کد سایت
fa57637
کد بایگانی
70731
نمایه
حکم انگشتر مسی
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث
برچسب
انگشتر|کراهت|مس|روی|آلیاژ برنج|انگشتر مسی
خلاصه پرسش
آیا به دست کردن انگشتر مسى یا برنجی اشکال دارد؟
پرسش
آیا به دست کردن انگشتر مسى حرام است یا مکروه؟
پاسخ اجمالی
برخی از روایات استفاده از هر انگشتری غیر از نقره را نهی کردهاند.[1] از امیر المؤمنین(ع) نقل شد است: «جز انگشتر نقره، انگشتری به دست نکنید».[2] اگر از این روایت بخواهیم استفاده حصر کنیم؛ یعنی جنس انگشتر میبایست از جنس نقره باشد. البته در ادامه همین روایت و روایات دیگر، از پوشیدن انگشتر آهنی هم بر حذر داشته شده است.
روایت دیگری در این باب از پیامبر خدا(ص) چنین نقل شده است: «نَهَى رَسُولُ اللهِ عَنِ التَّخَتُّمِ بِخَاتَمِ صُفْرٍ أَوْ حَدِیدٍ»؛ رسول خدا(ص) از به دست گذاشتن انگشتر صُفر و انگشتر آهنی نهی کردهاند.[3] واژه «صُفر» که در این روایت به کار گرفته شده را اهل لغت چنین معنا کردهاند: صفر، آن چیزی است که از مس مرغوب گرفته شده است.[4] به هرحال، «صفر» یا نوعی از مس مرغوب است و یا به مسهای زرد رنگ[5] گفته میشود.
پس بین لغتدانان معنای جامع و کاملی از «صفر» نیست تا جایی که برخی - بر عکس آنچه گفته شد - مس را زیر مجموعه فلزاتی که از آنها به «صفر» یاد میشود، میدانند.[6]
بنابراین، همین مقدار دانسته میشود که «صفر» قرابت و نزدیکی با «مس» دارد ولی به علت رنگ زردی که دارد از آن به صُفر یاد میکنند. اما در واقع، صُفر چه فلزی است؟ باید گفت:
یکی از فلزات و کانیهای مشهور؛ «روی» است که از قدیم الایام با ترکیب کردن آن با مس، ترکیب بهتری از فلز مس و روی پدید میآمده که به این فلز نوع ترکیب؛ آلیاژ برنج گفته میشود. برنج نه رنگ سرخ و قرمز مس را دارد و نه رنگ سفید و روشن روی، بلکه به رنگ زرد درمیآید.[7]
استفاده از آلیاژ برنج سابقه بسیار طولانی در بین اقوام مختلف داشته است. در ایران از قدیم الایام همانطور که به اشخاصی که ظروف مسی تهیه میکردند مسگر گفته میشد، به آنان «صفار» نیز میگفتند. صفار به معنای مسگر یا به عبارت بهتر به معنای رویگر است. ظاهراً در نامگذاری اسم بر آلیاژ برنج؛ گاهی جنبه «روی» بودن آن ترجیح داشته (زیرا ترکیبی از مس و روی است) و شغلی که متصدی فرآوری ظروف برنجی بوده رویگری گفته شده و گاهی هم جنبه مس بودن را ترجیح میدادند و به چنین اشخاصی مسگر میگفتند که در کنار کار با مس؛ ظروف برنجی هم تهیه میکردند همانطور که این اختلاف؛ در تعابیر لغتدانان نیز بود و احیاناً صُفر را نوعی از مس میدانستند.
با توجه به این توضیحات روشن شد که صُفر که در روایت آمده، مس نیست، بلکه منظور همان آلیاژ برنج است که اتفاقاً زرد رنگ هم بوده و گویا به علت رنگش و شباهتی که به طلا داشته، حالت تزئینی داشته و مردم رغبت بیشتری به استفاده از آن داشتهاند. بر طبق این روایت استفاده از چنین انگشتری جایز نیست و عدم جواز به معنای کراهت است.[8] البته در سند روایت مذکور که شیخ صدوق آنرا نقل کرده، شخصی به نام «شعیب بن واقد» وجود دارد که مطلبی درباره او در کتابهای رجالی نیست. بنابراین التزام به کراهت نیز مشکل میشود، مگر بر طبق نظر عدهای که قائل به تسامح در مکروهات و مستحباتاند.
