کد سایت
tr21998
کد بایگانی
34077
نمایه
بررسی حدیث «کنت مع الانبیاء سرا و مع رسول الله جهرا»
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,دانش، مقام و توانایی های معصومان,خصوصیات و مناقب,انسان کامل
خلاصه پرسش
آیا جمله «کنت مع الانبیاء سرا و مع رسول الله جهرا» روایت معتبری است؟ ترجمه و شرح آن چیست؟
پرسش
آیا جمله «کنت مع الانبیاء سرا و مع رسول الله جهرا» روایت معتبری است؟ ترجمه و شرح آن چیست؟
پاسخ اجمالی
بر طبق روایات معتبر، انوار پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) پيش از همه، خلق شدهاند و خداوند از پیامبران گذشته درباره ولایت امام علی و سایر ائمه اطهار(ع) پیمان گرفته است.[1] البته روایت مورد پرسش، مُرسَل بوده و دارای سند نیست، در این روایت میخوانیم:
پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) فرمود: «كُنْتَُ مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و معی جَهراً»؛[2] تو در سرّ و پنهان با پيامبران گذشته بودى، و با من در ظاهر و آشكار هستی. این روایت این گونه نیز آمده است: «بعث اللّه عليا مع كل نبىّ سرّا، و معى جهرا».[3]
این روایت - به طور مرسل و بدون سند- بیشتر در کتابهای عرفانی آمده است، اما از جهت متن و محتوا با روایات معتبر و مورد اطمینان دیگر که درباره گواهی دادن پیامبران به ولایت امام علی(ع) و سایر ائمه اطهار(ع) نقل شده، همخوانی دارد.
تفسیر و شرح متن این روایت:
یکی از موضوعاتی كه در عرفان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، جايگاه و نقش انسان كامل در نظام هستى میباشد. انسان كامل به دليل برخوردارى از خلافت و ولايت الهى، با عالم و آدم، معيّت و همراهی داشته و دارد؛ زيرا این یک احاطهای به حقايق هستی است که از خواص و آثار ولايت میباشد و به آن «احاطه قیّومی» میگویند؛ یعنی جهان هستى با معيّت و همراهی انسان كامل قائم است، که از سوی خدا به او داده شده است؛ چون صفات الهی در انسان كامل، ظاهر میشود و از آنجایی که «قیّوم» یکی از صفات الهی است، انسان کامل مظهر و تجلی معيت قيّومى حق تعالی است، به دیگر سخن؛ همه چيز در نزد خدای تعالی حاضر است و او احاطه قيّومى بر همه موجودات دارد، و هيچ چيزى از ديدگاه او پنهان نيست، و نه تنها علم او به هستى تعلق میگيرد، بلكه تمام مراتب و مشاهد وجودى، درجات علم اويند. انسان كامل نيز از اين جهت كه مظهر اسما و صفات حق تعالی است، میتواند مظهر معيّت قيّومى خداى متعال با همه موجودات باشد. از اينرو، حضرت امام على(ع) که صاحب ولايت مطلقه است، در باطن، با همه افراد همراه بوده و شاهد اعمال همگان است، بلكه با همه چيز معيّت و همراهی دارد و این معيّت، جلوهاى از معيّت قيّومى خدای تعالی میباشد.[4]
پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) فرمود: «كُنْتَُ مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و معی جَهراً»؛[2] تو در سرّ و پنهان با پيامبران گذشته بودى، و با من در ظاهر و آشكار هستی. این روایت این گونه نیز آمده است: «بعث اللّه عليا مع كل نبىّ سرّا، و معى جهرا».[3]
این روایت - به طور مرسل و بدون سند- بیشتر در کتابهای عرفانی آمده است، اما از جهت متن و محتوا با روایات معتبر و مورد اطمینان دیگر که درباره گواهی دادن پیامبران به ولایت امام علی(ع) و سایر ائمه اطهار(ع) نقل شده، همخوانی دارد.
تفسیر و شرح متن این روایت:
یکی از موضوعاتی كه در عرفان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، جايگاه و نقش انسان كامل در نظام هستى میباشد. انسان كامل به دليل برخوردارى از خلافت و ولايت الهى، با عالم و آدم، معيّت و همراهی داشته و دارد؛ زيرا این یک احاطهای به حقايق هستی است که از خواص و آثار ولايت میباشد و به آن «احاطه قیّومی» میگویند؛ یعنی جهان هستى با معيّت و همراهی انسان كامل قائم است، که از سوی خدا به او داده شده است؛ چون صفات الهی در انسان كامل، ظاهر میشود و از آنجایی که «قیّوم» یکی از صفات الهی است، انسان کامل مظهر و تجلی معيت قيّومى حق تعالی است، به دیگر سخن؛ همه چيز در نزد خدای تعالی حاضر است و او احاطه قيّومى بر همه موجودات دارد، و هيچ چيزى از ديدگاه او پنهان نيست، و نه تنها علم او به هستى تعلق میگيرد، بلكه تمام مراتب و مشاهد وجودى، درجات علم اويند. انسان كامل نيز از اين جهت كه مظهر اسما و صفات حق تعالی است، میتواند مظهر معيّت قيّومى خداى متعال با همه موجودات باشد. از اينرو، حضرت امام على(ع) که صاحب ولايت مطلقه است، در باطن، با همه افراد همراه بوده و شاهد اعمال همگان است، بلكه با همه چيز معيّت و همراهی دارد و این معيّت، جلوهاى از معيّت قيّومى خدای تعالی میباشد.[4]
[1]. ر.ک: «چگونگی خلقت پیامبر اکرم و نسبت وجود ایشان با سایر موجودات»، سؤال 12372؛ «تقدم وجود نوری پیامبر بر آدم»، سؤال 4378؛ «وحدت نورانیّت حضرت محمد(ص) و علی (ع)»، سؤال 7840؛ «پیمان پیامبران پیشین بر ولایت حضرت علی(ع)»، سؤال 3273.
[2]. عطار نيشابورى، فرید الدین، مظهر العجائب و مظهر الاسرار، ص 162، تهران، بینا، 1323ش؛ کاشانی، ملا فتح الله، زبدة التفاسیر، ج 7، ص 269، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، 1423ق.
[3]. آملی، سيد حيدر، المقدمات من كتاب نص النصوص، ص 196، تهران، قسمت ايرانشناسی انستيتو ايران و فرانسه پژوهشهای علمي در ايران، چاپ اول، 1352ش؛
[4]. ر.ک: همان، ص 196 – 197؛ دهدارى شيرازى، محمد بن محمود، شرح خطبة البيان، محقق، مصحح، اكبرى ساوى، محمد حسين، ص 85 – 86، تهران، صائب، چاپ دوم، 1380ش؛ امام خمینی، مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية، محقق، مصحح، آشتيانى، سيد جلال الدين، ص 77، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ سوم، 1376ش؛ آشتيانى، سيد جلال الدين، شرح مقدمه قيصرى بر فصوص الحكم، ص 669 – 670، تهران، انتشارات امير كبير، چاپ سوم، 1370ش.