کد سایت
fa69391
کد بایگانی
85017
نمایه
دعای حضرت ابراهیم(ع) برای امنیت مکه
طبقه بندی موضوعی
پیامبران و کتابهای آسمانی,پیامبران و امامان
خلاصه پرسش
آیا دعای حضرت ابراهیم(ع) در مورد امنیت مکه به اجابت رسید؟ پس چرا برخی حوادث ناگوار در این شهر مقدس رخ میدهد؟!
پرسش
اگر دعای حضرت ابراهیم(ع) برای امنیت کعبه و مکه مورد اجابت قرار گرفت، اتفاقات بدی که در آن میافتد چگونه قابل توجیه است؟
پاسخ اجمالی
بر اساس صریح آیاتی از قرآن کریم، حضرت ابراهیم(ع) برای امنیت شهر مکه دعا کرد و در زمان پیامبر(ص) نیز این شهر به عنوان شهری امن اعلام شده بود:
1. «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ ...»؛[1] (و بیاد آورید) هنگامى که ابراهیم از خدا خواست: پروردگارا! این سرزمین را شهر امنى قرار ده، و اهل آنرا - آنها که ایمان به خدا و روز بازپسین آوردهاند- از ثمرات (گوناگون) روزى ده.
2. «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً ...»؛[2] (به یاد آورید) زمانى را که ابراهیم گفت پروردگارا این شهر (مکه) را شهر امنى قرار ده.
این دعاى حضرت ابراهیم(ع) به اجابت رسید و خدا این سرزمین مقدس را کانون امن و امان قرار داد و امنیتى از نظر ظاهر و باطن به آن بخشید[3] که امنیت نسبی شهر مکه در زمان ظهور اسلام، شاهدی بر این مدعا است:
1. «أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً ...»؛[4] آیا ندیدند که ما حرم امنى (براى آنها) قرار دادیم.
2. «... وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»؛[5] ... و از ترس و ناامنى ایمن ساخت.
3. «... أَ وَ لَمْ نُمَکنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً...»؛[6] آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم؟
4. «وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ»؛[7] و قسم به این شهر امن [مکه].
با این وجود، در مورد اینکه امنیت درخواست شده برای شهر مکه چه نوع امنیتی است، نظریات مختلفی مطرح شده است:
1. مقصود از امنیت درخواستی از سوی ابراهیم(ع)، امنیت تشریعى است، نه امنیت تکوینى؛ یعنی قانونى که امنیت این شهر را تضمین کند، و همین امنیت، نعمت بسیار بزرگى، بلکه از بزرگترین نعمتها است.[8]
2. خداوند دعاى ابراهیم را درباره امنیت مکه از دو سو اجابت کرد: هم امنیت تکوینى به آن داد و هم امنیت تشریعى، یعنى خدا فرمان داد که همه انسانها و حتى حیوانها در این سرزمین در امن و امان باشند.[9]
3. احترام به شهر مکه: منظور از امنیت شهر مکه، احترام به این شهر است؛ یعنی شهر مکه به واسطه دعای حضرت ابراهیم(ع) احترام یافته، و پیش از آن شهرى مانند آن نبود. پیامبر(ص) فرمودند: حضرت ابراهیم(ع) مکه را محترم گردانید و من مدینه را محترم قرار دادم.[10]
همچنین حضرتشان در روز فتح مکه فرمودند: خداوند روزى که آسمانها و زمین را آفرید، شهر مکه را تا روز قیامت محترم قرار داد و براى هیچکس جایز نبوده و نیست که احترام آنرا بشکند و تنها براى من در یک روز جایز گردید که به قصد فتح آن، با سپاه وارد آن شوم.[11] لذا در میان محدّثان مشهور است که مکه پیش از دعای ابراهیم(ع) مورد احترام بود، منتها این احترام به واسطه دعای آنحضرت(ع) تأکید و تجدید شده است.[12]
