کد سایت
fa69107
کد بایگانی
84724
نمایه
القائات سبوحی و هیمان(عشق) شهودی
طبقه بندی موضوعی
اصطلاحات
خلاصه پرسش
القائات سبوحی و هیمان شهودی به چه معنا است؟
پرسش
سلام. القائات سبوحی و تفکرات عقلی و هیمان شهودی به چه صورت است؟
پاسخ اجمالی
«القائات» جمع «القاء» در لغت به معنای یاد دادن، آموختن و افکندن میآید. «سبوح» از ریشه «سبح» است و به معنای پاک، منزه و ستایش شده است؛ و چون تسبیح حقیقی مخصوص خداوند است، هرگاه سبوح گفته شود مقصود خداوند متعال است.[1]
«القائات سبوحی» اصطلاحی عرفانی است؛ در نزد عارفان القائات به معناى آن چیزی است که بر قلب انسان وارد میشود؛ آن یا صحیح است یا فاسد؛ و القای صحیح هم یا الهى ربانى است که متعلق به علوم و معارف است، و یا مُلکى روحانى است که مشوّق و انگیزه بر طاعت است. القای فاسد هم یا نفسانى است که در آن فقط بهره و حظ نفس وجود دارد که آنرا «هاجس» مینامند؛ و یا شیطانى است که دعوت به معصیت میکند که «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ» که «وسواس» نامیده میشود.[2]
به بیان دیگر، القا بر دو قسم است: یکى القای رحمانى، دیگرى القای شیطانى؛ و هر یک از آنها یا بدون واسطه است، یا با واسطه؛ قسم اول(القای رحمانی بدون واسطه) القایى است که بر وجه خاص رحمانى حاصل میشود؛ یعنى القایی رحمانى و ربانى است که منزه از مقتضاى اسم المضل است؛ یعنی مبرای از القائات شیطانى است؛ و مراد از «القای سبوحى» همین است. دوم القای رحمانى با واسطه است که عبارت از القایی است که ابتدا افاضه میشود بر عقل اول و بعد بر ارواح قدسیه و بعد بر نفوس حیوانی منطبع که از آن به «نفث روحى» تعبیر میآورند.[3]
مقصود از تفکرات عقلی، اندیشیدنهایی است که مبتنی بر برهان و دلیل محکم باشد.
«هیمان» از ریشه «هیم» به معنای تشنگی شدید، عشق و سرگردانی است.[4] شهود به معناى مشاهده و دیدن و گواه است. «هیمان شهودی» در اصطلاح عرفان، عبارت از حیرت و محو شدن در تلاطم امواج وجود حق؛ قرار گرفتن در پرتو انوار و تجلیات الهى و استغراق در آن تجلیات است.
خلاصه اینکه عبد در مراتب و درجات سیر و سلوک و تلألؤ و تجلى انوار حق بر دل او و قرب و اتصال به انوار ملکوتى الهى آنچنان در وادى توحید گم گردد و غرق در امواج دریای بیپایان توحید الهى گردد که از خود و از ما سوى الله چشم پوشد و عالم و آدم را فراموش کند.[5]
«القائات سبوحی» اصطلاحی عرفانی است؛ در نزد عارفان القائات به معناى آن چیزی است که بر قلب انسان وارد میشود؛ آن یا صحیح است یا فاسد؛ و القای صحیح هم یا الهى ربانى است که متعلق به علوم و معارف است، و یا مُلکى روحانى است که مشوّق و انگیزه بر طاعت است. القای فاسد هم یا نفسانى است که در آن فقط بهره و حظ نفس وجود دارد که آنرا «هاجس» مینامند؛ و یا شیطانى است که دعوت به معصیت میکند که «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ» که «وسواس» نامیده میشود.[2]
به بیان دیگر، القا بر دو قسم است: یکى القای رحمانى، دیگرى القای شیطانى؛ و هر یک از آنها یا بدون واسطه است، یا با واسطه؛ قسم اول(القای رحمانی بدون واسطه) القایى است که بر وجه خاص رحمانى حاصل میشود؛ یعنى القایی رحمانى و ربانى است که منزه از مقتضاى اسم المضل است؛ یعنی مبرای از القائات شیطانى است؛ و مراد از «القای سبوحى» همین است. دوم القای رحمانى با واسطه است که عبارت از القایی است که ابتدا افاضه میشود بر عقل اول و بعد بر ارواح قدسیه و بعد بر نفوس حیوانی منطبع که از آن به «نفث روحى» تعبیر میآورند.[3]
مقصود از تفکرات عقلی، اندیشیدنهایی است که مبتنی بر برهان و دلیل محکم باشد.
«هیمان» از ریشه «هیم» به معنای تشنگی شدید، عشق و سرگردانی است.[4] شهود به معناى مشاهده و دیدن و گواه است. «هیمان شهودی» در اصطلاح عرفان، عبارت از حیرت و محو شدن در تلاطم امواج وجود حق؛ قرار گرفتن در پرتو انوار و تجلیات الهى و استغراق در آن تجلیات است.
خلاصه اینکه عبد در مراتب و درجات سیر و سلوک و تلألؤ و تجلى انوار حق بر دل او و قرب و اتصال به انوار ملکوتى الهى آنچنان در وادى توحید گم گردد و غرق در امواج دریای بیپایان توحید الهى گردد که از خود و از ما سوى الله چشم پوشد و عالم و آدم را فراموش کند.[5]
[1]. ر. ک: معین، محمد، فرهنگ معین، یک جلدی، ماده القاء و سبوح ؛ معلوف، لودیس، المنجد، ترجمه، بندر ریگی، محمد، ماده لقی و سبح.
[2]. ر. ک: فنارى، شمس الدین محمد حمزه، مصباح الأنس بین المعقول و المشهود، ص 146، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 2010م.
[3]. ر. ک: قیصرى، داود، شرح فصوص الحکم، ص 314، تهران، علمى و فرهنگى، چاپ: اول، 1375ش.
[4]. ر. ک: معلوف، لودیس، المنجد، ماده هیم؛ راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ج1، ص 848، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ مصطفوى، حسن، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم ج11، 338، بیروت، قاهره، لندن، چاپ سوم، 1430ق.
[5]. ر. ک: سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 3، ص 2187، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش.