کد سایت
fa76695
کد بایگانی
93822
نمایه
سرایت بیماری از نگاه امام علی(ع)
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,روایات و دعاهای برجای مانده
برچسب
جاهلیت|بیماری|اثر|عدوی|حکمت 400 نهج البلاغه
خلاصه پرسش
چرا وجود بیماریهای مسری توسط امام علی(ع) مورد انکار قرار گرفته است؟
پرسش
چرا در نهج البلاغه، کلمات قصار 400، امام علی(ع) میفرماید سرایت بیماری از دیگری به دیگری حقیقت ندارد؟
پاسخ اجمالی
ابتدا باید به این نکته توجه کرد که واگیر بودن برخی بیماریها از گذشتههای دور به عنوان امری شناخته شده و بدیهی به شمار آمده و امکان انکار کلیّت آن وجود ندارد. این واقعیت و این باور در صدر اسلام نیز وجود داشت که در همین راستا روایاتی نیز وجود دارد. پیامبر خدا(ص) فرمود: «همانگونه که از شیر درنده میگریزید، از بیمار جذامی نیز فاصله بگیرید».[1]
با این وجود روایتی از امام علی(ع) وجود دارد که در آن بیان شده است: «الْعَدْوَى لَیْسَتْ بِحَق»؛[2] واگیری با حقیقت سازگار نیست.
در این زمینه باید گفت؛ «عَدوَى» به معناى سرایت است و در بیشتر موارد برای سرایت بیمارى از یک فرد به دیگرى مورد استفاده قرار میگیرد،[3] اما اینکه امام(ع) سرایت را نفى فرموده به این معنا نیست که هیچگونه از بیماریها واگیردار نمیباشد؛ زیرا امروز مسلّم است که بسیارى از بیماریها از فردى به دیگرى منتقل میشود؛ مانند بیمارى سل، سرماخوردگى و... اما چنین هم نیست که هر فردی که کنار بیماری بنشیند، حتماً به بیماری او مبتلا شود و نیز اینگونه نیست که تمام بیماریها واگیردار باشد بسیارى از بیماریها؛ مانند بیمارى قند، فشار خون، انواع سکتههاى قلبى و مغزى چیزى نیست که از کسى به دیگرى سرایت کند.[4]
به نظر میرسد که در عصر جاهلیت افرادى بودند که به شدّت از همه بیماران پرهیز میکردند و شاید اصلاً به عیادت آنها نمیرفتند و یک اعتقاد خرافى داشتند که باید از هر بیمارى پرهیز کرد. اسلام این عقیده افراطى و خرافى را نفى میکند تا مردم به عیادت بیماران بروند و به کمک آنها بشتابند و از آنها رویگردان نشوند.
گاه این تفکر افراطى انحرافى به امور دیگر غیر از بیماریها نیز سرایت میکند مثلاً مىگویند: فلان کس فرزندش را از دست داده، به سراغ او نرویم ممکن است فرزندمان از دست برود، یا در امر تجارت ورشکست شده با او دوستى نکنیم ممکن است به ما هم سرایت کند، و امثال این خرافات که اسلام با همه آنها مخالفت کرده است.[5]
جمعى از اندیشمندان دینی،[6] تفسیر دیگرى براى نفى «عدوى» ذکر کردهاند و آن اینکه اسلام میخواهد به پیروان خود تعلیم دهد که حتى سرایت بیمارى از کسى به دیگرى بدون اراده خداوند نمیشود و هیچ سببى از اسباب این جهان استقلال در تأثیر ندارد، بلکه باید اراده و فرمان خدا با آن همراه باشد.
روایتی از پیامبر اکرم(ص) در این زمینه وجود دارد که تفسیر بالا را به نوعی تأیید میکند. ایشان در نفی باور به حتمیبودن واگیری میفرماید: «فمن أعدی الأول»؛[7] اولین بیمار، بیماری خود را از که گرفته است؟!
این عبارت بیانگر آن است که این تنها واگیری نیست که منجر به بیماری انسان میشود. و به عبارتی یک فرد میتواند در کنار بیماری باشد و بیمار نشود، اما فرد دیگری که با هیچ بیماری تماس نداشته به بیماری مبتلا شود.