بعضى میگویند احترامى که آن شهر ذاتاً داشت، غیر از آن احترامى است که به سبب دعای ابراهیم(ع) پیدا کرد. احترامى که آن شهر ذاتاً داشت «احترام تکوینى» است؛ یعنى خداوند آنرا در طول قرنها و به سبب عظمت آن در دل مردم قرار داد، از تخریب حفظ نمود، ولى احترامى که به واسطه دعای ابراهیم(ع) مقرر گردید، «احترامى تشریعى» بود؛ یعنى پیامبران الهى مأمور شدند که مردم را به تعظیم و رعایت احترام «مکه» موظّف و مکلّف سازند.[13]
4. امنیت از عذاب خدا: امام صادق(ع) فرمود: کسى که داخل حرم گردد، در حالیکه به آن پناه آورده باشد از غضب پروردگار ایمن است.[14]
5. منظور حضرت در دعاى خود، درخواست ایمنى مکه از خرابى و انهدام نبود؛ زیرا این نوع امنیت براى آن شهر پیش از دعاى آنحضرت وجود داشت؛ بلکه مقصود وى تقاضاى ایمنى از قحطى و تنگدستى بود و این تقاضا به این جهت بود که او اهل و عیال خویش را در سرزمین بیآب و علف ساکن گردانید.[15]
در جمعبندی موارد فوق میتوان گفت؛ درخواست امنیتی که مورد اجابت قرار گرفت، معنایش آن نیست که هیچ فردی در این شهر نمیرد و یا آسیبی به او نرسد و یا آنکه بناهای موجود در شهر دچار هیچ نوع خرابی نشوند و ... که تمام این موارد از لوازم زندگی مادی بشری است، بلکه درخواست ابراهیم(ع) میتوانست معنایش آن باشد که خدایا! این منطقه را به عنوان منطقهای اعلام کن که جنگ و خشونت در آن از لحاظ قانونی ممنوع باشد؛ از لحاظ تکوینی نیز امنیتی نسبی در آنجا برقرار شود، از خطر قحطی نیز در امان، و از رونق اقتصادی خوبی برخوردار باشد.
با توجه به واقعیات تاریخی میتوان دریافت که علاوه بر امنیت تشریعی، امنیت جانی و اقتصادی این منطقه نیز نسبت به مناطق پیرامونی بیشتر بود، و همانگونه که در آیه 57 سوره قصص بدان تصریح شد، همواره مکه مرکزی اقتصادی بود که با وجود حاصلخیز نبودن زمینهایش، اما انواع مختلف خوراکیها به آنجا تجارت میشد(و تا امروز نیز چنین است) و همین مقدار نشانگر اجابت درخواست ابراهیم(ع) است که در بخشی از آن از خدا خواسته بود تا مردم آنجا را از انواع خوراکیها متنعم کند(بقره،126).[16]
1. «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ ...»؛[1] (و بیاد آورید) هنگامى که ابراهیم از خدا خواست: پروردگارا! این سرزمین را شهر امنى قرار ده، و اهل آنرا - آنها که ایمان به خدا و روز بازپسین آوردهاند- از ثمرات (گوناگون) روزى ده.
2. «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً ...»؛[2] (به یاد آورید) زمانى را که ابراهیم گفت پروردگارا این شهر (مکه) را شهر امنى قرار ده.
این دعاى حضرت ابراهیم(ع) به اجابت رسید و خدا این سرزمین مقدس را کانون امن و امان قرار داد و امنیتى از نظر ظاهر و باطن به آن بخشید[3] که امنیت نسبی شهر مکه در زمان ظهور اسلام، شاهدی بر این مدعا است:
1. «أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً ...»؛[4] آیا ندیدند که ما حرم امنى (براى آنها) قرار دادیم.
2. «... وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»؛[5] ... و از ترس و ناامنى ایمن ساخت.
3. «... أَ وَ لَمْ نُمَکنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً...»؛[6] آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم؟
4. «وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ»؛[7] و قسم به این شهر امن [مکه].
