بر اساس گزارشهای تاریخی معاویه در جنگ صفین آب را بر سپاه امام علی(ع) بست:
عبدالله بن عوف بن احمر نقل میکند: در جنگ صفین روبروی معاویه و مردم شام قرار گرفتیم. آنها در جایگاهی هموار فرود آمدند و به آبراه دست یافتند و ابوالاعور سلمی با سربازانی سواره و پیاده از آنجا محافظت میکرد و مصمم بود که از دسترسی ما به آب جلوگیری کند.
ما نزد امام علی(ع) رفته و ماجرا را به اطلاع حضرتشان رساندیم. علی(ع) صعصعة بن صوحان را مأمور نمود تا نزد معاویه برود و بگوید که تا حجت را بر شما تمام نکنیم با شما نخواهیم نجنگید؛ اما تو یاران خود را فرستادهای و پیش از آنکه ما به جنگ شما بیاییم، جنگ را آغاز کردید! اینکه شما مانع دسترسی از آب شدهاید خطای دیگری است که مرتکب آن میشوید؛ چراکه سپاهیان ما دست روی دست نمیگذارند تا وضعیت به همین گونه ادامه یابد. پس به یارانت پیغام بده تا راه آب را باز کنند. معاویه با یارانش مشورت کرد. ولید بن عقبه گفت: نمیگذاریم به آب دست یابند، چنانکه آنان نیز مانع دسترسی عثمان به آب شدند! آنان چهل روز عثمان را محاصره کرده و نگذاشتند آب خنک و غذای نرم به او برسد! اما عمرو بن عاص به معاویه گفت: مانع دسترسی آنان به آب نشو که این جماعت تشنه نخواهند ماند؛ اما ولید بن عقبه سخن خویش را تکرار کرد.
عبدالله بن سعد بن ابیسرح گفت: تا شب نخواهم گذاشت تا به آب دست یابند و آنان بازخواهند گشت و این بازگشت، شکستی برای آنها خواهد بود! من اینجا مانع دسترسی آنها به آب میشوم، خدا نیز روز رستاخیز از آب منعشان خواهد کرد! صعصعه گفت: خداوند در روز رستاخیز کافران و فاسقان و شرابخوارانی مانند تو و این فاسق (ولید بن عقبه) را از آب منع خواهد کرد! یاران معاویه به طرف صعصعه حمله کردند؛ اما معاویه از آنها خواست تا صعصعه را رها کنند. صعصعه به سمت سپاه امام(ع) بازگشت. معاویه نیز سوارانی را نزد ابوالاعور فرستاد تا همچنان راه دسترسی سپاه امام(ع) به آب را بسته نگهدارند.
به دنبال آن بود که امام علی(ع) یاران خود را به نبرد با آنان فرستاد و سرانجام مسیر دسترسی به آب در اختیار سپاهیان امام(ع) قرار گرفت. برخی یاران امام(ع) خواستند که – در رفتاری مشابه - مانع دسترسی سپاهیان معاویه به آب شوند؛ اما امام(ع) دستور داد که آنان به اندازه احتیاج آب بگیرند و به اردوگاه بازگردند و مانع رسیدن سپاه معاویه به آب نیز نشوند.[1]
برخی از گزارشهای تاریخی نیز حاکی از آن است که معاویه پیکی را نزد امام علی(ع) فرستاد و از ایشان خواست تا مانع دسترسی سپاهش به نهر فرات نشوند و امام(ع) نیز پذیرفت.[2]
در تحلیل این ماجرا باید گفت، اگرچه امام علی(ع) طبق آیات قرآن حق مقابله به مثل را داشت:
هر کس به شما تجاوز کرد، شما نیز همان رفتار را در مقابل او داشته باشید![3]
و هر گاه خواستید مقابله مثل کنید، مجازید به همان اندازهای که به شما تعدّی شده است، کیفر دهید! [4]
اما با این وجود، اموری مانند قصاص و مقابله به مثل گرچه رفتاری مجاز و مشروع است، اما واجب نیست و در مواردی - و بر حسب شرایط - اخلاق حکم میکند فردی که چنین حقی را دارد، از حق خود صرف نظر کند. این نکته در آیات فراوانی ذکر شده است و به عبارتی، مقابله به مثل، تنها به عنوان آخرین راه است:
- کیفر هر بدی، رفتاری همانند آن است اما هر کس عفو کرده و به دنبال اصلاح باشد، پاداش او با خدا خواهد بود؛ خداوند ستمکاران را دوست ندارد! [5]
- پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، مورد بخشش قرار گرفت، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها شد،) باید از راه پسندیده پیروی کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد.) و او [قاتل] نیز با رفتاری نیک، دیه را به ولی مقتول بپردازد.[6]
- و هر زخمی، قصاص دارد؛ اما اگر کسی آنرا ببخشد (و از قصاص، صرف نظر کند)، کفاره (گناهان) او محسوب میشود.[7]
امام علی(ع) به دلیل همین اصول اخلاقی، از مقابله به مثل دست کشیده و نگذاشت که در کنار رود فرات، سپاهیان معاویه تشنه بمانند، اما سالها بعد سپاهیان یزید فرزند معاویه با زیرپا گذاشتن اصول اخلاقی، راه آب را بر سپاهیان امام حسین(ع) بسته و آنان را تشنهلب به شهادت رساندند.ش
[1]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 571 – 572، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[2].مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 2، ص 377، دار الهجرة، قم، چاپ دوم، 1409ق.