کد سایت
fa51438
کد بایگانی
63272
نمایه
بررسی سندی و محتوایی روایت «النکاح سنتی...»
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث
برچسب
ازدواج|نکاح|سنت پیامبر
خلاصه پرسش
عبارت «النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی» که به پیامبر اسلام(ص) منسوب است را تحلیل سندی و محتوایی نمایید؟
پرسش
آیا روایت «النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی» سند صحیحی دارد؟ در مورد سلسله راویان این روایت توضیح دهید.
پاسخ اجمالی
نقل مشهوری از پیامبر اکرم(ص) درباره تشویق به ازدواج به این بیان وجود دارد:
«النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»؛ ازدواج سنت من است، هرکس از سنت من روی برگرداند، از من نیست.
1. عین این عبارت هرچند در منابع شیعی، مرسل و بدون سند نقل شده است،[1] ولی در متون اهل سنت این روایت با ذکر سلسله سند به پیامبر اکرم(ص) نسبت داده شده است:
«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْأَزْهَرِ قَالَ: حَدَّثَنَا آدَمُ قَالَ: حَدَّثَنَا عِیسَى بْنُ مَیْمُونٍ، عَنِ الْقَاسِمِ، عَنْ عَائِشَةَ: النِّکَاحُ مِنْ سُنَّتِی، فَمَنْ لَمْ یَعْمَلْ بِسُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی،...».[2]
2. درباره محتوای این روایت باید گفت؛ احادیث دیگری در منابع روایی وجود دارد که مشابه این سخن است، به گونهای که حتی در بخشی از الفاظ با روایت مورد بحث مشترک هستند:
الف. «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ عَلَى فِطْرَتِی فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِی، وَ إِنَّ مِنْ سُنَّتِی النِّکَاحُ»؛ هر کس دوست دارد که بر اساس فطرت (و دین) من باشد، حتماً باید سنّت مرا برگزیند، و نکاح از سنت من است.
این روایت که شباهت محتوایی بسیاری با روایت مورد بحث دارد؛ در منابع شیعه[3] و اهل سنت[4] نقل شده است.
ب. امام صادق(ع) فرمود: سه زن نزد پیامبر خدا آمدند.
یکی از آنان گفت: شوهرم گوشت نمیخورد. دیگری گفت: شوهرم از بوی خوش استفاده نمیکند. سومی گفت: شوهرم با زنان آمیزش نمیکند.
پیامبر خدا(ص) پس از شنیدن سخن آنان، خشمگین شد، در حالی که عبایش بر زمین کشیده میشد، به مسجد آمد، بر منبر بالا رفت و خدا را حمد و ستایش کرد، آن گاه فرمود:
چرا عدّهای از اصحابم گوشت نمیخورند، از بوی خوش استفاده نمیکنند و با زنان آمیزش ندارند: «أَمَا إِنِّی آکُلُ اللَّحْمَ وَ أَشَمُّ الطِّیبَ وَ آتِی النِّسَاءَ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»؛[5] بدانید! من گوشت میخورم، از بوی خوش استفاده میکنم و با زنان آمیزش دارم؛ پس هر کس از سیره و سنّت من روی گرداند، از من نیست.
ج. در منابع اهل سنت نیز روایتی اینگونه آمده است:
سه نفر نزد همسران پیامبر(ص) آمده و درباره روش و اندازه عبادت آنحضرت پرسیدند، وقتی همسران پیامبر، آنان را [از روش عبادت حضرتشان] خبردار نمودند، گویا که آنان [این مقدار عبادت را] کم دیدند، [لذا] گفتند: ما کجا و پیامبر خدا(ص) کجا؟ ایشان گناهان پسین و پیشینشان بخشیده شده است!
یکی از آنان گفت: من شبها را [نمیخوابم و] تا پایان عمر نماز میخوانم!
دیگری گفت: من تمام عمرم را روزه گرفته و از غذاخوردن خودداری میکنم!
سوّمی هم گفت: من از زنان دوری نموده و هرگز ازدواج نمیکنم!
رسول خدا(ص) [بعد از شنیدن خبر] نزد ایشان آمده و پرسیدند: آیا شما چنین و چنان گفتهاید؟!
به خدا سوگند بدانید که من بیشتر از همه شما از خداوند میترسم و پرهیزگارتر هستم، ولی با این وجود گاهی روزه میگیرم و گاهی روزه نمیگیرم، قسمتی از شب را نماز میخوانم و قسمت دیگری را میخوابم، همچنین با زنان ازدواج میکنم و هر کس از این شیوهام روگردانی نماید، از من نیست.[6]
در نتیجه این روایت از جهت محتوایی در روایات فریقین تواتر معنوی دارد و کاملاً میتوان به محتوای آن اعتماد نمود؛ به همین دلیل، بسیاری از فقهای شیعه نیز بدان استناد کردهاند.[7]
«النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»؛ ازدواج سنت من است، هرکس از سنت من روی برگرداند، از من نیست.
