واژه «تشریق» از ریشه «شرق»،[1] در مقابل واژه «غرب» است.[2] و در اصطلاح به سه روز بعد از عید قربان،[3] یعنی روز یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ماه ذیالحجه،[4] «ایام تشریق» گفته میشود.[5]
برخی روایات، این روزها را مصداق «ایام معلومات» و یا «روزهای مشخص» دانستهاند که در آیه 28 سوره حج از آنها یاد شده است.[6]
روز اول آن به دلیل استقرار مردم در سرزمین منی به «یوم القر» معروف است، اما در نزد عامه به «یوم الرؤس» معرف است، زیرا مردم در این روز از گوشت قربانی میخورند. روز دوم به « یوم النفر الأول» و روز سوم به «یوم النفر الآخر» معروف است.[7]
به هر حال، در مورد وجه تسمیه «ایام تشریق» چند احتمال داده شده است:
- «تشریق» به معنای خشک کردن گوشت در آفتاب است، و این روزها گوشت قربانى را (برای نگهداری طولانی مدت) خشک میکردند.[8]
- «تشریق» به معنای نماز عید است، و این نماز در روز دهم ذی الحجه و هنگام طلوع خورشید از مشرق خوانده میشود. روزهای دیگر نیز به پیروی از همین روز اول ، «ایام تشریق» خوانده شده است.[9]
- در تفسیری باطنی «روز تشریق» روزی است که نور امام زمان(ع) بر مردم تابیده و آنان در زیر این نور قرار میگیرند.[10]
- ماه در این شبها از موقعیتی برخوردار است که نور خوبی از آن بر زمین میتابد.[11]
- تا قبل از طلوع خورشید از مشرق، قربانی را ذبح نمیکنند.[12]
- یکی از معانی «تشریق»، سکونت در زیر تابش آفتاب است و حاجیان در این روزها برای ادای مناسک حج در زیر آفتاب توقف میکنند.[13]
- «تشریق» به معنای «رفتن به سمت مشرق» نیز مورد استفاده قرار میگیرد، و بیشتر حاجیان بعد از ادای مناسک حج به سمت مشرق میروند.[14]
[1]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومى، مهدى، سامرائى، ابراهیم، ج 5، ص 38، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[2]. ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، ج 2، ص 730، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1988م.
[3]. «روزههای حرام»، 61496؛ «ثواب و فضیلت نماز عید قربان»، 91850.
[4]. «فضیلت روزه ماه ذی الحجه»، 45123.
[5]. عاملی (شهید اول)، محمد بن مکی، رسائل الشهید الأول، ص 234، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، بیتا؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 310، قم، منشورات دار الرضی، چاپ اول، بیتا.
[6]. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، محقق، مصحح، فیضی، آصف، ج 1، ص 329، قم، مؤسسة آل البیت ع، چاپ دوم، 1385ق.
[7]. همان؛ تمیمی مغربی، ابو حنیفه نعمان بن محمد، تأویل الدعائم، محقق، مصحح، اعظمی، محمد حسن، ج 3، ص 254، قاهره، دار المعارف، چاپ اول، بیتا.
[8]. جمهرة اللغة، ج 2، ص 731؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 8، ص 252، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421ق.
[9]. تهذیب اللغة، ج 8، ص 252.
[10]. تأویل الدعائم، ج ، ص 255.
[11]. فاضل مقداد، جمال الدین، کنز العرفان فی فقه القرآن، تحقیق، قاضی، سید محمد، ج 1، ص 319، قم، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[12]. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، محقق، مصحح، عطار، احمد عبد الغفور، ج 4، ص 1501، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1410ق.
[13]. بلاغى، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ص 81، قم، حکمت، 1386ق.
[14]. همان.