کد سایت
fa86137
کد بایگانی
103573
نمایه
زندگینامه حضرت لوط(ع)
طبقه بندی موضوعی
تاریخ,صفات و زندگی پیامبران,لوط
برچسب
لوط|سدوم|زندگینامه|فلسطین|رباط کریم
خلاصه پرسش
خلاصهای از زندگینامه حضرت لوط را بیان فرمایید؟
پرسش
لطفاً زندگینامه حضرت لوط(ع) را بیان فرمایید.
پاسخ اجمالی
حضرت لوط(ع)، یکی از پیامبران بزرگ و معاصر با حضرت ابراهیم(ع) بود.[1] نام این پیامبر 27 بار در قرآن مجید ذکر شده است.[2]
وی بر شریعت ابراهیم(ع)، و اولین فردی بود که به آنحضرت ایمان آورد. در نسبت حضرت لوط با حضرت ابراهیم(ع) اختلاف است؛ برخی معتقدند وی برادرزاده حضرت ابراهیم بود.[3] بعضی میگویند خواهر زاده،[4] و عدهای بر آنند که لوط پسر خاله ابراهیم بود.[5]
نام پدر لوط «هاران بن تارخ(تارح)»[6] و نام مادرش «ورقه» یا «رقیه» دختر «لاحج» بود،[7] و لاحج یکی از انبیای الهی بود.[8]
لوط(ع) پس از هجرت از سرزمین بابِل به همراه ابراهیم، سی سال در میان قوم خود،[9] سکونت داشت، و پیوسته ایشان را به خدا و ایمان به او و پیروى از فرامینش دعوت میکرد و از انجام فواحش و قبایح بازشان میداشت. آنحضرت قومش را بر طاعت خدا وادار میکرد، ولى آنها اجابتش نکرده و از حق تعالى اطاعت نمینمودند؛ لذا خدای تعالى به فرشتگانى مأموریت داد تا مؤمنان را از آن منطقه بیرون کنند، اما آنان تنها یک خانواده مؤمن یافته و آنان را خارج کردند،[10] سپس به حضرت لوط گفتند در دل شب خانوادهات را از این شهر بیرون ببر و مراقب باش که جز همسرت که با کافران همعقیده است، هیچ فرد دیگری جا نماند و در همان مسیری که به شما فرمان داده شد، حرکت کنید،[11] چون شب فرا رسید لوط دختران خود را حرکت داد، ولى همسرش برگشت و به سوی خویشان خود رفت و به آنان نیز خبر داد که لوط و فرزندانش از شهر خارج شدهاند![12] طولی نکشید که عذابی سنگین بر آن شهر فرود آمد و تمام افراد باقیمانده را به هلاکت رساند.
سرانجام لوط(ع) هفت سال بعد از ترک شهر سدوم، در روز چهارشنبه دهم ربیع الاول[13] در سن هشتاد[14] یا هشتاد و دو سالگی[15] درگذشت.
گفتنی است؛ در روایات به مدفن حضرت لوط نبی(ع) تصریح نشده است. در تورات آمده است که؛ حضرت لوط نبی(ع) پس از خروج از شهر سدوم، به شهر کوچک «صوغِر» و از آنجا به کوههای مجاور رفت،[16] امّا مورّخان مسلمان از روستایی به نام «بنینَعیم» یا «کَفَر بریک»[17] در نزدیکی مسجد الخلیل نام بردهاند و نوشتهاند که حضرت لوط پیغمبر(ع) پس از نزول عذاب بر شهر سدوم به «زُعِر» (صوغر) و از آنجا به این ناحیه آمد، و مزار حضرت لوط نبی(ع) در این روستا (بنینَعیم) واقع گردیده است.[18]
بنابراین، مقبرههای منسوب به لوط(ع) در رباط کریم و دیگر مناطق از نظر سند قابل پذیرش نیست.
و نیز آنچه معروف است که کویر لوت محل زندگی این پیامبر بود!
فضایل و ویژگیهای لوط(ع)
بر اساس آیات قرآن کریم و روایات، حضرت لوط(ع) دارای ویژگیها و فضیلتهای بسیاری بود؛ مانند:
1. حکمت: «وَ لُوطاً آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً»؛[19] یعنى حکمت به او بخشیده شده، واژه «حکم» در پارهاى از موارد به معناى فرمان نبوّت و رسالت آمده، در موارد دیگرى به معناى قضاوت، و گاهى نیز به معناى عقل و خرد. از میان این معانى معناى اول در اینجا مناسبتر به نظر میرسد، هر چند منافاتى میان آنها نمیباشد.[20]
2. علم: به او علم لدنّى عنایت گردید، و آن علمى است که اختصاص به انبیا و رسولان حق تعالى دارد و از آن طریق ابلاغ رسالت مینمایند.[21]
3. بخشندگی و کرامت: «وَ کَانَ لُوطٌ رَجُلًا سَخِیّاً کَرِیماً یَقْرِی الضَّیْفَ إِذَا نَزَلَ بِه ...»؛[22] لوط مردی با سخاوت و کریم بود، هنگامی که مهمان بر او وارد میشد از او پذیرایی میکرد.
4. مهربانی: لوط آنچنان خوشاخلاق و مهربان بود و با مردم با اخلاق نیکو برخورد میکرد که اخلاق نیکوی امام علی(ع) به خوش اخلاقی لوط تشبیه شده است.[23]
5. دخول در رحمت الهى: «وَ أَدْخَلْناهُ فی رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحین».[24] از فضیلت لوط(ع) دخول او در رحمت الهى است و این از بالاترین فضیلتها به شمار میرود و همینطورى که اعمال اهل سدوم آنان را از فاسقان گردانید، نیکى اعمال لوط ایجاب گردید که او را از صالحین و نیکوکاران گرداند.[25]
وی بر شریعت ابراهیم(ع)، و اولین فردی بود که به آنحضرت ایمان آورد. در نسبت حضرت لوط با حضرت ابراهیم(ع) اختلاف است؛ برخی معتقدند وی برادرزاده حضرت ابراهیم بود.[3] بعضی میگویند خواهر زاده،[4] و عدهای بر آنند که لوط پسر خاله ابراهیم بود.[5]
نام پدر لوط «هاران بن تارخ(تارح)»[6] و نام مادرش «ورقه» یا «رقیه» دختر «لاحج» بود،[7] و لاحج یکی از انبیای الهی بود.[8]
لوط(ع) پس از هجرت از سرزمین بابِل به همراه ابراهیم، سی سال در میان قوم خود،[9] سکونت داشت، و پیوسته ایشان را به خدا و ایمان به او و پیروى از فرامینش دعوت میکرد و از انجام فواحش و قبایح بازشان میداشت. آنحضرت قومش را بر طاعت خدا وادار میکرد، ولى آنها اجابتش نکرده و از حق تعالى اطاعت نمینمودند؛ لذا خدای تعالى به فرشتگانى مأموریت داد تا مؤمنان را از آن منطقه بیرون کنند، اما آنان تنها یک خانواده مؤمن یافته و آنان را خارج کردند،[10] سپس به حضرت لوط گفتند در دل شب خانوادهات را از این شهر بیرون ببر و مراقب باش که جز همسرت که با کافران همعقیده است، هیچ فرد دیگری جا نماند و در همان مسیری که به شما فرمان داده شد، حرکت کنید،[11] چون شب فرا رسید لوط دختران خود را حرکت داد، ولى همسرش برگشت و به سوی خویشان خود رفت و به آنان نیز خبر داد که لوط و فرزندانش از شهر خارج شدهاند![12] طولی نکشید که عذابی سنگین بر آن شهر فرود آمد و تمام افراد باقیمانده را به هلاکت رساند.
سرانجام لوط(ع) هفت سال بعد از ترک شهر سدوم، در روز چهارشنبه دهم ربیع الاول[13] در سن هشتاد[14] یا هشتاد و دو سالگی[15] درگذشت.
گفتنی است؛ در روایات به مدفن حضرت لوط نبی(ع) تصریح نشده است. در تورات آمده است که؛ حضرت لوط نبی(ع) پس از خروج از شهر سدوم، به شهر کوچک «صوغِر» و از آنجا به کوههای مجاور رفت،[16] امّا مورّخان مسلمان از روستایی به نام «بنینَعیم» یا «کَفَر بریک»[17] در نزدیکی مسجد الخلیل نام بردهاند و نوشتهاند که حضرت لوط پیغمبر(ع) پس از نزول عذاب بر شهر سدوم به «زُعِر» (صوغر) و از آنجا به این ناحیه آمد، و مزار حضرت لوط نبی(ع) در این روستا (بنینَعیم) واقع گردیده است.[18]
بنابراین، مقبرههای منسوب به لوط(ع) در رباط کریم و دیگر مناطق از نظر سند قابل پذیرش نیست.
و نیز آنچه معروف است که کویر لوت محل زندگی این پیامبر بود!
فضایل و ویژگیهای لوط(ع)
بر اساس آیات قرآن کریم و روایات، حضرت لوط(ع) دارای ویژگیها و فضیلتهای بسیاری بود؛ مانند:
1. حکمت: «وَ لُوطاً آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً»؛[19] یعنى حکمت به او بخشیده شده، واژه «حکم» در پارهاى از موارد به معناى فرمان نبوّت و رسالت آمده، در موارد دیگرى به معناى قضاوت، و گاهى نیز به معناى عقل و خرد. از میان این معانى معناى اول در اینجا مناسبتر به نظر میرسد، هر چند منافاتى میان آنها نمیباشد.[20]
2. علم: به او علم لدنّى عنایت گردید، و آن علمى است که اختصاص به انبیا و رسولان حق تعالى دارد و از آن طریق ابلاغ رسالت مینمایند.[21]
3. بخشندگی و کرامت: «وَ کَانَ لُوطٌ رَجُلًا سَخِیّاً کَرِیماً یَقْرِی الضَّیْفَ إِذَا نَزَلَ بِه ...»؛[22] لوط مردی با سخاوت و کریم بود، هنگامی که مهمان بر او وارد میشد از او پذیرایی میکرد.
4. مهربانی: لوط آنچنان خوشاخلاق و مهربان بود و با مردم با اخلاق نیکو برخورد میکرد که اخلاق نیکوی امام علی(ع) به خوش اخلاقی لوط تشبیه شده است.[23]
5. دخول در رحمت الهى: «وَ أَدْخَلْناهُ فی رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحین».[24] از فضیلت لوط(ع) دخول او در رحمت الهى است و این از بالاترین فضیلتها به شمار میرود و همینطورى که اعمال اهل سدوم آنان را از فاسقان گردانید، نیکى اعمال لوط ایجاب گردید که او را از صالحین و نیکوکاران گرداند.[25]
[1]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 175، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[2]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 6، ص 215، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[3]. یعقوبی، احمد بن أبییعقوب، تاریخ الیعقوبى، ج 1، ص 24، بیروت، دار صادر، بیتا؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 12، ص 143، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[4]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء(ع)، محقق، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 106؛ مشهد، مرکز پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، 1409ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 439، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 549، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[6]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 292، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ البدایة و النهایة، ج 1، ص 176؛ بحار الأنوار، ج 12، ص 143.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 370، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. همان.
[9]. شهری که لوط در آن مأمور به رسالت بود، نامش «سدوم» بود، که لوط در مهاجرتش با ابراهیم در آنجا زندگی میکرد. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 37، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[10]. ذاریات، 35-36.
[11]. حجر، 65.
[12]. علل الشرائع، ج 2، ص 549.
[13]. خواند میر، غیاث الدین بن همام الدین، تاریخ حبیب السیر، ج 1، ص 50 – 51، تهران، خیام، چاپ چهارم، 1380ش؛
[14]. ابن جوزى، أبوالفرج عبدالرحمن بن على، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، ج 1، ص 285، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق؛
[15]. تاریخ حبیب السیر، ج 1، ص 50 – 51.
[16]. سِفر تکوین، 19: 22، 23 و 30.
[17]. شهرک بنینعیم در منطقه روستای مستحکم «کفار بروشا» که در روزگار رومیان ساخته شده واقع است پس از فتح آن توسط مسلمانان به کفر بریک معروف شد. و چون قبیله نعیمی به جنوب فلسطین آمد و طایفهای از آن در ناحیه کفربریک استقرار یافت، روستای مزبور به آنها منسوب گشت و از آن وقت به بنینعیم معروف شد.
[18]. هروى، ابوالحسن على بن ابیبکر، الاشارات الى معرفة الزیارات، ص 34، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیة، چاپ اول، 1423ق؛ مجیرالدین حنبلی علیمی، عبدالرحمن بن محمد، الانس الجلیل، ج 1، ص 160، عمان، مکتبة دندیس، چاپ اول، 1420ق؛ عصامی مکی، عبدالملک بن حسین، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل و التوالی، ج 1، ص 186، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1419ق.
[19]. انبیاء، 74.
[20]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 13، ص 458، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[21]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 8، ص 282، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[22]. علل الشرائع، ج 2، ص 549.
[23]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج 2، ص 959، قم، الهادی، چاپ اول، 1405ق.
[24]. انبیاء، 75.
[25] مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 8، ص 282.