1. عین این عبارت هرچند در منابع شیعی، مرسل و بدون سند نقل شده است،[1] ولی در متون اهل سنت این روایت با ذکر سلسله سند به پیامبر اکرم(ص) نسبت داده شده است:
«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْأَزْهَرِ قَالَ: حَدَّثَنَا آدَمُ قَالَ: حَدَّثَنَا عِیسَى بْنُ مَیْمُونٍ، عَنِ الْقَاسِمِ، عَنْ عَائِشَةَ: النِّکَاحُ مِنْ سُنَّتِی، فَمَنْ لَمْ یَعْمَلْ بِسُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی،...».[2]
2. درباره محتوای این روایت باید گفت؛ احادیث دیگری در منابع روایی وجود دارد که مشابه این سخن است، به گونهای که حتی در بخشی از الفاظ با روایت مورد بحث مشترک هستند:
الف. «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ عَلَى فِطْرَتِی فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِی، وَ إِنَّ مِنْ سُنَّتِی النِّکَاحُ»؛ هر کس دوست دارد که بر اساس فطرت (و دین) من باشد، حتماً باید سنّت مرا برگزیند، و نکاح از سنت من است.
این روایت که شباهت محتوایی بسیاری با روایت مورد بحث دارد؛ در منابع شیعه[3] و اهل سنت[4] نقل شده است.
ب. امام صادق(ع) فرمود: سه زن نزد پیامبر خدا آمدند.
یکی از آنان گفت: شوهرم گوشت نمیخورد. دیگری گفت: شوهرم از بوی خوش استفاده نمیکند. سومی گفت: شوهرم با زنان آمیزش نمیکند.
پیامبر خدا(ص) پس از شنیدن سخن آنان، خشمگین شد، در حالی که عبایش بر زمین کشیده میشد، به مسجد آمد، بر منبر بالا رفت و خدا را حمد و ستایش کرد، آن گاه فرمود:
چرا عدّهای از اصحابم گوشت نمیخورند، از بوی خوش استفاده نمیکنند و با زنان آمیزش ندارند: «أَمَا إِنِّی آکُلُ اللَّحْمَ وَ أَشَمُّ الطِّیبَ وَ آتِی النِّسَاءَ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»؛[5] بدانید! من گوشت میخورم، از بوی خوش استفاده میکنم و با زنان آمیزش دارم؛ پس هر کس از سیره و سنّت من روی گرداند، از من نیست.
ج. در منابع اهل سنت نیز روایتی اینگونه آمده است:
سه نفر نزد همسران پیامبر(ص) آمده و درباره روش و اندازه عبادت آنحضرت پرسیدند، وقتی همسران پیامبر، آنان را [از روش عبادت حضرتشان] خبردار نمودند، گویا که آنان [این مقدار عبادت را] کم دیدند، [لذا] گفتند: ما کجا و پیامبر خدا(ص) کجا؟ ایشان گناهان پسین و پیشینشان بخشیده شده است!
یکی از آنان گفت: من شبها را [نمیخوابم و] تا پایان عمر نماز میخوانم!
دیگری گفت: من تمام عمرم را روزه گرفته و از غذاخوردن خودداری میکنم!
سوّمی هم گفت: من از زنان دوری نموده و هرگز ازدواج نمیکنم!
رسول خدا(ص) [بعد از شنیدن خبر] نزد ایشان آمده و پرسیدند: آیا شما چنین و چنان گفتهاید؟!
به خدا سوگند بدانید که من بیشتر از همه شما از خداوند میترسم و پرهیزگارتر هستم، ولی با این وجود گاهی روزه میگیرم و گاهی روزه نمیگیرم، قسمتی از شب را نماز میخوانم و قسمت دیگری را میخوابم، همچنین با زنان ازدواج میکنم و هر کس از این شیوهام روگردانی نماید، از من نیست.[6]
در نتیجه این روایت از جهت محتوایی در روایات فریقین تواتر معنوی دارد و کاملاً میتوان به محتوای آن اعتماد نمود؛ به همین دلیل، بسیاری از فقهای شیعه نیز بدان استناد کردهاند.[7]
[1]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 101، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا.
[2]. ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تحقیق، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 1، ص 592، بیجا، دار إحیاء الکتب العربیة، بیتا.
[3]. محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 496، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
؛ کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات(الأشعثیات)، ص 89، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بیتا؛ ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، محقق، مصحح، فیضی، آصف، ج 2، ص 189، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
؛ کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات(الأشعثیات)، ص 89، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بیتا؛ ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، محقق، مصحح، فیضی، آصف، ج 2، ص 189، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
[4]. بیهقی، أحمد بن حسین بن علی، السنن الکبرى، محقق، عبد القادر عطا، محمد، ج 7، ص 124، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق؛ أبو یعلى موصلی، أحمد بن علی، مسند أبی یعلى، محقق، سلیم أسد، حسین، ج 5، ص 133، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ اول، 1404ق.
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 496. مشابه این حدیث در منابع دیگر نیز وجود دارد
[6]. بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 7، ص 2، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ بیهقی، أحمد بن حسین بن علی، شعب الإیمان، محقق، عبد الحمید حامد، عبد العلی، اشراف، ندوی، مختار أحمد، ج 7، ص 334، ریاض، هند، مکتبة الرشد للنشر و التوزیع، الدار السلفیة ببومبای، چاپ اول، 1423ق.
[7]. کرکی (محقق ثانی)، علی بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج 12، ص 9، قم، مؤسسه آل البیت(ع) ، چاپ دوم، 1414ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق، مصحح، قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 29، ص 12، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق.