کد سایت
fa5538
کد بایگانی
5210
نمایه
برترین اعمال از نگاه روایات
طبقه بندی موضوعی
حدیث,معیار شناسی (دین و اخلاق)
برچسب
فضیلت|مطلق|برترین اعمال|افضل الاعمال|نسبی
خلاصه پرسش
اعمال متفاوتی در روایات به عنوان برترین عمل ذکر شدهاند، کدامیک از آنها صحیحاند؟
پرسش
در روایات بسیاری بحث از «افضل الاعمال» شده است و در هر روایاتی یک عمل را بهترین عمل معرفی کردهاند. وجه جمع اینگونه روایات چیست؟ به بیان دیگر؛ بهترین اعمال مستحبی که یک مسلمان میتواند انجام دهد چیست؟
پاسخ اجمالی
در ارتباط با بیان برترین و بهترین اعمال که در روایات آمده، باید گفت که «افضل الاعمال» همواره به معنای با فضیلتتر بودن یک عمل نسبت به تمام اعمال دیگر نیست؛ به عبارتی این فضلیت و برتری، مطلق نیست، بلکه منظور برتری نسبی نسبت به بسیاری از اعمال دیگر است.
در روایات متعددی از کارهای مختلفی به عنوان بهترین عمل، یاد شده است؛ مانند:
انتظار فرج،[1] صلوات بر محمد و آل محمد(ص)،[2] آب دادن به تشنگان،[3] حُبّ على(ع)،[4] وارد نمودن شادی بر مؤمن،[5] استمرار داشتن در عمل نیک،[6] زیارت قبر امام حسین(ع)،[7] نماز شب،[8] نماز اول وقت،[9] اطعام به دیگران،[10] سختترین اعمال.[11]
در کنار این احادیث؛ روایاتی وجود دارد که بهترین اعمال را با اضافه کردن یک قید، مانند بهترین اعمال در مقاطع زمانی (مانند: روز جمعه،[12] ماه مبارک رمضان،[13] شب نیمه شعبان[14]) بر شمرده است.
در اینجا برای نمونه برخی از روایات را بیان کرده، آنگاه به تحلیل و بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.
1. «أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى رَسُولِ اللهِ(ص) فَقَالَ أَخْبِرْنِی مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فَقَالَ الْإِیمَانُ بِالله»؛[15] شخصی خدمت رسول خدا(ص) رسید و پرسید کدام کار با فضیلتتر است، حضرت فرمود: «ایمان به خدا».
2. «وَ لَیْسَ شَیْءٌ مِمَّا افْتَرَضَ اللهُ عَلَى الْعِبَادِ أَشَدَّ مِنَ الْجِهَادِ هُوَ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ ثَوَابا»؛[16] در آن چیزهایی که خداوند بر بندگانش واجب فرمود، چیزی سختتر و با فضیلتتر از جهاد وجود ندارد.
3. «وَ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللهِ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ»؛[17] با فضیلتترین اعمال در پیشگاه خدای متعال، وارد نمودن شادی بر مؤمن است.
4. «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ(ع) أَنَّ النَّبِیَّ(ص) قَالَ: فَوْقَ کُلِّ بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَلَیْسَ فوقُهُ برٌّ»؛[18] بالاتر از هر نیکیای نیکی دیگری است، تا اینکه کسی در راه خدا کشته شود، و هنگامی که در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن نیکیای وجود ندارد.
5. «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِینُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَیَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ»؛[19] وقتی در روز قیامت خداوند تمام مردم را در یکجا جمع کند، و ترازوی اعمال آورده شود، خون شهیدان با قلم دانشمندان وزن میشود، و قلم علما بر خون شهیدان برتری خواهد یافت.
همانطور که دیده میشود، در این احادیث از کارهای مختلفی به عنوان بهترین عمل یاد شده است. حال چگونه میتوان این روایات را در قالب یک بحث منطقی با هم جمع کرد؟
در این راستا دو مسئله را باید مورد دقت قرار داد:
1. تفاوت در ملاک: همه این اعمال که در روایات به عنوان «بهترین عمل» آمده است، با ملاک و معیار مختلف، بیان شده است. وقتی روایت میگوید؛ بهترین عمل نماز شب است، یکسری از ملاکها را مورد نظر داشته، اما وقتی فرمود بهترین عمل، جهاد است، برخی دیگر از معیارها را در نظر گرفته است. به طور مثال؛ وقتی جهاد در راه خدا پیش میآید، بهترین عمل، جهاد در راه خدا است. و وقتی ملاکات نماز شب مهیا شود، بهترین عمل نماز شب است.
بنابراین، اختلاف در ملاکات، دلیل خوبی برای توجیه علمی اینگونه از روایات است. تعدادی از این امور مانند؛ «جهاد»، دارای ملاک و اثر مستقیم اجتماعیاند. برخی از آنان صرفاً جنبه شخصی دارند، و برخی مانند «انتظار فرج» از هر دو خصوصیت برخوردار است، اما برخی دیگر مانند «حب علی(ع)» اصولاً از باب اعتقادند نه عمل. در پارهای از روایات نیز مصداق خاصی برای برترین عمل، ذکر نشده و گفته شد: «برترین اعمال، سختترین آنها است».[20]
2. اختلاف در شرایط: گاهی شرایط موجود در ناحیه مکلّف است که این روایات را توجیه علمی میکند. فرق آن با قسمت اول این است که در قسمت اول، ملاکها و معیارهای موجود در ناحیه آن فعل مخصوص(نماز، جهاد و...)، موجب فرق و اختلاف بین این اعمال میشود، ولی در قسمت دوم، وجود برخی از شرایط در ناحیه خارج از اصل فعل؛ مانند شرایط ویژه مکلف، شرایط زمانی خاص، و غیره است که موجب توجیه علمی بهتر بودن همه این اعمال با هم میشود. مثلاً در مورد انتظار فرج؛ در شرایطى که مسلمانان در سختیهاى مبارزات صدر اسلام قرار داشتند و یا آن زمان که شیعیان در شرایط دشوارى فرا میگرفتند، مأیوس نشدن و منتظر فرج بودن بالاترین عبادت بود؛ چرا که در صورت یأس همه چیز آنان در معرض زوال قرار میگرفت، ولى با انتظار فرج، روحیه امید و مقاومت در آنان زنده مانده و راه براى پیروزى و غلبه بر مشکلات فراهم میگشت. دیگر موارد نیز شامل همین قاعده کلی است، مسلماً مسئلهای مانند «جهاد» بهترین عمل برای زنان - در حالتهای غیر اضطراری - نیست. همچنین «نماز شب» برای تازه مسلمانی که هنوز نمازهای واجب را فرا نگرفته، نمیتواند بهترین عمل باشد.
نتیجه: با توجه به آنچه که بیان شد؛ منظور از این برتریها نسبی است؛ یعنی هریک از این اعمال با توجه به موقعیت و شرایط خود بالاتر از دیگر اعمال است. به عنوان نمونه، اگر پیامبر اسلام(ص) فرمود بالاتر از هر نیکی و خوبی، نیکی دیگری نیز وجود دارد، مگر شهادت در راه خدا که بالاتر از آن نیکی دیگری وجود ندارد، این برتری به شرایط زمانی خاصی بستگی دارد که فقط با جهاد و شهادت در راه خدا میتوان از دین و اهداف آن پاسداری نمود، اما در شرایطی که جامعه در صلح و آرامش نسبی به سر میبرد، آنجا قلم دانشمندان در ترویج دین از خون شهیدان تأثیرگذارتر خواهد بود؛ لذا در این شرایط، قلم عالمان برتر از خون شهیدان است.
در روایات متعددی از کارهای مختلفی به عنوان بهترین عمل، یاد شده است؛ مانند:
انتظار فرج،[1] صلوات بر محمد و آل محمد(ص)،[2] آب دادن به تشنگان،[3] حُبّ على(ع)،[4] وارد نمودن شادی بر مؤمن،[5] استمرار داشتن در عمل نیک،[6] زیارت قبر امام حسین(ع)،[7] نماز شب،[8] نماز اول وقت،[9] اطعام به دیگران،[10] سختترین اعمال.[11]
در کنار این احادیث؛ روایاتی وجود دارد که بهترین اعمال را با اضافه کردن یک قید، مانند بهترین اعمال در مقاطع زمانی (مانند: روز جمعه،[12] ماه مبارک رمضان،[13] شب نیمه شعبان[14]) بر شمرده است.
در اینجا برای نمونه برخی از روایات را بیان کرده، آنگاه به تحلیل و بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.
1. «أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى رَسُولِ اللهِ(ص) فَقَالَ أَخْبِرْنِی مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فَقَالَ الْإِیمَانُ بِالله»؛[15] شخصی خدمت رسول خدا(ص) رسید و پرسید کدام کار با فضیلتتر است، حضرت فرمود: «ایمان به خدا».
2. «وَ لَیْسَ شَیْءٌ مِمَّا افْتَرَضَ اللهُ عَلَى الْعِبَادِ أَشَدَّ مِنَ الْجِهَادِ هُوَ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ ثَوَابا»؛[16] در آن چیزهایی که خداوند بر بندگانش واجب فرمود، چیزی سختتر و با فضیلتتر از جهاد وجود ندارد.
3. «وَ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللهِ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ»؛[17] با فضیلتترین اعمال در پیشگاه خدای متعال، وارد نمودن شادی بر مؤمن است.
4. «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ(ع) أَنَّ النَّبِیَّ(ص) قَالَ: فَوْقَ کُلِّ بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَلَیْسَ فوقُهُ برٌّ»؛[18] بالاتر از هر نیکیای نیکی دیگری است، تا اینکه کسی در راه خدا کشته شود، و هنگامی که در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن نیکیای وجود ندارد.
5. «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِینُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَیَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ»؛[19] وقتی در روز قیامت خداوند تمام مردم را در یکجا جمع کند، و ترازوی اعمال آورده شود، خون شهیدان با قلم دانشمندان وزن میشود، و قلم علما بر خون شهیدان برتری خواهد یافت.
