کد سایت
ur21581
کد بایگانی
45779
نمایه
بررسی مخالفت زید بن موسی با برادرش امام رضا(ع)
طبقه بندی موضوعی
امام رضا ع
خلاصه پرسش
آیا از فرزندان امام موسی کاظم﴿ع﴾ کسی، امام رضا﴿ع﴾ را با کارهای خود اذیت کرده است؟
پرسش
آیا از فرزندان امام موسی کاظم﴿ع﴾ کسی، امام رضا﴿ع﴾ را با کارهای خود اذیت کرده است؟
پاسخ اجمالی
با جستوجویی که در منابع روایی انجام گرفت؛ روایاتی، تنها درباره یکی از فرزندان امام کاظم(ع) به نام زید نقل شده است که ظاهر آنها نشانگر آن است که او امام رضا(ع) را با کارهای خود اذیت کرده است. البته این روایات نقد و بررسی است.
زمانى كه زيد بن موسى بن جعفر را كه در بصره خروج كرد، و خانههاى بنى عبّاس را آتش زده بود، نزد مأمون بردند، مأمون جُرم او را به احترام برادرش علىّ بن موسى الرضا(ع) بخشيد و خطاب به حضرت رضا(ع) گفت: اگر برادرت قيام كرده و چنين و چنان كرده، در گذشته نيز زيد بن علىّ قيام كرد و كشته شد، و اگر شما در دربار من مقام و موقعيّت فعلى را نداشتيد، او را مىكشتم؛ زيرا كارهاى او كوچک نبود. امام رضا(ع) فرمود: «برادرم زيد را با زيد بن علىّ مقايسه نكن؛ زيرا او از علماى آل محمّد بود، به خاطر خدای عزّ و جلّ غضب نمود، و با دشمنان او جنگيد تا در راه خدا كشته شد ...».[1] در ادامه روایت امام رضا(ع) و مأمون در مورد زید بن علی به گفتوگو میپردازند که ارتباطی به بحث ما ندارد. منابع دیگر شیعی نیز این حدیث را از کتاب «عیون اخبار الرضا» نقل کردهاند.[2]
منابع تاریخی غیر شیعی نیز این مطلب را نقل کردهاند که زید بن موسی خانههایی را در بصره به آتش کشیده بوده[3] و به همین جهت او را «زید النار» میخواندند.[4]
روایت دیگری نیز وجود دارد که گفتوگوی امام رضا(ع) با برادرش زید بن علی را پس از دستگیریش بیان میکند که البته در این روایت وقوع جُرم و دستگیری مدینه اعلام شده است:
«زيد بن موسى برادر امام رضا(ع) در مدينه خروج كرد و خانههایى را به آتش كشيد و مردمى را كشت؛ از اينرو؛ او را «زيد النّار» لقب دادند. مأمون دستور داد او را دستگير كردند و نزدش آوردند، دستور داد او را نزد برادرش ابو الحسن(ع) ببريد، راوی میگويد: چون بر آنحضرت وارد شد آنجناب به او گفت: «اى زيد! آيا ترا سخن مردمان نادان اهل كوفه مغرور نموده است كه روايت كنند «إنّ فاطمة احصنت فرجها فحرّم اللَّه ذرّيّتها على النّار» (فاطمه عفّت خود را نگهداشت پس خداوند آتش را بر ذريّهاش حرام ساخت) اين فقط مخصوص حسن و حسين است، اگر گمان میبری که تو معصيت خداوند عزّ و جلّ را انجام داده و به بهشت روى و پدرت موسى بن جعفر(ع) اطاعت خدا كند و او نیز به بهشت داخل شود، در اين صورت تو در نزد خداوند گرامیتر از او خواهى بود!، به خدا سوگند هيچكس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسيد، و تو مىپندارى با معصيت بدان میرسى، پس گمان تو گمان بدی است»، زيد گفت: من برادر شما هستم و پسر پدرت میباشم، حضرت در پاسخش فرمود: «تو برادر منى هنگامى كه خداوند عزّ و جلّ را اطاعت كنى ...».[5]
اینها نقلهای موجود در مورد این فرزند امام موسی بن جعفر(ع) است. اما به نظر میرسد که واقعیت، یاغیگری و ناخلف بودن این فرزند نیست، بلکه این فرزند علیه بنی عباس خروج کرده بود و حرکت او را باید به عنوان یک حرکت شیعی نام برد؛ لذا میبینیم که مأمون این زید را با زید بن علی مقایسه میکند و در منابع نیز نقل شده که او خانههای بنی عباس و پیروانشان را به آتش میکشیده است.[6] همچنین آنگونه سخن گفتن امام با ایشان را میتوان حمل بر تقیه کرد، علاوه بر اینکه در صحت روایت دوم اشکال وجود دارد. بنابر این، خطاکار بودن و مخالف امام رضا بودن توسط زید بن موسی دارای اشکال است.
