فرشتگان موجودات بسیار شریف و لطیف و دارای ویژگیهای نیک فراوانی هستند که در قرآن بیان شده است، مانند آنکه خصوصیتهای حیوانی در وجود آنان راه ندارد و هیچگونه میل و قدرتی بر انجام گناه ندارند؛ و به همین دلیل از هرگونه گناه و معصیت پاک و مبرا هستند. با این وجود و همانگونه که در پرسش گفته شد، در برخی از روایات، سخن از اشتباه فرشتهای به نام «دردائیل» به میان آمده که گویا با چنین عصمتی همخوان نیست. در روایتی از رسول خدا(ص) نقل است:
فرشتهای به نام «دردائیل» شانزده هزار بال داشت که فاصله بین هر یک از بالهایش با بال دیگر به اندازه آسمان تا زمین بود. او روزی با خود گفت: آیا موجودی برتر از پروردگار وجود دارد؟ خداوند برای پاسخ به پرسش او، بالهایش را دو برابر کرد و سپس به او وحى نمود تا پرواز نماید. او به اندازه پنجاه سال پرواز کرد، اما به سر یکى از ستونهاى عرش هم نرسید. وقتی دردائیل به سختی افتاد، خدا به او وحى نمود که برگردد و فرمود: من بزرگم و برتر از هر بزرگی هستم و چیزی برتر از من نیست و مکانى ندارم! سپس خداوند بالهایش را قطع کرده و او را از جایگاهش در میان فرشتگان بیرون برد.
روز تولد امام حسین(ع)، خدا به مالک خازن دوزخ پیام داد که به احترام فرزندی که براى حضرت محمد(ص) به دنیا آمده ، آتش را بر اهل آن خاموش سازد. همچنین به رضوان خازن بهشت وحى فرمود که بهشت را آذین بندد و معطر سازد و به حور العین وحى فرمود که به همین مناسبت خود را آرایش کرده و به دیدار یکدیگر بروند و به فرشتگان فرمان داد که به صف ایستاده و خدا را تسبیح و تحمید و تمجید و تکبیر گویند.
سپس خدا به جبرئیل وحى فرمود که به همراهی هزاران هزار فرشته روحانی و سوار بر مرکبهای زینتی و با در دستداشتن طَبَقهای نور برای تبریک نزد پیامبر(ص) بروند و به حضرتشان این پیام را برسانند که من نام آن کودک را حسین(ع) نهادم و به او هم تبریک و هم تسلیت گفته و به حضرتشان خبر دهند که بدترین افراد امت او سوار بر بدترین مرکبها او را خواهند کشت! پس واى بر قاتل و واى بر راهنما و وای بر فرمانده! و این موضوع را نیز مطرح کنند که خدا از قاتل حسین بیزار بوده و او نیز از خدا بیزار است؛ زیرا در قیامت گنهکارتر از او نیست. در روز قیامت قاتل حسین(ع) به همراه مشرکان وارد آتش میشوند و اشتیاق آتش به کشنده حسین(ع) بیشتر از اشتیاقی است که اطاعت کنندگان از اوامر خداوند نسبت به بهشت دارند!
هنگامی که جبرئیل از آسمان به سمت زمین میآمد از کنار دردائیل عبور کرد. دردائیل از جبرئیل در مورد وضعیت غیر عادی آن شب پرسید و گفت: آیا قیامت اهل دنیا آغاز شده است؟! جبرئیل گفت: نه ولی براى محمد(ص) فرزندی به دنیا آمده و خدا مرا برای تبریک به ایشان فرستاده است. دردائیل جبرئیل را قسم داد که به حضرتشان سلام رسانده و به او بگوید که به حق این فرزندت از پروردگار بخواه تا از من خشنود شده و بالها و جایگاهم در میان فرشتگان را به من بازگرداند.
جبرئیل نزد پیامبر(ص) آمد و تبریک خدا را ابلاغ کرد. پیامبر فرمود: امت من او را خواهند کشت؟! جبرئیل پاسخ مثبت داد. پیامبر فرمود: آنان از امتم نیستند و هم من و هم پروردگارم از آنان بیزاریم. جبرئیل گفت: من هم از آنها بیزارم.