همانطور که دیده میشود، در این احادیث از کارهای مختلفی به عنوان بهترین عمل یاد شده است. حال چگونه میتوان این روایات را در قالب یک بحث منطقی با هم جمع کرد؟
در این راستا دو مسئله را باید مورد دقت قرار داد:
1. تفاوت در ملاک: همه این اعمال که در روایات به عنوان «بهترین عمل» آمده است، با ملاک و معیار مختلف، بیان شده است. وقتی روایت میگوید؛ بهترین عمل نماز شب است، یکسری از ملاکها را مورد نظر داشته، اما وقتی فرمود بهترین عمل، جهاد است، برخی دیگر از معیارها را در نظر گرفته است. به طور مثال؛ وقتی جهاد در راه خدا پیش میآید، بهترین عمل، جهاد در راه خدا است. و وقتی ملاکات نماز شب مهیا شود، بهترین عمل نماز شب است.
بنابراین، اختلاف در ملاکات، دلیل خوبی برای توجیه علمی اینگونه از روایات است. تعدادی از این امور مانند؛ «جهاد»، دارای ملاک و اثر مستقیم اجتماعیاند. برخی از آنان صرفاً جنبه شخصی دارند، و برخی مانند «انتظار فرج» از هر دو خصوصیت برخوردار است، اما برخی دیگر مانند «حب علی(ع)» اصولاً از باب اعتقادند نه عمل. در پارهای از روایات نیز مصداق خاصی برای برترین عمل، ذکر نشده و گفته شد: «برترین اعمال، سختترین آنها است».[20]
2. اختلاف در شرایط: گاهی شرایط موجود در ناحیه مکلّف است که این روایات را توجیه علمی میکند. فرق آن با قسمت اول این است که در قسمت اول، ملاکها و معیارهای موجود در ناحیه آن فعل مخصوص(نماز، جهاد و...)، موجب فرق و اختلاف بین این اعمال میشود، ولی در قسمت دوم، وجود برخی از شرایط در ناحیه خارج از اصل فعل؛ مانند شرایط ویژه مکلف، شرایط زمانی خاص، و غیره است که موجب توجیه علمی بهتر بودن همه این اعمال با هم میشود. مثلاً در مورد انتظار فرج؛ در شرایطى که مسلمانان در سختیهاى مبارزات صدر اسلام قرار داشتند و یا آن زمان که شیعیان در شرایط دشوارى فرا میگرفتند، مأیوس نشدن و منتظر فرج بودن بالاترین عبادت بود؛ چرا که در صورت یأس همه چیز آنان در معرض زوال قرار میگرفت، ولى با انتظار فرج، روحیه امید و مقاومت در آنان زنده مانده و راه براى پیروزى و غلبه بر مشکلات فراهم میگشت. دیگر موارد نیز شامل همین قاعده کلی است، مسلماً مسئلهای مانند «جهاد» بهترین عمل برای زنان - در حالتهای غیر اضطراری - نیست. همچنین «نماز شب» برای تازه مسلمانی که هنوز نمازهای واجب را فرا نگرفته، نمیتواند بهترین عمل باشد.
نتیجه: با توجه به آنچه که بیان شد؛ منظور از این برتریها نسبی است؛ یعنی هریک از این اعمال با توجه به موقعیت و شرایط خود بالاتر از دیگر اعمال است. به عنوان نمونه، اگر پیامبر اسلام(ص) فرمود بالاتر از هر نیکی و خوبی، نیکی دیگری نیز وجود دارد، مگر شهادت در راه خدا که بالاتر از آن نیکی دیگری وجود ندارد، این برتری به شرایط زمانی خاصی بستگی دارد که فقط با جهاد و شهادت در راه خدا میتوان از دین و اهداف آن پاسداری نمود، اما در شرایطی که جامعه در صلح و آرامش نسبی به سر میبرد، آنجا قلم دانشمندان در ترویج دین از خون شهیدان تأثیرگذارتر خواهد بود؛ لذا در این شرایط، قلم عالمان برتر از خون شهیدان است.
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 75، ص 208، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. محدّث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 5، ص 119، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[3]. همان، ص 331.
[4]. همان.
[5]. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 14، ص 499، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، 1409ق.
[6]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 1، ص 131.
[7]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 499.
[8]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 6، ص 337.
[9]. همان، ج 3، ص 98.
[10]. وسائل الشیعه، ج 24، ص 427.
[11]. بحار الانوار، ج 67، ص 191.
[12]. وسائل الشیعه، ج 7، ص 399.
[13]. همان، ج 10، ص 313.
[14]. طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتجهد، ص 829، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، 1411ق.
[15]. علی بن موسی (امام هشتم)، الفقه المنسوب للإمام الرضا(ع)، ص 376، مشهد، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1406ق.
[16]. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص 305، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[17]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص 146، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش.
[18]. شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 9، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[19]. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 399، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.
[20]. بحار الانوار، ج 67، ص 191.