از نظر ما ائمه معصومین (ع) بندگان مخلص خدا و از مصادیق انسان کامل (نسخه عملی آیات قرآن) هستند که در اثر کمال عبودیت و بندگی به این درجه رسیده اند. آنان داعی الی الله و واسطه بین خلق و خدا هستند که مردم از طریق آنها می توانند با خدای خود آشنا شوند و او را عبادت کنند، کسانی از غیر این راه بخواهند به خدا برسند دچار انحراف و افراط و تفریط می شوند.[1] به دستور صریح قرآن ما وظیفه محبت[2] و اطاعت[3] آنان را داریم. همچنین وظیفه داریم این دوستی و محبت خود را ابراز کنیم. اما این ابراز علاقه نیز باید به نحو صحیح باشد. ابراز علاقه و مدح آنان نباید به نحوی باشد که از آن فهمیده شود که ما آنان را دارای وجود و قدرتی مستقل در عرض قدرت خداوند می دانیم.
شعر: " شکر حیدر حیدراللهی شدم" به نحوی است که هر کس آن را بشنود، اگر حکم به کفر گوینده آن ندهد، حداقل در توحید او شک می کند؛ زیرا اولاً: انتخاب و چینش کلمات به نحوی است که معنای خوبی از آن درک نمی شود.
ثانیاً: از عبارت "حیدر اللهی شدن" جز این فهمیده نمی شود که گوینده حیدر (امام علی) را خدای خود قرار داده است و به این دلیل از او تشکر می کند. هر چند گوینده بعد با صد زبان توضیح دهد که من خدا پرست هستم و مراد من این است که از طریق امام علی (ع) به خدا رسیده ام!
این مباحث نباید صرفا جنبه شعاری داشته باشد و بسیاری را هم به اشتباه بیاندازد و بعد با هزار زحمت و قسم بخواهیم ثابت کنیم که منظورمان چیز دیگری بوده است. امام علی (ع) می فرماید: "کسی که خود را در موضع تهمت قرار می دهد نباید کسانی را که به او سوء ظن پیدا می کنند ملامت کند".[4]
بنابراین، خواندن چنین اشعاری هرچند به قصد و منظور صحیحی باشد، اما از آن جا که موجب انحراف افکار و سوء ظن دیگران و تبلیغات سوء دشمنان علیه شیعه می شود، اشکال دارد و باید از آن به شدت پرهیز کرد.
گذشته از مقام شعر و شعار و پرهیز از ذکر مطالبی که توهم استقلال یا علی اللهی بودن به معنای عرفی آن را می رساند؛ باید گفت در روایات شیعه بطور مستندی به جوانب مختلف این بحث پرداخته شده و معنای خاص و عرفانی آن تبیین شده است. و می توان این مباحث و اصل این مدعا را در جای خود بررسی نمود که البته یکی از مهم ترین و لازم ترین مباحث در امام شناسی می باشد.
همچنین در عرفان نظری (عرفان ابن عربی و....) در ضمن مباحث مربوط به تجلی ذاتی و صفاتی و افعالیِ خداوند و مباحث مربوط به انسان کامل بطور گسترده ای به این بحث پرداخته شده است که در جای خود قابل بررسی می باشد.
[1]. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 23، ص 142، ح 93، جا، [المجالس للمفید] الْجِعَابِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص "یَا عَلِیُّ بِکُمْ یُفْتَحُ هَذَا الْأَمْرُ وَ بِکُمْ یُخْتَمُ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ أَنْتُمْ حِزْبُ اللَّهِ وَ أَعْدَاؤُکُمْ حِزْبُ الشَّیْطَانِ طُوبَى لِمَنْ أَطَاعَکُمْ وَ وَیْلٌ لِمَنْ عَصَاکُمْ أَنْتُمْ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى مَنْ تَمَسَّکَ بِهَا اهْتَدَى وَ مَنْ تَرَکَهَا ضَلَّ أَسْأَلُ اللَّهَ لَکُمُ الْجَنَّةَ لَا یَسْبِقُکُمْ أَحَدٌ إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ فَأَنْتُمْ أَوْلَى بِهَا "نشر موسسه دارالوفاء،لبنان1404ق
[2]. شوری،23:"... قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى..."
[3]. نساء، 59، "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم...".
[4]. العاملی ،شیخ حر، وسائلالشیعة، ج 12، ص 37، ... "مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الرَّضِیُّ فِی نَهْجِ الْبَلَاغَةِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّهُ قَالَ مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ"،نشر آل البیت، قم