کد سایت
fa54575
کد بایگانی
67125
نمایه
مدرک دعای یا حمید بحق محمد(تفسیر کلمات در آیه فتلقی)
طبقه بندی موضوعی
حدیث,درایه الحدیث,آدم
خلاصه پرسش
دعای «یا حمید بحق محمد! یا عالی بحق علی! یا فاطر بحق فاطمة! ...» در چه کتابی ذکر شده و آیا این دعا، همان کلماتی است که به حضرت آدم(ع) بعد خروج از بهشت آموخته شد؟
پرسش
دعای «یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا قدیم الاحسان بحق الحسین». در چه کتابی آماده است؟ با چه عنوانی؟ آیا در مفاتیح الجنان آماده است؟
پاسخ اجمالی
علامه مجلسی از صاحب کتاب درّ ثمین در تفسیر آیه شریفه: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ»،[1] نقل میکند که جناب جبرئیل(ع) جهت پذیرش توبه حضرت آدم(ع) دعایی به آنحضرت تعلیم داد:
«یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ الْإِحْسَان».[2]
البته این عبارت با آنچه اکنون در بیشتر مجالس خوانده میشود(و در کتب روایی سندی برای آن نیافتیم)، اندک تفاوتهایی دارد.
توضیح:
بعد از ماجراى وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد راستى به خویشتن ستم کرده، و از آن محیط آرام و پر نعمت، بر اثر فریب شیطان بیرون رانده شده، و در محیط پر زحمت و مشقت بار زمین قرار خواهد گرفت. در اینجا آدم به فکر جبران خطاى خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهى آمیخته با کوهى از ندامت و حسرت. لطف خدا نیز در این موقع به یارى او شتافت و چنانکه قرآن میگوید: «آدم از پروردگار خود کلماتى دریافت داشت، سخنانى مؤثر و دگرگون کننده، و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت».[3]
در اینکه «کلمات» و سخنانى را که خدا براى توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانى بود، میان مفسران گفتوگو است.
1. معروف این است که همان جملات آیه 23 سوره اعراف میباشد: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»؛ گفتند: خداوندا ما بر خود ستم کردیم، اگر تو ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود.
2. بعضى گفتهاند منظور از کلمات، این دعا و نیایش بوده است:
«اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فاغفر لى انک خیر الغافرین»؛ پروردگارا! معبودى جز تو نیست، پاک و منزهى، تو را ستایش میکنم، من به خود ستم کردم مرا ببخش که بهترین بخشندگانى.
«اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فارحمنى انک خیر الراحمین»؛ خداوندا! معبودى جز تو نیست، پاک و منزهى، تو را ستایش میکنم، من به خود ستم کردم بر من رحم کن که بهترین رحم کنندگانى.
«اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فتب على انک انت التواب الرحیم»؛ بار الها! معبودى جز تو نیست، پاک و منزهى، تو را حمد میگویم، من به خویش ستم کردم، رحمتت را شامل حال من کن و توبهام را بپذیر که تو تواب و رحیمى.[4]
3. با این وجود در روایات متعددى که از طرق اهل بیت(ع) وارد شده است میخوانیم: که مقصود از کلمات تعلیم اسماء بهترین مخلوق خدا یعنى محمد و على و فاطمه و حسن و حسین (ع) بوده است، و آدم با توسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضاى بخشش نمود و خدا او را بخشید.
این تفسیرهاى سهگانه هیچگونه منافاتى با هم ندارد؛ چرا که ممکن است مجموع این کلمات به آدم، تعلیم شده باشد، تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحى تمام عیار، براى او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار دهد.[5]
«یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ الْإِحْسَان».[2]
البته این عبارت با آنچه اکنون در بیشتر مجالس خوانده میشود(و در کتب روایی سندی برای آن نیافتیم)، اندک تفاوتهایی دارد.
توضیح:
بعد از ماجراى وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد راستى به خویشتن ستم کرده، و از آن محیط آرام و پر نعمت، بر اثر فریب شیطان بیرون رانده شده، و در محیط پر زحمت و مشقت بار زمین قرار خواهد گرفت. در اینجا آدم به فکر جبران خطاى خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهى آمیخته با کوهى از ندامت و حسرت. لطف خدا نیز در این موقع به یارى او شتافت و چنانکه قرآن میگوید: «آدم از پروردگار خود کلماتى دریافت داشت، سخنانى مؤثر و دگرگون کننده، و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت».[3]
در اینکه «کلمات» و سخنانى را که خدا براى توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانى بود، میان مفسران گفتوگو است.
1. معروف این است که همان جملات آیه 23 سوره اعراف میباشد: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»؛ گفتند: خداوندا ما بر خود ستم کردیم، اگر تو ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود.
2. بعضى گفتهاند منظور از کلمات، این دعا و نیایش بوده است:
«اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فاغفر لى انک خیر الغافرین»؛ پروردگارا! معبودى جز تو نیست، پاک و منزهى، تو را ستایش میکنم، من به خود ستم کردم مرا ببخش که بهترین بخشندگانى.
«اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فارحمنى انک خیر الراحمین»؛ خداوندا! معبودى جز تو نیست، پاک و منزهى، تو را ستایش میکنم، من به خود ستم کردم بر من رحم کن که بهترین رحم کنندگانى.
«اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فتب على انک انت التواب الرحیم»؛ بار الها! معبودى جز تو نیست، پاک و منزهى، تو را حمد میگویم، من به خویش ستم کردم، رحمتت را شامل حال من کن و توبهام را بپذیر که تو تواب و رحیمى.[4]
3. با این وجود در روایات متعددى که از طرق اهل بیت(ع) وارد شده است میخوانیم: که مقصود از کلمات تعلیم اسماء بهترین مخلوق خدا یعنى محمد و على و فاطمه و حسن و حسین (ع) بوده است، و آدم با توسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضاى بخشش نمود و خدا او را بخشید.
این تفسیرهاى سهگانه هیچگونه منافاتى با هم ندارد؛ چرا که ممکن است مجموع این کلمات به آدم، تعلیم شده باشد، تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحى تمام عیار، براى او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار دهد.[5]
[1]. بقره، 37.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 44، ص 245، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. بقره، 37.
[4]. این موضوع در روایتى از امام باقر (ع) نقل شده است: ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 200، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج1، ص: 196 تا 199، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.