با این وجود روایتی از امام علی(ع) وجود دارد که در آن بیان شده است: «الْعَدْوَى لَیْسَتْ بِحَق»؛[2] واگیری با حقیقت سازگار نیست.
در این زمینه باید گفت؛ «عَدوَى» به معناى سرایت است و در بیشتر موارد برای سرایت بیمارى از یک فرد به دیگرى مورد استفاده قرار میگیرد،[3] اما اینکه امام(ع) سرایت را نفى فرموده به این معنا نیست که هیچگونه از بیماریها واگیردار نمیباشد؛ زیرا امروز مسلّم است که بسیارى از بیماریها از فردى به دیگرى منتقل میشود؛ مانند بیمارى سل، سرماخوردگى و... اما چنین هم نیست که هر فردی که کنار بیماری بنشیند، حتماً به بیماری او مبتلا شود و نیز اینگونه نیست که تمام بیماریها واگیردار باشد بسیارى از بیماریها؛ مانند بیمارى قند، فشار خون، انواع سکتههاى قلبى و مغزى چیزى نیست که از کسى به دیگرى سرایت کند.[4]
به نظر میرسد که در عصر جاهلیت افرادى بودند که به شدّت از همه بیماران پرهیز میکردند و شاید اصلاً به عیادت آنها نمیرفتند و یک اعتقاد خرافى داشتند که باید از هر بیمارى پرهیز کرد. اسلام این عقیده افراطى و خرافى را نفى میکند تا مردم به عیادت بیماران بروند و به کمک آنها بشتابند و از آنها رویگردان نشوند.
گاه این تفکر افراطى انحرافى به امور دیگر غیر از بیماریها نیز سرایت میکند مثلاً مىگویند: فلان کس فرزندش را از دست داده، به سراغ او نرویم ممکن است فرزندمان از دست برود، یا در امر تجارت ورشکست شده با او دوستى نکنیم ممکن است به ما هم سرایت کند، و امثال این خرافات که اسلام با همه آنها مخالفت کرده است.[5]
جمعى از اندیشمندان دینی،[6] تفسیر دیگرى براى نفى «عدوى» ذکر کردهاند و آن اینکه اسلام میخواهد به پیروان خود تعلیم دهد که حتى سرایت بیمارى از کسى به دیگرى بدون اراده خداوند نمیشود و هیچ سببى از اسباب این جهان استقلال در تأثیر ندارد، بلکه باید اراده و فرمان خدا با آن همراه باشد.
روایتی از پیامبر اکرم(ص) در این زمینه وجود دارد که تفسیر بالا را به نوعی تأیید میکند. ایشان در نفی باور به حتمیبودن واگیری میفرماید: «فمن أعدی الأول»؛[7] اولین بیمار، بیماری خود را از که گرفته است؟!
این عبارت بیانگر آن است که این تنها واگیری نیست که منجر به بیماری انسان میشود. و به عبارتی یک فرد میتواند در کنار بیماری باشد و بیمار نشود، اما فرد دیگری که با هیچ بیماری تماس نداشته به بیماری مبتلا شود.
[1]. صدوق، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 557، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.
[2]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 546، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[3]. موسوی، سید عباس، شرح نهج البلاغة، ج 5، ص 498، بیروت، دار الرسول الاکرم، دار المحجة البیضاء، چاپ اول، 1376؛ مکارم شیرازى، ناصر، پیام امام امیر المؤمنین(ع)، ج 15، ص 270، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1386ش.
[4]. پیام امام امیر المؤمنین(ع)، ج 15، ص 270.
[5]. همان، ص 270 – 271؛ نک: ازدى، عبدالله بن محمد، کتاب الماء، ج 2، ص 774، تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، چاپ اول، 1387ش؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 15، ص 39، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[6]. نک: سروی مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی (الاصول و الروضة)، محقق، مصحح، شعرانی، ابو الحسن، ج 8، ص 334 – 335، و ج 12، ص 247، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، 1382ق.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 196، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق.