کد سایت
fa45957
کد بایگانی
56530
نمایه
تفاوت سبر و تقسیم با تنقیح مناط و اتحاد طریق
طبقه بندی موضوعی
مبانی فقهی و اصولی
برچسب
تقسیم|سبر|تنقیح مناط|اتحاد طریق|علت حکم|تخریج
خلاصه پرسش
اصطلاحات «سبر و تقسیم»، «تنقیح مناط» و «اتحاد طریق»، معنایشان چیست؟
پرسش
میخواستم دقیقاً بدانم فرق 1. سبر و تقسیم 2. تنقیح مناط و اتحاد طریق در استنباطات چیست؟ ضمن اینکه از عبارت شهید در مسالک استفاده میشود حداقل تنقیح و اتحاد متفاوتند: «لمشارکته للمنصوص فی الحکمة الباعثة علی الحکم أو لاتحاد الطریق».
پاسخ اجمالی
الف) سبر و تقسیم:
برهان سبر و تقسیم بدین صورت است که در روند دستیابی به پاسخ سؤال، تمام احتمالات ممکن را در نظر گرفته و سپس با رد کردن و باطل کردن تدریجی همه آنها به جز گزینه صحیح، به جواب دست مییابیم.[1]
ب) تنقیح مناط:
«تنقیح» به معنای خالص کردن و زدودن زوائد است و «مناط »(محل اناطه و تعلیق) به معنای علت است. اصطلاح «تنقیح مناط» به معنای کنار گذاشتن اوصاف و شرایطی است که دخلی در علتِ حکم ندارند. که نتیجه آن، دستیابی به علت اصلی است. به عنوان مثال؛ در روایتی آمده است: مردی اعرابی در حالی که بر سر و سینه میزد و موهای خود را میکَند، نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: هلاک شدم. من با زنم در روز ماه رمضان همبستر شدم. پیامبر به او فرمود: «یک بنده آزاد کن». کنار گذاشتن اوصافی مانند اعرابی بودن شخص مراجعه کننده، زدن به سر و سینه، و... و استنباط اینکه تنها همبسترشدن هنگام روزه، علت کفاره آزاد کردن بنده است را تنقیح مناط گویند.[2]
ج) اتحاد طریق:
اتحاد طریق به معنای سرایت دادن حکم منصوص در ارتباط با یک موضوع به موضوعی دیگری است که نصی درباره آن وجود ندارد و این سرایت به دلیل مساوی بودن هر دو موضوع در علت حکم است.[3] به این روش استنباط، «تخریج» نیز گفته میشود. چنین روشی؛ یا به جهت مفهوم اولویت است (مثل حرمت گفتن "اف" بر والدین که به طریق اولی از آن حرمت ضرب و شتم آنان نیز به دست میآید)، و یا به جهت اشتراک و تساوی دو مسئله در علت حکم؛ مثلاً به دلیل نقلی، بیع رطب به خرما جایز است (منجر به ربا نمیشود)؛ زیرا رطب وقتی خشک شود، از وزن آن کاسته میشود. با استفاده از این حدیث، میتوان به جواز بیع انگور با کشمش نیز حکم کرد.[4]
برخی معتقدند که اتحاد طریق همان تنقیح مناطِ قطعی است.[5]
برهان سبر و تقسیم بدین صورت است که در روند دستیابی به پاسخ سؤال، تمام احتمالات ممکن را در نظر گرفته و سپس با رد کردن و باطل کردن تدریجی همه آنها به جز گزینه صحیح، به جواب دست مییابیم.[1]
ب) تنقیح مناط:
«تنقیح» به معنای خالص کردن و زدودن زوائد است و «مناط »(محل اناطه و تعلیق) به معنای علت است. اصطلاح «تنقیح مناط» به معنای کنار گذاشتن اوصاف و شرایطی است که دخلی در علتِ حکم ندارند. که نتیجه آن، دستیابی به علت اصلی است. به عنوان مثال؛ در روایتی آمده است: مردی اعرابی در حالی که بر سر و سینه میزد و موهای خود را میکَند، نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: هلاک شدم. من با زنم در روز ماه رمضان همبستر شدم. پیامبر به او فرمود: «یک بنده آزاد کن». کنار گذاشتن اوصافی مانند اعرابی بودن شخص مراجعه کننده، زدن به سر و سینه، و... و استنباط اینکه تنها همبسترشدن هنگام روزه، علت کفاره آزاد کردن بنده است را تنقیح مناط گویند.[2]
ج) اتحاد طریق:
اتحاد طریق به معنای سرایت دادن حکم منصوص در ارتباط با یک موضوع به موضوعی دیگری است که نصی درباره آن وجود ندارد و این سرایت به دلیل مساوی بودن هر دو موضوع در علت حکم است.[3] به این روش استنباط، «تخریج» نیز گفته میشود. چنین روشی؛ یا به جهت مفهوم اولویت است (مثل حرمت گفتن "اف" بر والدین که به طریق اولی از آن حرمت ضرب و شتم آنان نیز به دست میآید)، و یا به جهت اشتراک و تساوی دو مسئله در علت حکم؛ مثلاً به دلیل نقلی، بیع رطب به خرما جایز است (منجر به ربا نمیشود)؛ زیرا رطب وقتی خشک شود، از وزن آن کاسته میشود. با استفاده از این حدیث، میتوان به جواز بیع انگور با کشمش نیز حکم کرد.[4]
برخی معتقدند که اتحاد طریق همان تنقیح مناطِ قطعی است.[5]
[1]. نک: «برهان سبر و تقسیم»، 16490.
[2]. محمود، عبدالرحمن، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیة، ج 1، ص 494، قاهره، دار الفضیله، بیتا.
[3]. جمعی از مؤلفان، فقه استدلالی، ج 27، ص 98، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع)، چاپ اول.
[4]. جمعی از پژوهشگران، اصطلاحات فقهی، ج 2، ص 390، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع)، چاپ اول.
[5]. نک: بهبهانی، محمد باقر، الفوائد الحائریة، ص 149، قم، مجمع الفکر الإسلامی، 1415ق؛ جعفری لنگرودی، محمد جعفر، مقدمه عمومى علم حقوق، ص 186 – 187، گنج دانش، 1375ش.