کد سایت
fa90727
کد بایگانی
107459
نمایه
زمان ظهور هاروت و ماروت
طبقه بندی موضوعی
پیامبران و امامان
خلاصه پرسش
ماجرای هاروت و ماروت در چه زمانی رخ داد، و آیا آنان فرشته بودند یا انسان؟
پرسش
هاروت و ماروت در زمان کدام پیامبر بودند.
پاسخ اجمالی
فرشته بودن یا انسان بودن هاروت و ماروت[1]
برای فهم اینکه مقصود از هاروت و ماروت چه کسانی هستند، باید ابتدا به اعراب کلمه «الْمَلکَیْنِ»[2] در قرآن توجه نمود. بنابر قول مشهور که کلمه «الْمَلَکَیْنِ» را با فتح حرف «لام» قرائت میکنند؛[3] «مَلَک» به معنای فرشته بوده و از آنجا که هاروت و ماروت بدل از کلمه «الْمَلَکَیْنِ» میباشند؛[4] لذا آن دو فرشتههای الهی بودند[5] که علاوه بر این دو نام، برخی نام آنها را جبرئیل و میکائیل[6] و یا عزّا و عزایا[7] دانستهاند.
اما بنابر قول غیر مشهور که کلمه «الْمَلِکَیْنِ» را با کسر حرف «لام» قرائت نمودهاند،[8] معنای «ملِک»، پادشاه و یا فرد باقدرت است که در همین راستا برخی هاروت و ماروت را از شیاطین،[9] عدهای از قبیله جن[10] دانستهاند. برخی دیگر گفتند که آنها دو مرد از افراد عادی هستند،[11] و یا افرادی از اهالی شهر بابل بودند،[12] که به مردم سحر یاد میدادند. و برخی دیگر میگویند که دو مرد صالح از پادشاهان بودند.[13]
در نوعی تفسیر باطنی نیز نقل شده است که مراد از این دو ملک، همان روح و قلب آدمیزاد است؛ چون آن دو از عالم روحانی به عالم جسمانی نقل مکان کردند تا حق را برپاکنند، اما با زینتهای دنیوی فریفته شده و ... .[14]
همانگونه که مشاهده میشود نظریات بسیار گوناگونی در مورد هویت هاروت و ماروت ارائه شده است، اما به هر حال آنان هرکه باشند، چندان مهم نیست. پیام قرآن آن است که نباید از سحر و جادو در جهت مخالف با اخلاق فردی و منفعتهای اجتماعی بهره برد.
علت و زمان نزول آنها بر فرض فرشته بودن
در مورد علت و زمان نزول هاروت و ماروت، گزارشهای مختلفی در روایات و تفاسیر وجود دارند که شاید نتوان به صورت قطع آنها را پذیرفت، اما در عین حال گروهی گفتند علت آمدن آنها به زمین این بود که سحر و جادو بعد از حضرت نوح(ع)[15] و یا ادریس پیامبر(ع)،[16] زیاد شد؛ لذا خدا هاروت و ماروت را به سوی مردم فرستاد تا آنها را به سمت خدا دعوت و از سحر و جادو کردن نهی کنند.[17]
برای فهم اینکه مقصود از هاروت و ماروت چه کسانی هستند، باید ابتدا به اعراب کلمه «الْمَلکَیْنِ»[2] در قرآن توجه نمود. بنابر قول مشهور که کلمه «الْمَلَکَیْنِ» را با فتح حرف «لام» قرائت میکنند؛[3] «مَلَک» به معنای فرشته بوده و از آنجا که هاروت و ماروت بدل از کلمه «الْمَلَکَیْنِ» میباشند؛[4] لذا آن دو فرشتههای الهی بودند[5] که علاوه بر این دو نام، برخی نام آنها را جبرئیل و میکائیل[6] و یا عزّا و عزایا[7] دانستهاند.
اما بنابر قول غیر مشهور که کلمه «الْمَلِکَیْنِ» را با کسر حرف «لام» قرائت نمودهاند،[8] معنای «ملِک»، پادشاه و یا فرد باقدرت است که در همین راستا برخی هاروت و ماروت را از شیاطین،[9] عدهای از قبیله جن[10] دانستهاند. برخی دیگر گفتند که آنها دو مرد از افراد عادی هستند،[11] و یا افرادی از اهالی شهر بابل بودند،[12] که به مردم سحر یاد میدادند. و برخی دیگر میگویند که دو مرد صالح از پادشاهان بودند.[13]
در نوعی تفسیر باطنی نیز نقل شده است که مراد از این دو ملک، همان روح و قلب آدمیزاد است؛ چون آن دو از عالم روحانی به عالم جسمانی نقل مکان کردند تا حق را برپاکنند، اما با زینتهای دنیوی فریفته شده و ... .[14]
همانگونه که مشاهده میشود نظریات بسیار گوناگونی در مورد هویت هاروت و ماروت ارائه شده است، اما به هر حال آنان هرکه باشند، چندان مهم نیست. پیام قرآن آن است که نباید از سحر و جادو در جهت مخالف با اخلاق فردی و منفعتهای اجتماعی بهره برد.
علت و زمان نزول آنها بر فرض فرشته بودن
در مورد علت و زمان نزول هاروت و ماروت، گزارشهای مختلفی در روایات و تفاسیر وجود دارند که شاید نتوان به صورت قطع آنها را پذیرفت، اما در عین حال گروهی گفتند علت آمدن آنها به زمین این بود که سحر و جادو بعد از حضرت نوح(ع)[15] و یا ادریس پیامبر(ع)،[16] زیاد شد؛ لذا خدا هاروت و ماروت را به سوی مردم فرستاد تا آنها را به سمت خدا دعوت و از سحر و جادو کردن نهی کنند.[17]
[2]. بقره 102.
[3]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهران، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج 1، ص 375، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ شیبانی، محمد بن حسن، نهج البیان عن کشف معانی القرآن، تحقیق، درگاهی، حسین، ج 1، ص 181، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، چاپ اول، 1413ق.
[4]. التبیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 375؛ نهج البیان عن کشف معانی القرآن، ج 1، ص 181.
[5]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 375.
[6]. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج 2، ص 81، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 56، ص 304، بیروت، مؤسسة الطبع و النشر، چاپ اول، 1410ق.
[7]. نویری، شهاب الدین، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج 15، ص 52، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیة، چاپ اول، 1423ق؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 1، ص 246، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق؛ رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 1، ص 295، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[8]. التبیان فى اعراب القرآن، ص 375؛ نهج البیان عن کشف معانى القرآن، ج1، ص 181.
[9]. التبیان فى اعراب القرآن، ص 375.
[10]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 1، ص 238، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، 1419ق.
[11]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 337، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ نهج البیان عن کشف معانى القرآن، ج 1، ص 182؛ بحار الأنوار، ج 56، ص 304
[12]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 375.
[13]. نهج البیان عن کشف معانى القرآن، ج 1، ص 182؛ بحار الأنوار، ج 56، ص 304.
[14]. بحار الانوار، ج 56، ص 311.
[15]. ابن قتیبه دینوری، عبد الله بن مسلم، عیون الاخبار، ج 1، ص 267، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1418ق.
[16]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 376؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 1، ص 246؛ روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، ج 2، ص 81.
[17]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج1، ص 375.