کد سایت
fa86601
کد بایگانی
104115
نمایه
بازداشتن از خدا و حقیقت
طبقه بندی موضوعی
حدیث
خلاصه پرسش
«کل من شغلک عن الحق فهو صنمک» هرچه تو را از حق بازدارد، همان چیز «بت» تو است! آیا این متن، روایتی از معصومان(ع) میباشد؟
پرسش
این حدیث در کدام کتاب آمده است: «کل من شغلک عن الحق فهو صنمک»؛ آیا از نظر سندی صحیح است؟
پاسخ اجمالی
درباره آنچه که انسان را از خداوند و حقیقت الهی باز دارد؛ عبارتی در کتابهای عرفانی متقدم و متأخر به صورت سخن مطلق یا با استناد به پیامبر خدا(ص) و امام صادق(ع) اینگونه آمده است:
«کلّ ما شغلک عن الحقّ فهو عدوّک»؛[1] آنچه تو را از حق سرگرم [به چیز دیگرى] کند، آن دشمن تو است.
«ما شغلک عن الحق فهو صنمک»؛[2] آنچه تو را از حق سرگرم [به چیز دیگرى] کند، آن بت تو است.
احمد بن حنبل گفت: «ما شغلک عن الحق فهو طاغوتک»؛[3] آنچه تو را از حق سرگرم [به چیز دیگرى] کند، آن طاغوت تو است.
هرچند انتساب این سخن به معصومان(ع) چندان قابل اثبات نیست، ولی محتوا و مضمون آن قابل پذیرش است؛ زیرا این عبارات، بیانگر عامل غفلت در آدمی میباشند؛ چرا که دلمشغولی و دوستی نسبت به امور دنیایی، پردهای بر فکر و قلب انسان میافکند که او را از واقعیت و حقیقت دور میکند، همانگونه که بتها انسان را از حقیقت دور میکنند.[4]
«کلّ ما شغلک عن الحقّ فهو عدوّک»؛[1] آنچه تو را از حق سرگرم [به چیز دیگرى] کند، آن دشمن تو است.
«ما شغلک عن الحق فهو صنمک»؛[2] آنچه تو را از حق سرگرم [به چیز دیگرى] کند، آن بت تو است.
احمد بن حنبل گفت: «ما شغلک عن الحق فهو طاغوتک»؛[3] آنچه تو را از حق سرگرم [به چیز دیگرى] کند، آن طاغوت تو است.
هرچند انتساب این سخن به معصومان(ع) چندان قابل اثبات نیست، ولی محتوا و مضمون آن قابل پذیرش است؛ زیرا این عبارات، بیانگر عامل غفلت در آدمی میباشند؛ چرا که دلمشغولی و دوستی نسبت به امور دنیایی، پردهای بر فکر و قلب انسان میافکند که او را از واقعیت و حقیقت دور میکند، همانگونه که بتها انسان را از حقیقت دور میکنند.[4]
[1]. سمعانى(م 534ق)، احمد، روح الأرواح فى شرح أسماء الملک الفتاح، ص 456، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوم، 1384ش.
[2]. لاهورى(قرن یازدهم)، محمد رضا، مکاشفات رضوى، ص 35، تهران، روزنه، چاپ اول، 1377ش؛ آبادى(قرن دوازدهم)، ولى محمد اکبر، شرح مثنوى مولوى موسوم به مخزن الاسرار، ج 1، ص 58، تهران، قطره، چاپ اول، 1383ش؛ خواجه ایوب(قرن 12)، اسرار الغیوب، ج 1، ص 62، تهران، اساطیر، 1377ش؛ عبد الصمد همدانى(م 1216ق)، بحر المعارف، ج 2، ص 86، تهران، حکمت، چاپ اول، 1387ش.
[3]. ابن معن(1109ق)، حسین بن فخرالدین، التمییز، ص 363، عمان (اردن)، دار الشروق للنشر و التوزیع، چاپ اول، 2001م.