کد سایت
fa83492
کد بایگانی
101396
نمایه
حدیث امان
طبقه بندی موضوعی
حدیث,اهل بیت و ذوی القربی
خلاصه پرسش
حدیث امان چیست؟ آیا این حدیث در منابع شیعه و اهلسنت آمده است؟
پرسش
حدیث امان چیست؟ آیا این حدیث در منابع شیعه و اهلسنت آمده است؟
پاسخ اجمالی
اگرچه ممکن است واژه «امان» در روایات متعددی ذکر شده باشد، اما آنچه به عنوان «حدیث امان» مشهور است، روایتی از پیامبر اسلام(ص) است که چنگ زدن به دامان اهلبیت(ع) را مایه نجات امّت میشمارد و سعادت امّت را تنها در پیروی از آنان دانسته و آن پیشوایان را مایه امان یافتن امّت از اختلاف و گمراهی و هلاکت معرّفی میکند.
«حدیث امان» را حافظان و محدّثان فریقین از پیامبر اعظم(ص) نقل کردهاند.
لفظ حدیث
1. ابن عبّاس، به نقل از پیامبر(ص): «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنَ الْغَرَقِ، وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأُمَّتِی مِنَ الِاخْتِلَافِ، فَإِذَا خَالَفَتْهَا قَبِیلَةٌ مِنَ الْعَرَبِ اخْتَلَفُوا فَصَارُوا حِزْبَ إِبْلِیسَ»؛[1] ستارگان، مایه ایمنی ساکنان زمین از غرق شدن بوده، و اهل بیتم، مایه ایمنی امّت من از تفرقه هستند. پس هرگاه گروهی از عربها به مخالفت با آنان برخیزد، دچار اختلاف شده و به گروهی شیطانی تبدیل خواهند شد.
2. جابر بن عبدالله، به نقل از پیامبر(ص): «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ، فَإِذَا ذَهَبَتْ أَتَاهَا مَا یُوعَدُونَ، وَ أَنَا أَمَانٌ لِأَصْحَابِی مَا کُنْتُ، فَإِذَا ذَهَبْتُ أَتَاهُمْ مَا یُوعَدُونَ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأُمَّتِی، فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی أَتَاهُمْ مَا یُوعَدُونَ»؛[2] ستارگان، مایه ایمنی اهل آسماناند که هرگاه [از میان] بروند، آنچه به ساکنان آسمان وعده داده شده، به سراغ آنان خواهد آمد. من هم تا وقتی که باشم، مایه ایمنی اصحابم هستم و هرگاه بروم، آنچه به آنان وعده آن داده شده، بر آنان فرود خواهد آمد. اهلبیت من نیز مایه ایمنی امّت هستند که هرگاه دوران اهل بیتم به سر آید، آنچه به امّت من وعده آن داده شده، فرا خواهد رسید.
این حدیث با الفاظ و راویان دیگری از صحابه نیز در سایر منابع اهلسنت آمده است.[3]
قابل توجه است که امان بودن پیامبر(ص) برای امتش در آیه 33 سوره انفال نیز مورد تأکید قرار گرفته است:
«وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِم».
3. شماری از محدّثان شیعه، از طریق امام علی(ع) و ابن عباس از رسول خدا(ص) چنین نقل کردهاند: «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»؛[4] ستارگان، مایه ایمنی اهل آسماناند، و هرگاه [از میان] بروند، روزگار اهل آسمان پایان خواهد یافت. اهل بیت من نیز مایه ایمنی اهل زمیناند، و هرگاه دوران آنان پایان یابد، روزگار اهل زمین نیز پایان خواهد یافت.
4. ائمه اطهار(ع) نیز موضوع امنیت جامعه با حضور اهلبیت را به صورتهای مختلفی نقل کردهاند؛[5] امام علی(ع) در روز شورا فرمود: «...فنحن بیت النبوّة، و معدن الحکمة، و أمان أهل الأرض، و نجاة لمن طلب،...»؛[6] ما خانواده پیامبر و منبع دانش و مایه امنیت اهل زمینیم، و مایه نجات هر کسی هستیم که جویای هدایت و نجات باشد.
