زید بن ثابت بن ضحاک، مادرش، نوار بنت مالک بن معاویه است.
کنیههای زید عبارت بود از: ابوسعید، ابوعبدالرحمن و ابوخارجه. [1]
او هنگام نبرد بعاث (که بین قبایل اوس و خزرج رخ داد) تنها شش سال داشت که پدرش در همین نبرد کشته شد.[2] وی هنگام هجرت پیامبر(ص) به مدینه، یازده سال داشت.[3] و در جنگ بدر به علت سن کم حضور نداشت، ولى در جنگ احد شرکت داشت،[4] اما برخی میگویند که او در جنگ احد نیز شرکت نداشت و اولین بار در جنگ خندق شرکت نمود.[5]
منصبهای حکومتی زید بن ثابت
ابتدا باید گفت با توجه به اینکه زید بن ثابت از صحابهای بود که در پشتیبانی از خلفای سهگانه نقش مهمی را ایفا میکرد، ممکن است در مدح و ستایش و نیز جایگاه و عملکرد او مبالغههایی از سوی راویان اهلسنت رخ داده باشد.
به هر حال برخی گزارشها حاکی از آن است که در مقطعی از زمان، زید یکی از کاتبان وحی بود[6] و از کسانی به شمار میآمد که در زمان پیامبر(ص) در جمعآوری قرآن نقش داشت.[7] او بعد از رحلت پیامبر(ص) براى ابوبکر و عمر کتابت مىکرد[8] و در منصب قضاوت و فتوا و قرائت و مسائل میراث از افراد سرشناس دوره خلافت عمر و عثمان و امام على(ع) بود[9] و روایتی منتسب به پیامبر اسلام(ص) وجود دارد که زید را داناترین امّت در مسائل میراث اعلام میکند و عمر و عثمان در قضاوت و فتوا دادن و مسائل میراث و قرائت هیچکس را بر زید بن ثابت مقدم نمىداشتند.[10]
در طرف مقابل، در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است: من گواهی میدهم که زید بن ثابت در موضوع فرائض بر خلاف حکم خدا و منطبق با حکم جاهلیت عمل کرده است. [11]
منزلت او نزد عمر و عثمان باعث شد که آنان به هنگام سفر او را جانشین خود در مدینه قرار میدادند[12] و وقتی به عمر پیشنهاد کردند که زید را به شهرهای دیگر بفرستد، گفت: مکان و منزلت زید بر من پوشیده نیست، ولى مردم شهر به زید نیازمندند و او برای مردم مطالبى نقل مىکند که پیش کس دیگرى نمىیابند.[13]
گزارش شده است که اصحاب پیامبر(ص) زید بن ثابت را از مصادیق راسخون در علم میدانستند.[14]
در صحنه سیاسی، او یکى از همراهان عمر در جریان آوردن امام على(ع) براى بیعت با ابوبکر بود.[15] همچنین او از چهار نفری بود که عثمان را هنگام محاصره توسط مخالفانش یارى کرد.[16] ثروت زیادی که او در این دوران به دست آورد، باعث شد که سهل بن حنیف هنگام دفاع او از عثمان، به او بگوید که عثمان تو را با نخلهاى عضید مدینه سیر کرده است،[17] چراکه عثمان در یک روز صد هزار درهم به او داد.[18] ثروت او به حدی زیاد شد، وقتی که از دنیا رفت، چندان طلا و نقره به جا گذاشته بود که آنرا با تبر مىشکستند، به جز اموال و املاک دیگر که قیمت آن یکصد هزار دینار بود.[19]
رابطه زید بن ثابت با امام علی(ع)
زید با اینکه به فضل امام علی(ع) اعتقاد داشت و به او احترام میگذاشت[20] و نیز از افرادی بود که حدیث ثقلین را روایت کرده بود،[21] اما بعد از عثمان و هنگامی که از جانب او مسئولیت دیوان و بیت المال را داشت با امام على(ع) بیعت نکرد[22] و در هیچیک از جنگهای آنحضرت(ع) حضور نداشت[23] و با وجود احترام ظاهری در عمل از افرادی بود که کینه امام(ع) را در دل داشت.[24]
وفات زید بن ثابت
در مورد تاریخ درگذشت زید بن ثابت، اختلاف نظر فراوانی وجود دارد و مرگ او را در سالهای 42، 43، 45، 51، 52 و 55 ق گزارش کردهاند. [25] به هر حال مروان بن حکم بر او نماز خواند.[26]
گفته شده است که ابن عباس بعد از مرگ او گفت: «امروز دانش فراوان از دنیا رفت».[27]
و نیز ابوهریره گفت: «بهترین این امت از دنیا رفته است».[28]
[1]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 2، ص 537، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[2]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 126، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
[3]. همان.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب ، ج 2، ص 538.
[7]. همان.
[8]. اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 127.
[9]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 275، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[10]. الطبقات الکبری، ج 2، ص 274.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 14، ص 639، قم، دار الحدیث، 1429 ق.
[12]. اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 127.
[13]. الطبقات الکبری، ج 2، ص 275.
[14]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 5، ص 215، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[15]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ج 1، ص 585، بیروت، ریاض، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[16]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 151، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[17]. انساب الأشراف، ج 5، ص 569.
[18]. همان، ج 5، ص 526.
[19]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 2، ص 333، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[20]. اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 127.
[21]. شیخ صدوق، امالی، ص 415، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[22]. الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 191.
[23]. اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 127.
[24]. ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 569، تهران، انجمن آثار ملی، چاپ اول، 1395ق.
[25]. اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 127.
[26]. همان.
[27]. همان، ج 5، ص 216.
[28]. همان.