دربارهی ترجمه و یا تفسیر جملهی «و اضربوهن»،[1] به «برانگیختن» یا «به شوق آوردن»، باید گفت چنین ترجمه و تفسیری نه تنها مستندی ندارد و مبتنی بر متد تفسیری نیست، بلکه قرائن و شواهد لفظی و مقامی بر خلاف آن است؛ زیرا:
- واژهی «ضرب» در زبان عربی به معنای «زدن» است. معنای اصلی و اولی این کلمه «زدن فیزیکی» است. البته اگر قراین و یا شواهد لفظی یا مقامی وجود داشته باشد، به معنای دیگر میآید. مثل آیهی شریفهی «کذلک یضرب الله الامثال»[2] که در این آیه به قرینهی کلمهی «مثال» فهمیده میشود منظور تشبیه نمودن و مثال زدن است، نه زدن فیزیکی. و یا مانند آیهی «ضربت علیهم الذلة».[3] در اینجا به قرینه کلمهی «ذلة» به معنای مهر خوردن و ملازم بودن است و همینطور است بقیه موارد.
- در مورد آیهی «و اضربوهن» روشن است که قرینهی لفظی نداریم که منظور زدن فیزیکی نیست. اما قرینهی مقامی و استفاده از رعایت ترتیب در روش برخورد که بیان نمودید، باید بگوییم قرائن مقامی و رعایت ترتیب بر خلاف معنایی است که نتیجه گرفتید.
چون اگر منظور «برانگیختن و به شوق درآوردن» از راه کلام و سخن و ابراز عشق و محبت باشد، این مطلب در «فعظوهن» آمده بود، و معنا ندارد بعد از اینکه این روش و نیز مرحلهی بعدی که دوری نمودن در بستر بود جواب نداد دوباره به آن برگردد.
و اگر منظور «برانگیختن و به شوق آوردن» از راه غیر کلامی، مثل هدیه دادن و نظایر آن باشد، این معنا هم خلاف رعایت ترتیب در روش برخورد است؛ چون بعد از دوری نمودن در بستر که نوعی خشونت است، هدیه دادن و امثال آن، کاری بیهوده خواهد بود.
- تنبیه بدنی در اینجا -همانطور که در کتب فقهی آمده است- باید ملایم و خفیف باشد که نه موجب شکستگی و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کبودی بدن.[4] چون هدف از تنبیه بدنی ادامه یافتن پیوند زناشویی و گرم نگهداشتن کانون خانواده است. اما این مطلب بدین معنا نیست که زدن به معنای به میل آوردن زن به زندگی است.
- از نظر قرآن ظلم، ستم و تجاوز مورد نهی است؛ اما هر خشونتی ظلم نیست. مثلا دفاع از حق هر موجب جنگ و خونریزی شود،[5] اگرچه خشونت است، ولی ظلم نیست؛ لذا از آیاتی که از ظلم نهی میکنند نمیتوان استنباط نمود که از نظر قرآن هر خشونتی مورد نهی است.
- قرآن به دنبال «و اضربوهن» و پس از حصول نتیجه که همان اطاعت(فان اطعنکم) است میفرماید: بر زنها تعدی نکنید. از این قسمت آیه نمیتوان چنین استنباط نمود که از نظر قرآن تنبیه بدنی به هیچ وجه جایز نیست، و منظور از "و اضربوهن" زدن فیزیکی نیست، بلکه منظور آن است که بعد از حصول نتیجه، از حد نگذرید و این کار را ادامه ندهید که در این صورت به زن ظلم کردهاید.
- همانگونه که اشاره کردید، آیه شریفه در صدد درمان بیماری است که روانکاوان امروزه معتقدند که جمعی از زنان دارای حالتی به نام «مازوشیسم» (آزار طلبی) هستند که اگر این حالت در آنها تشدید شود، تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنی است.[6]
این یکی از معجزات علمی قرآن است که برای درمان این بیماری مراتب شدت و ضعف آنرا نیز رعایت نموده است. ابتدا برخورد کلامی و موعظه و در صورت شدت بیماری و کارگر نبودن موعظه، نوعی قهر و بیاعتنایی، و در حال شدت بیشتر بیماری، تنبیه مختصر بدنی را پیشنهاد میدهد؛ در حالی که اگر منظور از فاضربوهن غیر از تنبیه مختصر بدنی باشد، این بیماری در آن حالت اوج و شدت، درمان نشده است.
- اگر این نوع برخورد به دلیل اینکه خشونت است قابل پذیرش نیست، چگونه «فاهجروهن فی المضاجع»؛ (دوری نمودن در بستر) را که نوعی خشونت است و در مرحله قبل است قبول نمودهاید؟ به ویژه اینکه خودتان میگویید دوری از همسر به منظور ایجاد اعتماد به نفس در مرد و تسلط یافتن وی بر عارضهی ترس و دادن ابتکار عمل به او است و بدیهی است که تنبیه بدنی نیز در جهت تأمین این اهداف، قابل توجیه خواهد بود.
[1]. نساء، 34.
[2]. رعد، 17.
[3]. آل عمران، 112.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 373، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، 1371ش.
[5]. «و قاتلوا المشرکین کافة کما یقاتلونکم کافة». توبه، 36.
[6] تفسیر نمونه، ج 3، ص 373 – 374.