روایت دیگری در این باب از پیامبر خدا(ص) چنین نقل شده است: «نَهَى رَسُولُ اللهِ عَنِ التَّخَتُّمِ بِخَاتَمِ صُفْرٍ أَوْ حَدِیدٍ»؛ رسول خدا(ص) از به دست گذاشتن انگشتر صُفر و انگشتر آهنی نهی کردهاند.[3] واژه «صُفر» که در این روایت به کار گرفته شده را اهل لغت چنین معنا کردهاند: صفر، آن چیزی است که از مس مرغوب گرفته شده است.[4] به هرحال، «صفر» یا نوعی از مس مرغوب است و یا به مسهای زرد رنگ[5] گفته میشود.
پس بین لغتدانان معنای جامع و کاملی از «صفر» نیست تا جایی که برخی - بر عکس آنچه گفته شد - مس را زیر مجموعه فلزاتی که از آنها به «صفر» یاد میشود، میدانند.[6]
بنابراین، همین مقدار دانسته میشود که «صفر» قرابت و نزدیکی با «مس» دارد ولی به علت رنگ زردی که دارد از آن به صُفر یاد میکنند. اما در واقع، صُفر چه فلزی است؟ باید گفت:
یکی از فلزات و کانیهای مشهور؛ «روی» است که از قدیم الایام با ترکیب کردن آن با مس، ترکیب بهتری از فلز مس و روی پدید میآمده که به این فلز نوع ترکیب؛ آلیاژ برنج گفته میشود. برنج نه رنگ سرخ و قرمز مس را دارد و نه رنگ سفید و روشن روی، بلکه به رنگ زرد درمیآید.[7]
استفاده از آلیاژ برنج سابقه بسیار طولانی در بین اقوام مختلف داشته است. در ایران از قدیم الایام همانطور که به اشخاصی که ظروف مسی تهیه میکردند مسگر گفته میشد، به آنان «صفار» نیز میگفتند. صفار به معنای مسگر یا به عبارت بهتر به معنای رویگر است. ظاهراً در نامگذاری اسم بر آلیاژ برنج؛ گاهی جنبه «روی» بودن آن ترجیح داشته (زیرا ترکیبی از مس و روی است) و شغلی که متصدی فرآوری ظروف برنجی بوده رویگری گفته شده و گاهی هم جنبه مس بودن را ترجیح میدادند و به چنین اشخاصی مسگر میگفتند که در کنار کار با مس؛ ظروف برنجی هم تهیه میکردند همانطور که این اختلاف؛ در تعابیر لغتدانان نیز بود و احیاناً صُفر را نوعی از مس میدانستند.
با توجه به این توضیحات روشن شد که صُفر که در روایت آمده، مس نیست، بلکه منظور همان آلیاژ برنج است که اتفاقاً زرد رنگ هم بوده و گویا به علت رنگش و شباهتی که به طلا داشته، حالت تزئینی داشته و مردم رغبت بیشتری به استفاده از آن داشتهاند. بر طبق این روایت استفاده از چنین انگشتری جایز نیست و عدم جواز به معنای کراهت است.[8] البته در سند روایت مذکور که شیخ صدوق آنرا نقل کرده، شخصی به نام «شعیب بن واقد» وجود دارد که مطلبی درباره او در کتابهای رجالی نیست. بنابراین التزام به کراهت نیز مشکل میشود، مگر بر طبق نظر عدهای که قائل به تسامح در مکروهات و مستحباتاند.
[1]. البته استفاده از طلا برای بانوان اشکالی ندارد.
[2]. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 4، ص 418، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[3]. همان، ص 419.
[4]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج7، ص 115، نشر هجرت، قم، 1410 ق.
[5]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق: شیری، علی، ج 7، ص 98، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[6]. النُّحَاس: ضرب من الصفر شدید الحمرة. کتاب العین، ج 3، ص 144.
[7]. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%DB%8C
[8]. وسائل الشیعه، ج 4، ص 417.