در منابع تاریخی به برادر دیگری از امام رضا(ع) که با ایشان مخالفت کرده باشد، را نیافتیم.
زمانى كه زيد بن موسى بن جعفر را كه در بصره خروج كرد، و خانههاى بنى عبّاس را آتش زده بود، نزد مأمون بردند، مأمون جُرم او را به احترام برادرش علىّ بن موسى الرضا(ع) بخشيد و خطاب به حضرت رضا(ع) گفت: اگر برادرت قيام كرده و چنين و چنان كرده، در گذشته نيز زيد بن علىّ قيام كرد و كشته شد، و اگر شما در دربار من مقام و موقعيّت فعلى را نداشتيد، او را مىكشتم؛ زيرا كارهاى او كوچک نبود. امام رضا(ع) فرمود: «برادرم زيد را با زيد بن علىّ مقايسه نكن؛ زيرا او از علماى آل محمّد بود، به خاطر خدای عزّ و جلّ غضب نمود، و با دشمنان او جنگيد تا در راه خدا كشته شد ...».[1] در ادامه روایت امام رضا(ع) و مأمون در مورد زید بن علی به گفتوگو میپردازند که ارتباطی به بحث ما ندارد. منابع دیگر شیعی نیز این حدیث را از کتاب «عیون اخبار الرضا» نقل کردهاند.[2]
منابع تاریخی غیر شیعی نیز این مطلب را نقل کردهاند که زید بن موسی خانههایی را در بصره به آتش کشیده بوده[3] و به همین جهت او را «زید النار» میخواندند.[4]
روایت دیگری نیز وجود دارد که گفتوگوی امام رضا(ع) با برادرش زید بن علی را پس از دستگیریش بیان میکند که البته در این روایت وقوع جُرم و دستگیری مدینه اعلام شده است:
«زيد بن موسى برادر امام رضا(ع) در مدينه خروج كرد و خانههایى را به آتش كشيد و مردمى را كشت؛ از اينرو؛ او را «زيد النّار» لقب دادند. مأمون دستور داد او را دستگير كردند و نزدش آوردند، دستور داد او را نزد برادرش ابو الحسن(ع) ببريد، راوی میگويد: چون بر آنحضرت وارد شد آنجناب به او گفت: «اى زيد! آيا ترا سخن مردمان نادان اهل كوفه مغرور نموده است كه روايت كنند «إنّ فاطمة احصنت فرجها فحرّم اللَّه ذرّيّتها على النّار» (فاطمه عفّت خود را نگهداشت پس خداوند آتش را بر ذريّهاش حرام ساخت) اين فقط مخصوص حسن و حسين است، اگر گمان میبری که تو معصيت خداوند عزّ و جلّ را انجام داده و به بهشت روى و پدرت موسى بن جعفر(ع) اطاعت خدا كند و او نیز به بهشت داخل شود، در اين صورت تو در نزد خداوند گرامیتر از او خواهى بود!، به خدا سوگند هيچكس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسيد، و تو مىپندارى با معصيت بدان میرسى، پس گمان تو گمان بدی است»، زيد گفت: من برادر شما هستم و پسر پدرت میباشم، حضرت در پاسخش فرمود: «تو برادر منى هنگامى كه خداوند عزّ و جلّ را اطاعت كنى ...».[5]
اینها نقلهای موجود در مورد این فرزند امام موسی بن جعفر(ع) است. اما به نظر میرسد که واقعیت، یاغیگری و ناخلف بودن این فرزند نیست، بلکه این فرزند علیه بنی عباس خروج کرده بود و حرکت او را باید به عنوان یک حرکت شیعی نام برد؛ لذا میبینیم که مأمون این زید را با زید بن علی مقایسه میکند و در منابع نیز نقل شده که او خانههای بنی عباس و پیروانشان را به آتش میکشیده است.[6] همچنین آنگونه سخن گفتن امام با ایشان را میتوان حمل بر تقیه کرد، علاوه بر اینکه در صحت روایت دوم اشکال وجود دارد. بنابر این، خطاکار بودن و مخالف امام رضا بودن توسط زید بن موسی دارای اشکال است.
در منابع تاریخی به برادر دیگری از امام رضا(ع) که با ایشان مخالفت کرده باشد، را نیافتیم.
[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 248- 249، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.
[2]. ر.ک: فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 2، ص 226، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(ع)، اصفهان، چاپ اول، 1406ق؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق، درگاهی، حسین، ج 9، ص 148، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1368ش.
[3]. ر.ک: زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 3، ص 61، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ هشتم، 1989م؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، تحقیق، خلیل شحادة، ج 3، ص 305، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[4]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 6، ص 310، دار صادر، بیروت، 1385ق.
[5]. عيون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 234؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 49، ص 217 – 218، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 8، ص 535، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق.