کد سایت
fa73256
کد بایگانی
89615
نمایه
بررسی روایت ترک ازدواج در آخر الزمان
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,ازدواج
برچسب
ازدواج|آخر الزمان|هلاکت|مجرد ماندن
خلاصه پرسش
آیا پیامبر اسلام(ص) فرمودند که خودداری از ازدواج در آخر الزمان ایرادی ندارد؟!
پرسش
آیا روایاتی داریم که در آخرالزمان ازدواج نکنید؟اگر هست ایا درست است؟از جهت سند و مفهوم صحیح است؟
پاسخ اجمالی
در برخی از کتابهای روایی اهلسنت[1] روایتی از ابن مسعود از پیامبر اکرم(ص)، - با اندک تفاوتها و اضافاتی-، اینگونه نقل شده است:
«بر مردم، روزگاری خواهد آمد که دینِ هیچ دینداری سالم نمیماند؛ چنانکه از سر کوهی به سر کوهی دیگر و از سوراخی به سوراخ دیگر برود؛ مانند آن روباهی که میخواهد بچههای خود را نجات دهد».
گفتند: چنین زمانی کی خواهد آمد؟
فرمود: «هنگامی که به معیشت و زندگی جز از راه حرام نتوان رسید. چنین زمانی مجرّد ماندن و ترک ازدواج حلال خواهد بود».
اصحاب گفتند: ای رسول خدا! همیشه ما را به ازدواج امر میفرمایی؟
فرمود: «بله، ولی وقتی چنین روزگاری فرا رسد، هلاکت فرد در دست پدر و مادر خویش است و اگر آنان نبودند پس به دست همسر و اولاد خویش و اگر نبودند به دست خویشاوندان و همسایگان او است».
گفتند: ای رسول خدا! پدر و مادر، همسر و اولاد، خویشاوندان و همسایگان عامل هلاکت میگردند؟
فرمود: «او را شماتت و سرزنش میکنند که زندگی وسیع نداری و او را به کارها و امور دشوار و خلاف شرع تکلیف مینمایند تا آنکه به جایگاههای هلاکت وارد کنند».
برخی منابع شیعی نیز این روایت را نقل کردهاند،[2] اما به نظر میرسد مستندشان همان منابع اهلسنت باشد.
به هر حال روایت فوق به جهت سندی قابل استناد نیست؛ چون خبر شاذّ است[3] که به آن در مورد مسائل بنیادی عقیدتی و احکام اعتنا نمیشود. بهعلاوه؛ از جهت محتوایی مخالف با روایات متواتر دیگر است که توصیه به ازدواج با همسر مؤمن در هر زمانی میکنند و اعلام مینماید که ازدواج آثار زیادی در دینداری انسان دارد.[4] بله، این خود انسان است که باید با اراده و توکل بر خدا سعی و تلاش کند که اشتغال به دنیا و تأمین معیشت زندگی او را از مسیر خداوند منحرف نکند و به تعبیری؛ با رفتار خود، خویش را در معرض گناه و انحراف و دینگریزی قرار ندهد، و باید دانست که با ازدواج و تشکیل خانواده نیز در آخر الزمان میتوان دین خود را حفظ کرد.
نهایت چیزی که ممکن است بتوان در توجیه این روایت گفت آن است که تشریفات زاید زندگی در آخر الزمان، مدیریت خانواده را دشوارتر کرده و افرادی که ارتباط کمتری با خدا دارند، بیشتر در معرض آسیب از راه کسب مال حرام میباشند و این روایت نمیخواهد خودداری از ازدواج را توصیه کند، بلکه تنها در صدد گوشزد کردن مخاطرات آن است.
«بر مردم، روزگاری خواهد آمد که دینِ هیچ دینداری سالم نمیماند؛ چنانکه از سر کوهی به سر کوهی دیگر و از سوراخی به سوراخ دیگر برود؛ مانند آن روباهی که میخواهد بچههای خود را نجات دهد».
گفتند: چنین زمانی کی خواهد آمد؟
فرمود: «هنگامی که به معیشت و زندگی جز از راه حرام نتوان رسید. چنین زمانی مجرّد ماندن و ترک ازدواج حلال خواهد بود».
اصحاب گفتند: ای رسول خدا! همیشه ما را به ازدواج امر میفرمایی؟
فرمود: «بله، ولی وقتی چنین روزگاری فرا رسد، هلاکت فرد در دست پدر و مادر خویش است و اگر آنان نبودند پس به دست همسر و اولاد خویش و اگر نبودند به دست خویشاوندان و همسایگان او است».
گفتند: ای رسول خدا! پدر و مادر، همسر و اولاد، خویشاوندان و همسایگان عامل هلاکت میگردند؟
فرمود: «او را شماتت و سرزنش میکنند که زندگی وسیع نداری و او را به کارها و امور دشوار و خلاف شرع تکلیف مینمایند تا آنکه به جایگاههای هلاکت وارد کنند».
برخی منابع شیعی نیز این روایت را نقل کردهاند،[2] اما به نظر میرسد مستندشان همان منابع اهلسنت باشد.
به هر حال روایت فوق به جهت سندی قابل استناد نیست؛ چون خبر شاذّ است[3] که به آن در مورد مسائل بنیادی عقیدتی و احکام اعتنا نمیشود. بهعلاوه؛ از جهت محتوایی مخالف با روایات متواتر دیگر است که توصیه به ازدواج با همسر مؤمن در هر زمانی میکنند و اعلام مینماید که ازدواج آثار زیادی در دینداری انسان دارد.[4] بله، این خود انسان است که باید با اراده و توکل بر خدا سعی و تلاش کند که اشتغال به دنیا و تأمین معیشت زندگی او را از مسیر خداوند منحرف نکند و به تعبیری؛ با رفتار خود، خویش را در معرض گناه و انحراف و دینگریزی قرار ندهد، و باید دانست که با ازدواج و تشکیل خانواده نیز در آخر الزمان میتوان دین خود را حفظ کرد.
نهایت چیزی که ممکن است بتوان در توجیه این روایت گفت آن است که تشریفات زاید زندگی در آخر الزمان، مدیریت خانواده را دشوارتر کرده و افرادی که ارتباط کمتری با خدا دارند، بیشتر در معرض آسیب از راه کسب مال حرام میباشند و این روایت نمیخواهد خودداری از ازدواج را توصیه کند، بلکه تنها در صدد گوشزد کردن مخاطرات آن است.
[1]. أبو نعیم اصفهانی(م 430ق)، أحمد بن عبد الله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج 2، ص 118، مصر، السعادة، 1394ق؛ أبو شجاع دیلمی(م 509ق)، شیرویه بن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، ج 5، ص 447 – 448، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1406ق؛ بوصیری کنانی(م 840ق)، أحمد بن أبی بکر، إتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشرة، ج 8، ص 73، ریاض، دار الوطن للنشر، چاپ اول، 1420ق؛ ابن حجر عسقلانی(م 852ق)، أبو الفضل أحمد بن علی، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج 17، ص 620، سعودی، دار العاصمة، دار الغیث، چاپ اول، 1419ق.
[2]. ابن فهد حلی(م 841ق)، احمد، التحصین فی صفات العارفین من العزلة و الخمول، ص 13، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ دوم، 1406ق؛ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 11، ص 388، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق؛ ابن أبی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، ج 10، ص 47، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
[3]. به روایتی گفته میشود که تنها دارای یک سند و راویان آن ثقه باشند، اما از جهت متن مخالف روایتی است که مشهور آنرا نقل کردهاند. به روایت شاذ، نادر نیز میگویند. ر. ک: «معنای حدیث شاذ و معلل»، سؤال 32703.