کد سایت
fa65673
کد بایگانی
80523
نمایه
معنای قاعده «الحاکم ولی من لا ولی له
طبقه بندی موضوعی
General Terms
برچسب
ولایت|حجیت|ولایت فقیه|حاکم|ولی|مجتهد عادل|سرپرست
خلاصه پرسش
«اَلْحاکِمُ وَلیُّ مَن لا ولی لَهُ (حاکم سرپرست بیسرپرستان است)»؛ مفهوم و ادلّه حجیت این قاعده چیست؟
پرسش
قاعده «اَلْحاکِمُ وَلیُّ مَن لا ولی لَهُ» چیست؟ و ادله حجیت آن چه میباشد؟
پاسخ اجمالی
ولایت حاکم از ریشهدارترین و کهنترین مباحثى است که اجمالاً در آثار فقهى قابل مشاهده است. طبیعت قوانین اسلام و رسالت بزرگ آن، در کنار دلایل بسیار دیگرى موجب آن شده است که تصور این بحث، موجب تصدیق آن شده و به عنوان رکنى در فقه مورد استناد و اتکا بوده باشد.[1]
البته تا آنجا که جستوجو و تحقیق شد؛ علیرغم استناد به این قاعده در موارد عدیده در فقه، تا کنون به عنوان قاعدهاى فقهى، به طور مستقل و منسجم مورد توجه و نگارش واقع نشده؛ لذا براى استنباط مفهوم و مستندات قاعده و نیز بازیابى موارد و مصادیق آن، به ناچار بایستى تمام ابواب فقه را کاوش نمود.[2]
از جمله ادلهای که برای اثبات ولایت حاکم (مجتهد عادل) بیان شده، دلیل عقل است و نیز روایاتی بر این مطلب دلالت دارد.
با توجه به حق تصرفی که شارع برای مجتهد عادل قرار داده، اموری مثل موارد زیر وظیفه حاکم و مجتهد عادل میباشد:
1. مدیریت اموال و امور یتیم وقتى که جد یا پدر و وصى پدر یا جد نداشته باشد؛
2. مدیریت اموال و امور سفیه و مجنونی که ولیّ و سرپرست ندارند؛
3. مدیریت اموال انسان غایب؛
4. مدیریت پرداخت دیون و اجرای وصایاى میّت هنگامی که وصى نداشته باشد؛
5. مدیریت اموال وقفی که ناظر شرعی منصوب از طرف واقف برای آن وجود ندارد.
6. گرفتن خمس و زکات از کسى که ممانعت کند؛
7. مسائلی که از نظر شرع و عرف نباید در جامعه بلا تکلیف باشد.[3]
از دیگر ادله اثبات ولایت برای حاکم، ادله ولایت فقیه[4] است که مورد پذیرش بیشتر فقها قرار گرفته است؛ بر این اساس، قاعده «الحاکم ولی من لا ولی له» اگر چه متن روایت نیست، اما در کلام فقها با آن به عنوان قاعده مسلّم فقهی برخورد شده است.
البته تا آنجا که جستوجو و تحقیق شد؛ علیرغم استناد به این قاعده در موارد عدیده در فقه، تا کنون به عنوان قاعدهاى فقهى، به طور مستقل و منسجم مورد توجه و نگارش واقع نشده؛ لذا براى استنباط مفهوم و مستندات قاعده و نیز بازیابى موارد و مصادیق آن، به ناچار بایستى تمام ابواب فقه را کاوش نمود.[2]
از جمله ادلهای که برای اثبات ولایت حاکم (مجتهد عادل) بیان شده، دلیل عقل است و نیز روایاتی بر این مطلب دلالت دارد.
با توجه به حق تصرفی که شارع برای مجتهد عادل قرار داده، اموری مثل موارد زیر وظیفه حاکم و مجتهد عادل میباشد:
1. مدیریت اموال و امور یتیم وقتى که جد یا پدر و وصى پدر یا جد نداشته باشد؛
2. مدیریت اموال و امور سفیه و مجنونی که ولیّ و سرپرست ندارند؛
3. مدیریت اموال انسان غایب؛
4. مدیریت پرداخت دیون و اجرای وصایاى میّت هنگامی که وصى نداشته باشد؛
5. مدیریت اموال وقفی که ناظر شرعی منصوب از طرف واقف برای آن وجود ندارد.
6. گرفتن خمس و زکات از کسى که ممانعت کند؛
7. مسائلی که از نظر شرع و عرف نباید در جامعه بلا تکلیف باشد.[3]
از دیگر ادله اثبات ولایت برای حاکم، ادله ولایت فقیه[4] است که مورد پذیرش بیشتر فقها قرار گرفته است؛ بر این اساس، قاعده «الحاکم ولی من لا ولی له» اگر چه متن روایت نیست، اما در کلام فقها با آن به عنوان قاعده مسلّم فقهی برخورد شده است.
[1]. محقق داماد، سید مصطفی، قواعد فقه، ج 3، ص 201، تهران، مرکز نشر علوم اسلامى، 1406ق.
[2]. همان، ص 202.
[3]. ر.ک: قمی، ابوالقاسم، جامع الشتات، ج 2، ص 465، تهران، مؤسسه کیهان، 1413ق.
[4]. ر. ک: «ادله اثبات ولایت فقیه»، سؤال 25.