کد سایت
fa74578
کد بایگانی
90921
نمایه
تشبیه مؤمنان و کافران به فرات و دجله
طبقه بندی موضوعی
حدیث
خلاصه پرسش
مراد از این روایات چیست که رود فرات، رودخانهای باایمان و رود دجله، رودخانهای کافر است؟! آیا به همین دلیل، در شهرهای ساحل فرات اکثریت با شیعیان بوده و در ساحل دجله، غیر شیعیان زندگی میکنند؟!
پرسش
مراد از این روایات چیست که رود فرات، رودخانهای باایمان و رود دجله، رودخانهای کافر است؟!
پاسخ اجمالی
ابتدا باید دانست که تمام روایاتی که ابهاماتی در محتوای آن وجود دارد را نه باید مردود شمرد و نه باید به معنای ظاهری آن بسنده کرد، بلکه تا حد توان باید به دنبال تبیین آن بوده وگرنه آنرا مسکوت گذاشت.
با این مقدمه باید گفت؛ روایاتی در منابع فریقین وجود دارند که در آنها فرات و دجله به عنوان رودخانههایی مؤمن و کافر اعلام شدهاند:
الف) در روایت مجهولی[1] به نقل از امام کاظم یا امام رضا(ع)[2] چنین آمده است: «نَهَرَانِ مُؤْمِنانِ وَ نَهَرانِ کافِرانِ فَأَمَّا الْمُؤْمِنانِ فَالْفُراتُ وَ نِیلُ مِصْرَ وَ أَمَّا الْکافِرانِ فَدِجْلَةُ وَ نَهَرُ بَلْخ»؛[3] «دو رودخانه مؤمن و دو رودخانه کافر وجود دارد؛ دو رودخانه مؤمن، رودخانه فرات و نیل مصر است و دو رودخانه کافر، رودخانه دجله و بلخ است».
ب) ابا بصیر به نقل از امام صادق(ع): «نَهْرَانِ مُؤْمِنَانِ وَ نَهْرَانِ کَافِرَانِ- نَهْرَانِ کَافِرَانِ نَهَرُ بَلْخٍ وَ دِجْلَةُ وَ الْمُؤْمِنَانِ نِیلُ مِصْرَ وَ الْفُرَاتُ فَحَنِّکُوا أَوْلَادَکُمْ بِمَاءِ الْفُرَاتِ»؛[4] «دو نهر مؤمن و دو نهر کافر میباشند؛ دو نهر کافر عبارتند از: نهر بلخ و نهر دجله. دو نهر مؤمن عبارتند از: رود نیل و رود فرات. پس کام فرزندانتان را با آب فرات باز کنید». کتاب کامل الزیارات که این روایت را نقل کرده است، کتاب معتبری بوده؛ از اینرو، گفته شده که روایات موجود در آن نیز قابل استنادند.[5]
ج) روایاتی مشابه مضمون دو روایت بالا از پیامبر خدا(ص) در برخی از منابع اهلسنت نیز نقل شده است.[6]
صرف نظر از سند این روایات، در شرح متن و مضمون آن، نکاتی بیان شده است:
1. منظور از این روایت؛ مردم این مناطق، در زمان خاص و یا بیشتر زمانها میباشد که، مردم اطراف فرات و نیل مؤمن و مردم اطراف بلخ و دجله کافر بودند.[7]
2. نیل و فرات به جهت اینکه بیهیچ رنج و دشواری، بر زمین روان شده و زراعت را سیراب میکنند، به انسانی مؤمن تشبیه شدهاند و در مقابل، دجله و بلخ به کافر تشبیه شدهاند براى آنکه جز با رنج و زحمت، زراعت و زمین را سیراب نمیکنند. به دیگر سخن؛ نیل و فرات در خیر و رحمت مثل دو مؤمن هستند، و دجله و بلخ در کم سود داشتن مانند کافر میباشند.[8]
گفتنی است که بر خلاف روایات بالا، روایاتی نیز وجود دارند که رودهای دجله و بلخ را مانند رود فرات از نهرهای بهشتی میدانند:
پیامبر خدا(ص) میفرماید: «خداوند از بهشت، پنج رود را به سمت زمین نازل کرده است: 1. رود سیحون که رودی در هند است، 2. جیحون که رودی در بلخ است، 3 و 4. دجله و فرات که رودی در عراق است، 5. نیل که رودی در مصر است».[9]
همچنین روایت شده است که: «در بهشت رودی است که منشأ تمام رودهای سیحان، جیحان، فرات، دجله و نیل است. سپس این رودها در روز قیامت به بهشت میرسند. سیحان و جیحان آب، و فرات، شراب بهشتی و دجله، شیر و نیل، عسل بهشتی خواهند شد».[10]
از اینرو، میتوان تصور کرد که این روایات ناظر به معنای ظاهری آن نبوده، بلکه کنایه از واقعیاتی دیگر است.
در ارتباط با قسمت اخیر پرسش نیز باید گفت؛ این موضوع صحت ندارد؛ زیرا بسیاری از شهرهای مهم عراق؛ مانند کاظمین، عماره، کوت، القرنه و ... با اکثریت ساکنان شیعی در حاشیه دجله قرار داشته، و شهرهایی؛ مانند فلوجه و رمادی در عراق و رقه و دیر الزور در سوریه با آنکه در حاشیه فرات قرار دارند دارای اکثریت غیر شیعی میباشند.