سند حدیث
حدیث امان، اسناد مختلفی دارد که همگی از حافظان بزرگ حدیث شیعه و اهل سنّتاند که دانشمندان رجال، آنان را مورد ستایش قرار دادهاند. بنابراین، حدیث از نظر سند، بدون اشکال و صحیح است[7] و قرائن مطمئن دیگری (مانند حدیث ثقلین) نیز وجود دارد که مضمون این حدیث را تأیید میکنند. حدیث امان، مورد تأیید فریقین و منطبق بر احادیث صحیحی است که در آثار شیعه و سنّی ذکر شده است و نوعی تواتر معنوی نیز در آن وجود دارد.
معنا و پیام حدیث
الف. رسول خدا(ص) در این حدیث، به طور عام و بدون هیچ قید و شرطی، اهلبیت(ع) را ستارگان هدایت و مایه ایمنی امّت از گمراهی و تفرقه و نابودی دانسته است. بنابراین، آثار وجودی اهلبیت برای امّت، مانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان زمین است. لازمه این معنا، آن است که همانگونه که ستارگان تا جهان باقی است، باقیاند تا مایه امان ساکنان زمین از غرق شدن باشند، امّت نیز تا باقی است، باید پیوسته فردی از اهلبیت(ع) در میان امّت وجود داشته باشد که به او تمسّک جویند و از وی پیروی کنند تا از افتادن در دام گمراهی و تفرقه، حفظ شوند. پس حدیث دلالت دارد بر اینکه هماکنون، از اهلبیت(ع) کسی در میان امّت وجود دارد تا در صورت فراهم بودن مقدّمات لازم، به رسالتی که پیامبر(ص) در این حدیث برای او برشمرده، جامه عمل بپوشاند و زمینههای هدایت و وحدت امّت اسلامی را فراهم سازد.
ب. ایمن ساختن امّت از گمراهی و تفرقه، مسئله مهمّی است که جز با بهره جُستن از علم و عصمت، ممکن نیست؛ چرا که اگر اقدام آنان در جهت هدایت و حفظ وحدت امّت، عالمانه و معصومانه نباشد، نه تنها به هدایت و اتّحاد امّت نمیانجامد، بلکه به اختلاف و گمراهی منتهی خواهد شد.
همچنین، اگر آنان معصوم نباشند و مرتکب گناه شوند، حدّاقل هنگام انجام دادن گناه، مایه امان امّت نخواهند بود. این در حالی است که رسول خدا بدون هیچ قید و شرطی، آنان را در همه احوال، مایه امان امّت دانسته است و این، نشان دهنده علم و عصمت اهلبیت(ع) است.[8]
ج. روشن است که مقصود از اهلبیت در اینجا، معنای لغوی آن که شامل همه افراد قبیله و بستگان و همسر و فرزندان شخص میشود، نیست؛ بلکه مقصود، اصطلاحی است که قرآن کریم آنرا در آیه تطهیر، درباره اهلبیت پیامبر(ص) به کار برده است: «إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً».[9] در جای خود ثابت شده که این آیه، انحصاراً درباره اهلبیت پیامبر(ص) است که عبارتاند از: فاطمه زهرا(س) و امامان معصوم(ع) که نخستینِ آنان، علی بن ابیطالب(ع) و آخرین فردشان مهدی موعود(عج) است.[10]
«حدیث امان» را حافظان و محدّثان فریقین از پیامبر اعظم(ص) نقل کردهاند.