با این وجود، در مورد اینکه امنیت درخواست شده برای شهر مکه چه نوع امنیتی است، نظریات مختلفی مطرح شده است:
1. مقصود از امنیت درخواستی از سوی ابراهیم(ع)، امنیت تشریعى است، نه امنیت تکوینى؛ یعنی قانونى که امنیت این شهر را تضمین کند، و همین امنیت، نعمت بسیار بزرگى، بلکه از بزرگترین نعمتها است.[8]
2. خداوند دعاى ابراهیم را درباره امنیت مکه از دو سو اجابت کرد: هم امنیت تکوینى به آن داد و هم امنیت تشریعى، یعنى خدا فرمان داد که همه انسانها و حتى حیوانها در این سرزمین در امن و امان باشند.[9]
3. احترام به شهر مکه: منظور از امنیت شهر مکه، احترام به این شهر است؛ یعنی شهر مکه به واسطه دعای حضرت ابراهیم(ع) احترام یافته، و پیش از آن شهرى مانند آن نبود. پیامبر(ص) فرمودند: حضرت ابراهیم(ع) مکه را محترم گردانید و من مدینه را محترم قرار دادم.[10]
همچنین حضرتشان در روز فتح مکه فرمودند: خداوند روزى که آسمانها و زمین را آفرید، شهر مکه را تا روز قیامت محترم قرار داد و براى هیچکس جایز نبوده و نیست که احترام آنرا بشکند و تنها براى من در یک روز جایز گردید که به قصد فتح آن، با سپاه وارد آن شوم.[11] لذا در میان محدّثان مشهور است که مکه پیش از دعای ابراهیم(ع) مورد احترام بود، منتها این احترام به واسطه دعای آنحضرت(ع) تأکید و تجدید شده است.[12]
بعضى میگویند احترامى که آن شهر ذاتاً داشت، غیر از آن احترامى است که به سبب دعای ابراهیم(ع) پیدا کرد. احترامى که آن شهر ذاتاً داشت «احترام تکوینى» است؛ یعنى خداوند آنرا در طول قرنها و به سبب عظمت آن در دل مردم قرار داد، از تخریب حفظ نمود، ولى احترامى که به واسطه دعای ابراهیم(ع) مقرر گردید، «احترامى تشریعى» بود؛ یعنى پیامبران الهى مأمور شدند که مردم را به تعظیم و رعایت احترام «مکه» موظّف و مکلّف سازند.[13]
4. امنیت از عذاب خدا: امام صادق(ع) فرمود: کسى که داخل حرم گردد، در حالیکه به آن پناه آورده باشد از غضب پروردگار ایمن است.[14]
5. منظور حضرت در دعاى خود، درخواست ایمنى مکه از خرابى و انهدام نبود؛ زیرا این نوع امنیت براى آن شهر پیش از دعاى آنحضرت وجود داشت؛ بلکه مقصود وى تقاضاى ایمنى از قحطى و تنگدستى بود و این تقاضا به این جهت بود که او اهل و عیال خویش را در سرزمین بیآب و علف ساکن گردانید.[15]
در جمعبندی موارد فوق میتوان گفت؛ درخواست امنیتی که مورد اجابت قرار گرفت، معنایش آن نیست که هیچ فردی در این شهر نمیرد و یا آسیبی به او نرسد و یا آنکه بناهای موجود در شهر دچار هیچ نوع خرابی نشوند و ... که تمام این موارد از لوازم زندگی مادی بشری است، بلکه درخواست ابراهیم(ع) میتوانست معنایش آن باشد که خدایا! این منطقه را به عنوان منطقهای اعلام کن که جنگ و خشونت در آن از لحاظ قانونی ممنوع باشد؛ از لحاظ تکوینی نیز امنیتی نسبی در آنجا برقرار شود، از خطر قحطی نیز در امان، و از رونق اقتصادی خوبی برخوردار باشد.
با توجه به واقعیات تاریخی میتوان دریافت که علاوه بر امنیت تشریعی، امنیت جانی و اقتصادی این منطقه نیز نسبت به مناطق پیرامونی بیشتر بود، و همانگونه که در آیه 57 سوره قصص بدان تصریح شد، همواره مکه مرکزی اقتصادی بود که با وجود حاصلخیز نبودن زمینهایش، اما انواع مختلف خوراکیها به آنجا تجارت میشد(و تا امروز نیز چنین است) و همین مقدار نشانگر اجابت درخواست ابراهیم(ع) است که در بخشی از آن از خدا خواسته بود تا مردم آنجا را از انواع خوراکیها متنعم کند(بقره،126).[16]
[1]. بقره 126.
[2]. ابراهیم 35.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 451، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. عنکبوت 67.
[5]. قریش 4.
[6]. قصص 57.
[7]. تین 3.
[8]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 69، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[9]. تفسیر نمونه، ج 10، ص 366 – 367.
[10]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبداللّٰه، فقه القرآن، محقق، مصحح، حسینی، سید احمد، ج 1، ص 291، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، 1405ق.
[11]. همان، ج 2، ص 245.
[12]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 387، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[13]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 387، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[14]. همان، ج 1، ص 251.
[15]. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه، مترجمان، تحقیق، ستوده، رضا، ج 2، ص 48، تهران، فراهانی، چاپ اول، 1360ش.