کد سایت
fa60099
کد بایگانی
73866
نمایه
روایات مربوط به روغن کنجد
طبقه بندی موضوعی
حدیث
خلاصه پرسش
آیا روایتی وجود دارد که مصرف روغن کنجد را برای افراد بالای 50 سال توصیه کرده باشد؟
پرسش
امام صادق(ع) فرمودهاند: «بهترین خورشها روغن کنجد است و کسانی که سنّشان از 50 سال بگذرد مصرف روغن کنجد موجب نشاط و توانایی آنها خواهد بود».
پاسخ اجمالی
برخی روایاتی که در منابع معتبر روایی درباره روغن کنجد وجود دارد، عبارتند از:
1. با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل شده است که آنحضرت فرمود: «هنگامی که پیامبر(ص) سردرد میگرفت، روغن کنجد به بینی خود میچکاند».[1]
نقل دیگری هم در مورد این موضوع وجود دارد که سند آن به جهت مجهول بودن افرادی، ضعیف است، از امام صادق(ع) اینگونه نقل شده که؛ «پیامبر(ص) دوست داشت روغن کنجد در بینی خود بچکاند».[2]
2. در روایتی ضعیف،[3] نقل شده که امام صادق(ع) فرمود: «سه چیز است که خوردن آن، موجب لاغری میشود: گل خرما، کُسب و گردو».[4]
معنای کُسب، عصاره روغن کنجد[5] یا عصاره هر نوع روغن[6] دانستهاند.
3 . همچنین در روایتی صحیح نقل شده که امام صادق(ع) در پاسخ به پرسش سعید بن یسار که: «اگر مُحرِم دچار زخم یا جوش یا دمل شد، چه کند؟»، فرمود: «بر روی آن بنفشه یا شَیرَج و امثال آن که بو ندارد قرار دهد».[7] منظور از شیرج روغن زلال کنجد است.[8]
اما آنچه در پرسش بدان اشاره شد، گرچه در برخی منابع متأخر طب سنتی بدان اشاره شده،[9] اما با جستجویی که در منابع حدیثی معتبر داشتیم به روایتی در این مورد دست نیافتیم.
1. با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل شده است که آنحضرت فرمود: «هنگامی که پیامبر(ص) سردرد میگرفت، روغن کنجد به بینی خود میچکاند».[1]
نقل دیگری هم در مورد این موضوع وجود دارد که سند آن به جهت مجهول بودن افرادی، ضعیف است، از امام صادق(ع) اینگونه نقل شده که؛ «پیامبر(ص) دوست داشت روغن کنجد در بینی خود بچکاند».[2]
2. در روایتی ضعیف،[3] نقل شده که امام صادق(ع) فرمود: «سه چیز است که خوردن آن، موجب لاغری میشود: گل خرما، کُسب و گردو».[4]
معنای کُسب، عصاره روغن کنجد[5] یا عصاره هر نوع روغن[6] دانستهاند.
3 . همچنین در روایتی صحیح نقل شده که امام صادق(ع) در پاسخ به پرسش سعید بن یسار که: «اگر مُحرِم دچار زخم یا جوش یا دمل شد، چه کند؟»، فرمود: «بر روی آن بنفشه یا شَیرَج و امثال آن که بو ندارد قرار دهد».[7] منظور از شیرج روغن زلال کنجد است.[8]
اما آنچه در پرسش بدان اشاره شد، گرچه در برخی منابع متأخر طب سنتی بدان اشاره شده،[9] اما با جستجویی که در منابع حدیثی معتبر داشتیم به روایتی در این مورد دست نیافتیم.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 6، ص 524، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. همان.
[3]. به جهت این که افرادی از راویان آن مجهول هستند.
[4]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 2، ص 450، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق؛ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 24، ص 433 – 434، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[5]. «کُسب» در کتابهای لغت عربی و فارسی به «کُنجارق»(کنجاره) یا «نُخاله و پسمانده روغن کنجد» و «فشرده روغن کنجد» معنا شده است. نک: فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 5، ص 315، قم، هجرت، 1409ق؛ طریحى، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، ج 2، ص 160، تهران، مرتضوی، 1375ش؛ فرهنگ فارسی معین واژه «کنجاره».
[6]. «الکُسْبُ، بالضم: عُصارةُ الدُّهْن»؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 717، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[7]. وسائل الشیعة، ج 12، ص 528.
[8]. نک: فیومى، احمد بن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، ص 308، قم، مؤسسه دار الهجرة، 1414ق؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 3، ص 415، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[9]. محمد سرورالدین، طب الکبیر یا فرشته نجات، مترجم، شکری پینوندی، محسن، ص 330، تهران، عطائی، 1393ش.