لفظ حدیث
1. ابن عبّاس، به نقل از پیامبر(ص): «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنَ الْغَرَقِ، وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأُمَّتِی مِنَ الِاخْتِلَافِ، فَإِذَا خَالَفَتْهَا قَبِیلَةٌ مِنَ الْعَرَبِ اخْتَلَفُوا فَصَارُوا حِزْبَ إِبْلِیسَ»؛[1] ستارگان، مایه ایمنی ساکنان زمین از غرق شدن بوده، و اهل بیتم، مایه ایمنی امّت من از تفرقه هستند. پس هرگاه گروهی از عربها به مخالفت با آنان برخیزد، دچار اختلاف شده و به گروهی شیطانی تبدیل خواهند شد.
2. جابر بن عبدالله، به نقل از پیامبر(ص): «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ، فَإِذَا ذَهَبَتْ أَتَاهَا مَا یُوعَدُونَ، وَ أَنَا أَمَانٌ لِأَصْحَابِی مَا کُنْتُ، فَإِذَا ذَهَبْتُ أَتَاهُمْ مَا یُوعَدُونَ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأُمَّتِی، فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی أَتَاهُمْ مَا یُوعَدُونَ»؛[2] ستارگان، مایه ایمنی اهل آسماناند که هرگاه [از میان] بروند، آنچه به ساکنان آسمان وعده داده شده، به سراغ آنان خواهد آمد. من هم تا وقتی که باشم، مایه ایمنی اصحابم هستم و هرگاه بروم، آنچه به آنان وعده آن داده شده، بر آنان فرود خواهد آمد. اهلبیت من نیز مایه ایمنی امّت هستند که هرگاه دوران اهل بیتم به سر آید، آنچه به امّت من وعده آن داده شده، فرا خواهد رسید.
این حدیث با الفاظ و راویان دیگری از صحابه نیز در سایر منابع اهلسنت آمده است.[3]
قابل توجه است که امان بودن پیامبر(ص) برای امتش در آیه 33 سوره انفال نیز مورد تأکید قرار گرفته است:
«وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِم».
3. شماری از محدّثان شیعه، از طریق امام علی(ع) و ابن عباس از رسول خدا(ص) چنین نقل کردهاند: «النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ ذَهَبَ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»؛[4] ستارگان، مایه ایمنی اهل آسماناند، و هرگاه [از میان] بروند، روزگار اهل آسمان پایان خواهد یافت. اهل بیت من نیز مایه ایمنی اهل زمیناند، و هرگاه دوران آنان پایان یابد، روزگار اهل زمین نیز پایان خواهد یافت.
4. ائمه اطهار(ع) نیز موضوع امنیت جامعه با حضور اهلبیت را به صورتهای مختلفی نقل کردهاند؛[5] امام علی(ع) در روز شورا فرمود: «...فنحن بیت النبوّة، و معدن الحکمة، و أمان أهل الأرض، و نجاة لمن طلب،...»؛[6] ما خانواده پیامبر و منبع دانش و مایه امنیت اهل زمینیم، و مایه نجات هر کسی هستیم که جویای هدایت و نجات باشد.
سند حدیث
حدیث امان، اسناد مختلفی دارد که همگی از حافظان بزرگ حدیث شیعه و اهل سنّتاند که دانشمندان رجال، آنان را مورد ستایش قرار دادهاند. بنابراین، حدیث از نظر سند، بدون اشکال و صحیح است[7] و قرائن مطمئن دیگری (مانند حدیث ثقلین) نیز وجود دارد که مضمون این حدیث را تأیید میکنند. حدیث امان، مورد تأیید فریقین و منطبق بر احادیث صحیحی است که در آثار شیعه و سنّی ذکر شده است و نوعی تواتر معنوی نیز در آن وجود دارد.
