کد سایت
fa74483
کد بایگانی
91012
نمایه
منشأ اصلی و کلید گناهان
طبقه بندی موضوعی
حدیث,گناه و رذائل اخلاقی
خلاصه پرسش
گناهان مختلفی - از جمله شراب - در روایات به عنوان کلید دیگر گناهان اعلام شده است. به نظر شما کدام گناه، گناه کلیدی است؟
پرسش
همه گناهان چند کلید دارند؟ برای مثال؛ حدیثی میگوید «کلید همه گناهان، شراب است». همچنین حدیث دیگری «تنبلی و کاهلی را کلید همه گناهان میداند». و در حدیث دیگری برای دروغ چنین موردی ذکر شده است.
پاسخ اجمالی
همانگونه که در پرسش آمده، در منابع اسلامی با روایات مختلفی روبرو میشویم که هر کدام گناهی را به عنوان کلید و سرچشمه دیگر گناهان معرفی میکنند:
1. غضب کردن؛
امام صادق(ع): «غضب کردن، کلید هر شرّی است».[1]
2. شراب؛
امام صادق(ع): «شراب، کلید هر شرّی است».[2]
3. تنبلی و بیقراری؛
امام باقر(ع): «از تنبلى و بیقرارى [بیحوصلگى] بپرهیز؛ چرا که این دو، کلید هر شرّى هستند. کسى که تنبلى کند حقى را به انجام نرساند و آنکس که بیقرارى کند بر حق نتواند شکیبایى کند».[3]
امام صادق(ع): «از تنبلى و بیقرارى بپرهیز؛ چرا که این دو، کلید هر بدی هستند. کسى که تنبلى کند حقى را به انجام نرساند و آنکس که بیقرارى کند بر حق نتواند شکیبایى کند».[4]
4. گناهان مرتبط با زبان؛
امام باقر(ع): «همانا زبان کلید تمام خوبیها و کلید تمام بدیها است».[5]
5. دوست داشتن دنیا؛[6]
پیامبر خدا(ص): «دوست داشتن دنیا، سر رشته تمام گناهان و کلید تمام بدیها است».[7]
و ...
درباره اینکه چرا گناهان متعددی به عنوان کلید هر شرّ و بدی معرفی شدهاند، باید گفت:
این امکان وجود دارد که چندین گناه مهم را گناهانی کلیدی دانست و این در عرف رایج است که بگویند این چند عامل، عواملی کلیدی هستند و روایات نیز در صدد بیان همین مطلب هستند، نه اینکه دقیقاً مانند قفل و کلید مادی باشند که هر قفلی تنها یک مدل کلید دارد. دلیلش هم آن است که در یکی از این روایات، وقتی شراب به عنوان کلید همه گناهان اعلام میشود، در ادامه همان روایت، دروغ را از شراب بدتر میداند و طبیعتاً آنرا هم به عنوان کلیدی قویتر اعلام میکند:
امام باقر(ع) فرمود: «خداى عزّ و جلّ براى شرّ و بدى قفلهایى قرار داده، و کلیدهاى آنها را شراب قرار داده است، و دروغ بدتر از شراب میباشد».[8]
از اینرو، این دسته از احادیث در تعارض با یکدیگر نیستند، بلکه مجموع آنان در صدد بیان عواملی کلیدی هستند که با انجام دادن آنها زمینه ارتکاب جرائم و گناهان دیگر نیز فراهم میشود.
1. غضب کردن؛
امام صادق(ع): «غضب کردن، کلید هر شرّی است».[1]
2. شراب؛
امام صادق(ع): «شراب، کلید هر شرّی است».[2]
3. تنبلی و بیقراری؛
امام باقر(ع): «از تنبلى و بیقرارى [بیحوصلگى] بپرهیز؛ چرا که این دو، کلید هر شرّى هستند. کسى که تنبلى کند حقى را به انجام نرساند و آنکس که بیقرارى کند بر حق نتواند شکیبایى کند».[3]
امام صادق(ع): «از تنبلى و بیقرارى بپرهیز؛ چرا که این دو، کلید هر بدی هستند. کسى که تنبلى کند حقى را به انجام نرساند و آنکس که بیقرارى کند بر حق نتواند شکیبایى کند».[4]
4. گناهان مرتبط با زبان؛
امام باقر(ع): «همانا زبان کلید تمام خوبیها و کلید تمام بدیها است».[5]
5. دوست داشتن دنیا؛[6]
پیامبر خدا(ص): «دوست داشتن دنیا، سر رشته تمام گناهان و کلید تمام بدیها است».[7]
و ...
درباره اینکه چرا گناهان متعددی به عنوان کلید هر شرّ و بدی معرفی شدهاند، باید گفت:
این امکان وجود دارد که چندین گناه مهم را گناهانی کلیدی دانست و این در عرف رایج است که بگویند این چند عامل، عواملی کلیدی هستند و روایات نیز در صدد بیان همین مطلب هستند، نه اینکه دقیقاً مانند قفل و کلید مادی باشند که هر قفلی تنها یک مدل کلید دارد. دلیلش هم آن است که در یکی از این روایات، وقتی شراب به عنوان کلید همه گناهان اعلام میشود، در ادامه همان روایت، دروغ را از شراب بدتر میداند و طبیعتاً آنرا هم به عنوان کلیدی قویتر اعلام میکند:
امام باقر(ع) فرمود: «خداى عزّ و جلّ براى شرّ و بدى قفلهایى قرار داده، و کلیدهاى آنها را شراب قرار داده است، و دروغ بدتر از شراب میباشد».[8]
از اینرو، این دسته از احادیث در تعارض با یکدیگر نیستند، بلکه مجموع آنان در صدد بیان عواملی کلیدی هستند که با انجام دادن آنها زمینه ارتکاب جرائم و گناهان دیگر نیز فراهم میشود.
[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 303، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. همان، ج 6، ص 403؛ ر. ک: «ضرر نوشیدن یک قطرۀ از شراب»، 6017.
[3]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، محقق، غفارى، على اکبر، ص 295، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[4]. صدوق، محمّد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 169، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.
[5]. تحف العقول، ص 298.
[7]. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 21، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق.
[8]. کافی، ج 2، ص 339.