با این مقدمه باید گفت؛ روایاتی در منابع فریقین وجود دارند که در آنها فرات و دجله به عنوان رودخانههایی مؤمن و کافر اعلام شدهاند:
الف) در روایت مجهولی[1] به نقل از امام کاظم یا امام رضا(ع)[2] چنین آمده است: «نَهَرَانِ مُؤْمِنانِ وَ نَهَرانِ کافِرانِ فَأَمَّا الْمُؤْمِنانِ فَالْفُراتُ وَ نِیلُ مِصْرَ وَ أَمَّا الْکافِرانِ فَدِجْلَةُ وَ نَهَرُ بَلْخ»؛[3] «دو رودخانه مؤمن و دو رودخانه کافر وجود دارد؛ دو رودخانه مؤمن، رودخانه فرات و نیل مصر است و دو رودخانه کافر، رودخانه دجله و بلخ است».
ب) ابا بصیر به نقل از امام صادق(ع): «نَهْرَانِ مُؤْمِنَانِ وَ نَهْرَانِ کَافِرَانِ- نَهْرَانِ کَافِرَانِ نَهَرُ بَلْخٍ وَ دِجْلَةُ وَ الْمُؤْمِنَانِ نِیلُ مِصْرَ وَ الْفُرَاتُ فَحَنِّکُوا أَوْلَادَکُمْ بِمَاءِ الْفُرَاتِ»؛[4] «دو نهر مؤمن و دو نهر کافر میباشند؛ دو نهر کافر عبارتند از: نهر بلخ و نهر دجله. دو نهر مؤمن عبارتند از: رود نیل و رود فرات. پس کام فرزندانتان را با آب فرات باز کنید». کتاب کامل الزیارات که این روایت را نقل کرده است، کتاب معتبری بوده؛ از اینرو، گفته شده که روایات موجود در آن نیز قابل استنادند.[5]
ج) روایاتی مشابه مضمون دو روایت بالا از پیامبر خدا(ص) در برخی از منابع اهلسنت نیز نقل شده است.[6]
صرف نظر از سند این روایات، در شرح متن و مضمون آن، نکاتی بیان شده است:
1. منظور از این روایت؛ مردم این مناطق، در زمان خاص و یا بیشتر زمانها میباشد که، مردم اطراف فرات و نیل مؤمن و مردم اطراف بلخ و دجله کافر بودند.[7]
2. نیل و فرات به جهت اینکه بیهیچ رنج و دشواری، بر زمین روان شده و زراعت را سیراب میکنند، به انسانی مؤمن تشبیه شدهاند و در مقابل، دجله و بلخ به کافر تشبیه شدهاند براى آنکه جز با رنج و زحمت، زراعت و زمین را سیراب نمیکنند. به دیگر سخن؛ نیل و فرات در خیر و رحمت مثل دو مؤمن هستند، و دجله و بلخ در کم سود داشتن مانند کافر میباشند.[8]
گفتنی است که بر خلاف روایات بالا، روایاتی نیز وجود دارند که رودهای دجله و بلخ را مانند رود فرات از نهرهای بهشتی میدانند:
پیامبر خدا(ص) میفرماید: «خداوند از بهشت، پنج رود را به سمت زمین نازل کرده است: 1. رود سیحون که رودی در هند است، 2. جیحون که رودی در بلخ است، 3 و 4. دجله و فرات که رودی در عراق است، 5. نیل که رودی در مصر است».[9]
همچنین روایت شده است که: «در بهشت رودی است که منشأ تمام رودهای سیحان، جیحان، فرات، دجله و نیل است. سپس این رودها در روز قیامت به بهشت میرسند. سیحان و جیحان آب، و فرات، شراب بهشتی و دجله، شیر و نیل، عسل بهشتی خواهند شد».[10]
از اینرو، میتوان تصور کرد که این روایات ناظر به معنای ظاهری آن نبوده، بلکه کنایه از واقعیاتی دیگر است.
در ارتباط با قسمت اخیر پرسش نیز باید گفت؛ این موضوع صحت ندارد؛ زیرا بسیاری از شهرهای مهم عراق؛ مانند کاظمین، عماره، کوت، القرنه و ... با اکثریت ساکنان شیعی در حاشیه دجله قرار داشته، و شهرهایی؛ مانند فلوجه و رمادی در عراق و رقه و دیر الزور در سوریه با آنکه در حاشیه فرات قرار دارند دارای اکثریت غیر شیعی میباشند.
[1]. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، رسولی، سید هاشم، ج 22، ص 244، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[2]. در سند روایت، «ابی الحسن»(ع) آمده است که به جهت مجهول بودن عبدالله بن ابراهیم مدائنی، معلوم نیست کدام امام است؛ امام کاظم یا امام رضا. و تنها احمد بن محمد بن خالد برقی است که ثقه میباشد. همچنین «عدة من اصحابنا» را که مرحوم کلینی در سند این روایت اشاره کرده است که بنابر نظر برخی از عالمان رجال و حدیث، میتواند دلالت بر ثقه بودن نماید (در اینباره ر. ک: «منظور از مشیخه و عده من اصحابنا»، 49123).
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 391، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر و مصطفی عبدالقادر، ج 1، ص 159، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[4]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص 50، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش.
[5]. ر. ک: خویى، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 50، قم، مرکز نشر آثار شیعه، 1410ق؛ «توثیق خاص و توثیق عام راویان حدیث»، 29680.
[6]. ر. ک: ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 1، ص 69، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1367ش؛ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر و مصطفی عبدالقادر، ج 1، ص 159، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق؛ ابن عدیم، عمر بن أحمد، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج 1، ص 366، بیروت، دار الفکر، بیتا.
[7]. سیدرضی، محمد بن حسین، المجازات النبویة، محقق، هوشمند، مهدى، ص 33، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1422ق.
[8]. النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 1، ص 69.
[9]. المنتظم، ج 1، ص 159؛ قرطبى محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 13، ص 113، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[10]. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 17، ص 26، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.