معنا و پیام حدیث
الف. رسول خدا(ص) در این حدیث، به طور عام و بدون هیچ قید و شرطی، اهلبیت(ع) را ستارگان هدایت و مایه ایمنی امّت از گمراهی و تفرقه و نابودی دانسته است. بنابراین، آثار وجودی اهلبیت برای امّت، مانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان زمین است. لازمه این معنا، آن است که همانگونه که ستارگان تا جهان باقی است، باقیاند تا مایه امان ساکنان زمین از غرق شدن باشند، امّت نیز تا باقی است، باید پیوسته فردی از اهلبیت(ع) در میان امّت وجود داشته باشد که به او تمسّک جویند و از وی پیروی کنند تا از افتادن در دام گمراهی و تفرقه، حفظ شوند. پس حدیث دلالت دارد بر اینکه هماکنون، از اهلبیت(ع) کسی در میان امّت وجود دارد تا در صورت فراهم بودن مقدّمات لازم، به رسالتی که پیامبر(ص) در این حدیث برای او برشمرده، جامه عمل بپوشاند و زمینههای هدایت و وحدت امّت اسلامی را فراهم سازد.
ب. ایمن ساختن امّت از گمراهی و تفرقه، مسئله مهمّی است که جز با بهره جُستن از علم و عصمت، ممکن نیست؛ چرا که اگر اقدام آنان در جهت هدایت و حفظ وحدت امّت، عالمانه و معصومانه نباشد، نه تنها به هدایت و اتّحاد امّت نمیانجامد، بلکه به اختلاف و گمراهی منتهی خواهد شد.
همچنین، اگر آنان معصوم نباشند و مرتکب گناه شوند، حدّاقل هنگام انجام دادن گناه، مایه امان امّت نخواهند بود. این در حالی است که رسول خدا بدون هیچ قید و شرطی، آنان را در همه احوال، مایه امان امّت دانسته است و این، نشان دهنده علم و عصمت اهلبیت(ع) است.[8]
ج. روشن است که مقصود از اهلبیت در اینجا، معنای لغوی آن که شامل همه افراد قبیله و بستگان و همسر و فرزندان شخص میشود، نیست؛ بلکه مقصود، اصطلاحی است که قرآن کریم آنرا در آیه تطهیر، درباره اهلبیت پیامبر(ص) به کار برده است: «إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً».[9] در جای خود ثابت شده که این آیه، انحصاراً درباره اهلبیت پیامبر(ص) است که عبارتاند از: فاطمه زهرا(س) و امامان معصوم(ع) که نخستینِ آنان، علی بن ابیطالب(ع) و آخرین فردشان مهدی موعود(عج) است.[10]
[1]. نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: عطا، مصطفى عبدالقادر، ج 3، ص 162، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق؛ صالحى شامى، محمد بن یوسف، سبل الهدى و الرشاد فى سیرة خیر العباد، ج 11، ص 7، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق.
[2]. المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 486.
[3]. نک: ابن حنبل شیبانی، أبوعبدالله أحمد بن محمد، فضائل الصحابة، ج 2، ص 671، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1403ق؛ ابن اعرابی، أبوسعید، معجم ابن الأعرابی، ج 3، ص 977، عربستان سعودی، دار ابن الجوزی، چاپ اول، 1418ق؛ شجری جرجانی، یحیى بن الحسین، ترتیب الأمالی الخمیسیة، ج 1، ص 200، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1422ق؛ ابن عساکر، أبوالقاسم علی بن الحسن، تاریخ دمشق، ج 40، ص 20، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، 1415ق.
[4]. ابن بابویه(صدوق)، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 205، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق؛ طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، ص 379، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[5]. کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 205 و 207؛ ابن بابویه(صدوق)، محمد بن على، علل الشرائع، ج 1، ص 123، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[6]. طبری، أبوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبوالفضل، ج 4، ص 236، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.، ؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 74، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[7]. ر.ک: المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 162؛ ابن عطیه، جمیل حمود، أبهى المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج 1، ص 819 – 820، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، 1423ق.
[8]. ر.ک: زینلی، غلامحسین، حدیث امان، مجله: حدیث و اندیشه، پاییز و زمستان 1385، شماره 2، ص 44 تا 66؛ حمود، محمد جمیل، الفوائد البهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج 2، ص 93 – 94، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ دوم، 1421ق.
[9]. احزاب، 33.