس مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر فرستاده خدا و بر خاندانش باد. خداوند راست گفت، آنجا که فرمود: «عاقبت آنان که اعمال بد مرتکب شدند، به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آنرا به سخره گرفتند».[6] اى یزید! آیا اکنون که زمین و آسمان را (از جهات گوناگون) بر ما تنگ کردی و ما را مانند اسیران به هر سو کشاندى، میپندارى ما نزد خدا خوار شدیم و تو نزد او عزیز و گرامى میباشى؟ و تصور کردى این نشانه قدر و منزلت تو پیش خدا است؟ از اینرو، باد غرور به بینى انداخته و به خود بالیدى و خرم و شادمان شدى از اینکه دیدى دنیا در کمند تو در آمده و امور تو سامان یافته و مُلک و خلافت ما در اختیار تو قرار گرفته؛ فَمَهْلًا مَهْلًا (پس کمى آهستهتر!) آیا سخن خداوند[7] را فراموش کردى که فرمود: «آنها که کافر شدند (و راه طغیان پیش گرفتند) تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت میدهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت میدهیم تا بر گناهان خود بیفزایند؛ و براى آنها عذاب خوار کنندهای (آماده شده) است».[8]
مهلاً مهلاً، مفعول مطلق است که حذف عاملش واجب است قیاساً و در اصل چنین بود: امهل مهلاً یعنی مدارا و صبر کن صبر کردنی؛ زیرا یکی از موارد وجوبی حذف عامل مفعول مطلق جایی است که مفعول مطلق مصدر مکرر باشد و نائب شود از فعلی که به سوی اسم ذات اسناد داده میشود؛ مانند سیراً در مثال زید سیراً سیراً، که در اصل چنین بود: زید یسیر سیراً. یعنی زید سیر میکند سیر کردنی.[3]
این سخن در موارد مختلف از سوی افراد مختلف به کار رفته است که جمع آوری تمام آن موارد نیاز به صرف وقت زیاد است که فایده قابل ملاحظهای نیز بر آن مترتب نخواهد بود. بنابراین به سلیقه و انتخاب شخصی چند موردی را که جنبه اعتقادی و اخلاقی بر آن مترتب است به عنوان نمونه بیان میکنیم:
1. از امام کاظم(ع) روایت شده است: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ مُنَادِیاً یُنَادِی مَهْلًا مَهْلًا عِبَادَ اللَّهِ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَلَوْ لَا بَهَائِمُ رُتَّعٌ وَ صِبْیَةٌ رُضَّعٌ وَ شُیُوخٌ رُکَّعٌ لَصُبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذَابُ صَبّاً تُرَضُّونَ بِهِ رَضّاً»؛[4] در هر روز و شب از سوی پروردگار عزوجل، یک منادی ندا میدهد و اعلام میکند که بندگان خدا! آهسته! آهسته! کمتر گناه کنید! اگر حیوانات علف خوار و کودکان شیر خوار و سالخوردگان قامت خمیده در بین شما نبودند بر شما عذاب نازل میشد، به گونهای که کوبیده و خرد میشدید، چه خرد شدنی.
2. امام حسین(ع) میفرماید: «وَ إِذَا صَاحَ الثَّوْرُ یَقُولُ مَهْلًا مَهْلًا یَا ابْنَ آدَمَ أَنْتَ بَیْنَ یَدَیْ مَنْ یَرَى وَ لَا یُرَى وَ هُوَ اللَّهُ»؛[5] هنگامی که گاو صیحه میزند میگوید ای فرزند آدم؛ کمی آرامتر( عجله و شتاب نکن) تو بین دستان و قدرت کسی قرار داری که میبیند، ولی دیده نمیشود و او خداوند متعال است.
3. آنگاه که سر حضرت اباعبدالله(ع) را در جلوی یزید قرار دادند، وی با چوب خیزران بر لب و دندان امام حسین(ع) میزد و اشعار کفر آمیز میخواند و خطاب به اجداد خود میگفت ای کاش بودید تا میدیدید چگونه انتقام کشتگان جنگ بدر را گرفتم و...، حضرت زینب(س) طاقت نیاورد و خطبهای آغاز کرد و فرمود: «حمد و سپاس مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر فرستاده خدا و بر خاندانش باد. خداوند راست گفت، آنجا که فرمود: «عاقبت آنان که اعمال بد مرتکب شدند، به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آنرا به سخره گرفتند».[6] اى یزید! آیا اکنون که زمین و آسمان را (از جهات گوناگون) بر ما تنگ کردی و ما را مانند اسیران به هر سو کشاندى، میپندارى ما نزد خدا خوار شدیم و تو نزد او عزیز و گرامى میباشى؟ و تصور کردى این نشانه قدر و منزلت تو پیش خدا است؟ از اینرو، باد غرور به بینى انداخته و به خود بالیدى و خرم و شادمان شدى از اینکه دیدى دنیا در کمند تو در آمده و امور تو سامان یافته و مُلک و خلافت ما در اختیار تو قرار گرفته؛ فَمَهْلًا مَهْلًا (پس کمى آهستهتر!) آیا سخن خداوند[7] را فراموش کردى که فرمود: «آنها که کافر شدند (و راه طغیان پیش گرفتند) تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت میدهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت میدهیم تا بر گناهان خود بیفزایند؛ و براى آنها عذاب خوار کنندهای (آماده شده) است».[8]
[1]. البته در همه جا معنای یکسانی ندارد و به تفاوت مورد معنایش نیز متفاوت خواهد شد. در برخی جاهها به معنای آهستهتر و در برخی جاهها به معنای مدارا کردن و...، میباشد که با در نظر گرفتن حال مخاطب و متکلم و مکان ایراد سخن، باید معنای دقیق آن را مشخص کرد.
[2]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، متن، ص 87، اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 11، ص 633، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[3].نصر الله زاده، حمید، نحو جامع، ص 33، انصاریان، قم، چاپ اول، 1385ش.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 276، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[5]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 61، ص 29، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن»، روم، 10.
[7]. «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِین»، آل عمران، 178.
[8]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 181 - 182 نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش؛ بحار الانوار، ج 45، ص 133.