سپس پیامبر(ص) نزد دخترش فاطمه(س) رفت و به او تبریک و تسلیت گفت. فاطمه(س) گریست و گفت: کاش او را به دنیا نیاورده بودم! کشنده حسین در آتش است! پیامبر(ص) فرمود: من هم به این موضوع گواهی میدهم اما تا امامى از نسل او به دنیا نیاید که تمام امامان هدایتگر بعدی از نسل اویند، حسین(ع) به شهادت نخواهد رسید.
امامان بعد از من به ترتیب عبارتاند از: «علی الهادى» و «حسن المهتدى» و «حسین الناصر» و «علی بن الحسین المنصور» و «محمد بن علی الشافع» و «جعفر بن محمد النفاع» و «موسى بن جعفر الأمین» و «علی بن موسى الرضا» و «محمد بن علی الفعال» و «علی بن محمد المؤتمن» و «حسن بن علی العلام» و قائم که عیسى بن مریم پشت سر او نماز میخواند.
فاطمه(س) بعد از شنیدن این مژده، گریه خود را قطع نمود.
بعد از این گفتوگوها جبرئیل موضوع درخواست دردائیل را پیش کشید. پیامبر(ص) نیز حسین(ع) که در پارچهاى پشمى پیچیده شده بود را در دستانش گرفت و به طرف آسمان بلند کرد و گفت: بار الها! به حق این فرزند بر تو و به حق تو بر او و حقت بر پدربزرگش محمد و بر ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) و اسحاق(ع) و یعقوب(ع)، اگر براى حسین فرزند علی و فاطمه در پیشگاه تو قدر و منزلتى است، از دردائیل خشنود شو و بالها و جایگاهش در میان فرشتگان را به وى برگردان. خدا نیز دعاى پیامبر را مستجاب کرد و دردائیل را بخشید و بالهایش را به او برگرداند و او را دوباره در میان صفوف فرشتگان قرار داد. از این رو او در بهشت به عنوان بنده آزاد شده امام حسین(ع) شناخته مىشود.[1]
در تحلیل و بررسی این حدیث ابتدا باید گفت، اگرچه این روایت در کتاب معتبری نقل شده است، اما سند این روایت و نیز دیگر روایاتی که درباره سرپیچی برخی فرشتگان از فرمان الاهی و مجازات آنها وارد شده، اسناد چندان قابل اعتمادی نیست، اما با فرض پذیرش چنین روایاتی، میتوان این احتمالات را مد نظر قرار داد:
- این کار دردائیل نوعی ترک اَولی بود، نه گناه و معصیت.[2] مانند اعتراضی که فرشتگان به آفرینش آدم کرده و با این پاسخ خدا مواجه شدند که من چیزی را میدانم که شما نمیدانید.[3]
- این احتمال نیز مطرح شده است که این فرشته از فرشتگان آسمانی - که تصور سرپیچی در مورد آنان نمیرود - نبوده، بلکه فرشتهای زمینی بوده که با فرشتگان آسمانی تفاوت داشته است.[4]
- ممکن است دردائیل در واقع یک فرشته نبود، بلکه مانند ابلیس از موجوداتی بود که به دلیل عبادت فراوان به مقام فرشتگان رسیده، اما به مانند شیطان از جایگاهش رانده شده بود، با این تفاوت که شیطان در سرپیچی خود اصرار کرده و از اصحاب دوزخ شد، اما دردائیل پشیمان شده و به جایگاه سابقش برگشت.
[1]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 282 – 284، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[2]. «ترک اولی از معصوم»، 7880؛ «عصمت پیامبر (ص) و ترک اولی»، 1857.
[3]. بقره، 30.
[4]. توصیهها، پرسش ها و پاسخ ها در محضر آیت الله جوادی آملی، ج 2، ص 88-87؛ «عصمت فرشتگان»، 1740.