نخست باید گفت؛ توفیق عبادت و انجام کارهای خیر تنها از جانب خدای متعال امکانپذیر است. قرآن کریم از زبان شعیب(ع) میفرماید: «و ما توفیقی الا بالله»؛[1] توفیق من تنها از جانب خداوند است.
علاوه بر این، توفیق و نهادینه کردن روح عبودیت، مانند دیگر فضایل نیاز به تمرین و تلاش دارد؛ زیرا همانگونه که عواملی؛ مانند فطرت و عقل، انسان را به سوی عبادت و تکامل سوق میدهند، عوامل متعددی از شهوت و هوای نفس و ... انسان را از عبادت و عبودیت باز میدارند؛ لذا این اراده و همت و تلاش انسان است که میتواند عوامل منفی را ناکارآمد کند و انسان را در طریق عبودیت قرار دهد.
در زمینهی توفیق نیافتن انسان بر کارهای خیر، در فرازی از دعایی که ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) نقل کرده، عوامل متعددی بیان شده است؛ مانند: 1. مطرود بودن از درگاه الهی، 2. سبک شمردن حق خداوند، 3. رویگردانی از خداوند، 4. صادق و راستین نبودن، 5. شاکر نعمتها نبودن، 6. همنشین نشدن با علما، 7. همنشینی با غافلان، 8. همنشینی با اهل باطل، 9. گناه و معصیت، 10. بیحیایی.[2]
اما در بخش پایانی دعای عرفهی امام حسین(ع) که سید بن طاووس آنرا به ضمیمه نقل کرده، عدم توفیق بر برخی کارهای خیر را مستند به عدل یا تفضل الهی نموده است.[3]
در حل تعارض بین این دو دعا با قطع نظر از مباحث سندی،[4] میتوان گفت: یک موضوع میتواند علل مختلف داشته باشد؛ عدم توفیق بر کار خیر گاهی به جهت اعمال ناپسند خود انسان است که امام سجاد(ع) به آنها اشاره کرده و گاهی به جهت مصلحتی است که خداوند از باب عدل و یا به جهت تفضل خود، و به دلیل مصلحتی مهمتر، شخص را از انجام کار خیری بازداشته است؛ زیرا چه بسا استمرار بر آن عمل خیر، موجب مفسدهای مانند عجب و خودبینی و یا از دست دادن امر مهمتری میشده است.
از اینرو اعمال خیری که انسان تصمیم به انجام آنرا داشت؛ اما موفق به آن نشده است، میتواند به دو دلیل باشد:
- مقصر اصلی خود فرد است؛ زیرا گناهانی انجام داده که توفیق را از او سلب نموده و یا آنکه در تصمیم خود مبنی بر انجام کار خیر صداقت کافی را نداشت.
- او در تصمیم خود صداقت داشت؛ اما پروردگار از روی محبتی که به بنده خود دارد به دلایلی صلاح ندید تا او آن کار خیر را انجام دهد؛ زیرا بر اساس دانش پروردگار، پیامدهای منفی انجام آن کار خیر بیش از پیامدهای مثبتی بود که آن بنده صادق، رسیدن به آنها را دنبال میکرد.
بر این اساس، هر کدام از دعای ابوحمزه و عرفه از دو منظر جداگانه به یکی از موارد بالا پرداخته و تضادی میان آنها وجود ندارد.
[1]. هود، 88.
[2]. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 588، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.
[3]. ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال، ج 1، ص 348، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1409ق.
[4]. در مورد انتساب قسمت پایانی دعای عرفه به امام حسین(ع) تردیدهایی وجود دارد: ر. ک: ترابی، حسین، پژوهشی در باره ذیل دعای عرفه، مجله میقات حج، شماره 51، ص 44 تا 66، 1384ش.