از پیامبر خدا(ص) نقل شده است، هنگامی که خدای متعال آدم(ع) را آفرید و روح خود را در او دمید، آدم به راست عرش نگاه کرد. پنج شبح از نور دید که مشابه صورت خود او بودند و به رکوع و سجده میپرداختند. او از خدا پرسید: آیا پیش از من افراد دیگری از جنس بشر نیز آفریدهای؟! خدا فرمود: خیر! آدم پرسید: پس آنهایی که آنها را به صورت خودم میبینم چه کسانی هستند؟ فرمود: آنها پنج نفر از فرزندان تو هستند که اگر آنها نبودند نه تو را میآفریدم و نه بهشت و آتش و نه عرش و کرسی و نه آسمان و زمین و نه فرشتگان و نه انس و جن... .[i]
در بررسی سندی این روایت باید گفت؛ با آنکه این گزارش در کتاب به نسبت معتبری نقل شده است؛ اما سند متصلی نداشته و دو راوی موجود در آن «ابو هریره» و «احمد بن محمد بن عیسی مصری» نیز اگرچه از دیدگاه اهلسنت، راویانی معتبرند، ولی نمیتوان چنین روایتی را گزارشی مسلم دانست که تردیدی در آن روا نباشد.
اما با فرض پذیرش سند در بررسی محتوایی باید گفت؛ با توجه به عقائد شیعه که نور هر چهارده معصوم(ع) پیش از خلقت عالم و آدم آفریده شد،[ii] این سؤال پیش میآید که چرا حضرت آدم(ع) سخنی از نه معصوم از فرزندان امام حسین(ع)، به میان نیاورده است. در این زمینه میتوان دست کم دو احتمال را مطرح نمود:
الف) اولین احتمال آن است که بگوییم خداوند بعد از آفرینش حضرت آدم(ع)، تنها نور پنج معصوم(اصحاب کساء) را نشانشان داد و نور دیگر ائمه را به دلایلی که بر ما پوشیده است، در آن مقطع از او پنهان نگهداشت.
ب) احتمال دیگر آن است که خداوند نور هر چهارده معصوم را نشان آدم(ع) داده باشد؛ اما در این روایت به دلایلی از نقل همه آنها خودداری شده باشد. این دلایل احتمالی عبارتاند از:
- رعایت مقام بیان: یکی از مواردی که ممکن است در مورد گزارش یک داستان مفصل رخ دهد، تقطیع آن است که تنها به نقل بخش خاصی از آن اکتفا شود، به ویژه در جایی که گوینده و متکلم، برای شرح یا اثبات موضوع خاصی اقدام به بیان و نقل یک رخداد میکند.
به عنوان نمونه، در همین روایت، پیامبر اسلام(ص) که با تردیدهایی در مورد جانشینی حضرت علی(ع) روبرو بود، به مشاهده نور حضرت علی(ع) و همسر و فرزندانشان توسط حضرت آدم(ع) پرداخته و از بیان نام دیگر معصومان خودداری نمود؛ زیرا مسئله مهم در آن مقطع، اثبات جایگاه ویژه و ممتاز امام علی(ع) برای مخاطبان و قانع ساختن آنان برای پذیرش امامت و خلافت آنحضرت بود. در چنین مواردی ذکر نام دیگر معصومان، میتوانست در رسیدن به هدف اصلی خلل ایجاد کند؛ از اینرو در برخی روایات به ذکر نام حضرت علی(ع) اکتفا شده و از ذکر نام دیگر معصومان خودداری شده است.[iii]
- رعایت حال مخاطب: در برخی روایات، مطلب ارائهشده با توجه به میزان معرفت، دانش و عقل مخاطب ارائه شده و مواردی که برای مخاطب قابل هضم نبوده و یا مورد پذیرش نیست، ارائه نمیشود.
در همین راستا اگر مخاطب روایت، فردی با گرایش شیعی بوده، اما از نام و جزئیات امامانی که در آینده خواهند آمد آگاه نباشد؛ بیان نام امامانی که اکنون با آنها آشنا است کافی خواهد بود. از جهت دیگر ممکن است مخاطبی که گرایش چندانی به اعتقادات شیعی ندارد، بیان نام پنج معصوم اول که با عنوان اهل کساء شناخته میشوند، برای او کافی است؛ زیرا بیشتر صحابه، حتی آنانی که در جناح امام علی(ع) نبودند به ظاهر هم که شده برای این پنج تن، احترام خاص و ویژهای قائل بودند که بیان انحصاری نام این بزرگواران میتواند در این راستا قابل توجیه باشد، تا جایی که در برخی روایات به ذکر نام پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) اکتفا شده و حتی نام حسنین(ع) نیز ذکر نشده است.[iv] اما در جایی که مخاطب پیامبر(ص)، شخصی مانند سلمان[v] و یا جابر[vi] باشد، حضرتشان مطلب را به صورت کامل (هرچند مجمل) ذکر کرده و به نام بردن از چند معصوم اول اکتفا نکرده، بلکه نام تمام ائمه(ع) را به اطلاع آنان رسانده است.
[i]. مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(ع)، محقق، حسینی جلالی، سید محمّد، ج 2، ص 500، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[ii]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 442، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2،ص 613، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ (زیارت جامعه)؛ منسوب به امام جعفر بن محمد (ع)، مصباح الشریعة، ص 297، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1400ق.
[iii]. طبری آملی کبیر، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب (ع)، محقق، مصحح، محمودی، احمد، ص 630، قم، کوشانپور، چاپ اول، 1415ق.
[iv]. کافی، ج 2، ص 441.
[v]. فیض کاشانی، محمد محسن، نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، محقق، مصحح، انصاری قمی، مهدی، ص 128، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1371ش.
[vi]. حافظ برسی، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)، محقق، مصحح، عاشور، علی، ص 60، بیروت، أعلمی، چاپ اول، 1422ق.